ابتدا باید توضیح داد که عهد عتیق، پیمان خداوند با قوم اسرائیل بود. جوهر شریعت، ده فرمان است (خروج فصل 20). مسیحیان موظفند که ده فرمان را در زندگی خود با یاری روح القدس (روح خدا) انجام دهند.
اما در شریعت، احکامی وجود دارند که امروزه در زندگی مسیحیان هیچ گونه کاربردی ندارد. مثلا معبد بزرگ در هفتاد میلادی ویران شد و پس از آن دیگر معبد ساخته نشد. پس چگونه می توان حیوانی را بر روی مذبح مخصوص قربانی کرد؟ اگر مسیح یک بار و برای همیشه قربانی شد، چه نیازی به مذبح و قربانی حیوانات؟ شریعت عهد عتیق به معاهدات دوران باستان شباهت بسیار دارد. برای مثال، رعایا و ارباب موظف بودند که طبق قوانینی که برای آن ها وضع شده، به یکدیگر وفادار باشند. اگر این قوانین نقض می شد، ارباب یا رعیت می بایست طبق قانون شریعت، مجازات شود. این قوانین امنیت و منافع کارگران را تضمین می کرد. قانون کار نسبت به دوران باستان بسیار تغییر کرده و نمی توان قوانین دوران باستان را امروزه به کار برد.
با این توصیف، از پیمان قدیم تا عهد جدید، تحولاتی رخ داد. به عبارت دیگر، در دوران عهد عتیق نشانه هایی برای اثبات وفاداری به خدا وجود داشت که در عهد جدید، آن نشانه ها متفاوت شدند. اما خدا هم چنان انتظار دارد تا توسط نشانه های عهد جدید وفاداری خود را ثابت کنیم.
عیسی شریعت جدیدی ارائه داد که نه فقط شریعت قدیمی را باطل نمی کرد، بلکه آن را به کمال می رساند. تاکید شریعت بر اعمال و رفتار انسان بود، در حالی که مسیح به منبع شکل گیری رفتار و گفتار توجه داشت یعنی افکار. افکار انسان به زندگی او شکل می بخشند. مطابق تعالیم مسیح و رسولان، اگر افکار انسان تحت هدایت روح القدس (روح خدا) باشد، هرگز تخلف و جرم و جنایت رخ نمی دهند. قبل از انجام جنایت، خدا آن اندیشه گناه آلود را محکوم کرده است.
بنابراین مخاطب اصلی شریعت عهد عتیق، یهودیان بودند. با این توصیف، شریعت فقط جنبه اطلاع رسانی داشت. مثلا خدا حقیقی را معرفی می کرد و توضیح می داد که گناه چیست. اما شریعت باعث نجات یهودیان نمی شد. این خدا بود که گناهان آنان را می بخشید. خداوند باعث نجات قوم اسرائیل از مصر شد و نه شریعت. فتح کنعان با حمایت خدا انجام شد و نه شریعت. شریعت هیچکدام از این موارد را تحقق نبخشید. شریعت فقط مفاد عهد وفاداری بود که اسرائیل در قبال خدا داشت.
بنابراین شریعت نشان می دهد که چقدر دشوار است که بخواهیم خدا را با قدرت خود خشنود سازیم. چنین کاری غیر ممکن است. ذات انسان آلوده به گناه است و قادر نیست خدا را از طریق معیارهای شریعت به طور دائمی خشنود سازد. در عهد جدید، این خداوند است که انسان را از قلمرو قدرتمند شیطان نجات می دهد. این خداوند است که در انسان تغییر و تحول ایجاد می کند و این خداوند است که به انسان متحول شده، قدرت می بخشد تا احکام الهی را اجرا کند.
به هنگام مطالعه شریعت، باید از خدا سپاسگزار باشیم که ما را که شایستگی او را نداریم، فرزند خود ساخته است. خداوند راهی مهیا کرد تا توسط فیض (بخشش رایگان و بدون عوض خدا به کسانی که لیاقت ندارند) نجات یابیم. برای نجات از گناه، نیازی به اجرای شریعت نیست، زیرا انسان قادر نیست خود را نجات دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر