۱۳۹۲-۰۵-۳۰

۱۳۹۲-۰۵-۲۹

مسیحیان چطور روزه می گیرند؟

مسیحیان چطور روزه می گیرند؟

اگر تا به حال روزه نگرفته‌اید و قصد روزه‌گرفتن دارید، پیشنهاد می‌کنم یکباره با روزۀ بلندمدت چهل روزه شروع نکنید! مگر اینکه اطمینان بسیار زیادی به دعوت خدا از شما برای این نوع روزه دارید. بدن شما به‌شکل تدریجی به روزه‌های بلندمدت‌تر عادت می‌کند. خداوند نیز در دعوت خود از شما معمولاً به تناسب این ظرفیت بدنی عمل می‌کند. معمولاً برای شروع، روزه‌های جزئی و سپس روزۀ یک‌روزه مناسب‌ترند. پس از آن، شما آماده خواهید بود تا به دعوت خدا برای روزه‌های بلندمدت‌تر پاسخ دهید.
مهم است که از تقلید بی‌جای آنچه دیگران انجام داده‌اند احتراز کنیم. هرچقدر هم که این افراد روحانی بوده باشند. نباید اجازه داد امیال دنیوی بر انگیزۀ مثبت ما در رابطه با روزه غلبه کنند. به‌یاد داشته باشیم که خداوند از روزۀ فریسیان نفرت داشته و از آن روی‌گردان بود.
شاید پاسخ به چند پرسشی که در زیر به آن اشاره شده به ما در آمادگی خود برای روزه کمک کند:
۱- آیا مطمئن هستم این اشتیاق به روزه از طرف خداست؟ «آنگاه روح عیسی را به بیابان هدایت کرد» (متی ۴:۱).
۲- آیا انگیزۀ من صحیح است؟ آیا هیچ ناخالصی و اشتیاق نهانی در من وجود دارد که دیگران را به‌وسیلۀ روزه‌داری خود تحت تأثیر قرار دهم؟ «و پدر نهان بین تو به تو پاداش خواهد داد» (متی ۶:۱۸). سعدی چه زیبا می‌گوید:
ریاضت‌کش از بهر نام و غرور که طبل تهی را رود بانگ دور
۳- اهداف روحانی که در این روزه به‌دنبال آن هستم چیست؟
الف- تقدیس و وقف شخصی
ب- شفاعت، بارِ خاص روحانی
ج- معجزۀ خدا، هدایت و برکت او
د- پری از روح خدا
ه- آزاد سازی اسیران (خدمت رهایی)
و- طلب رحمت خدا به‌دلیل گناه خاصی یا درخواست بیداری
۴- آیا اهداف من خودمحورانه هستند؟ یا ترکیب متعادلی از میل به برکت شخصی و علاقه و توجه به دیگران است؟
«هیچ‌کس درپی نفع خود نباشد، بلکه نفع دیگران را بجوید» (اول قرنتیان ۱۰:۲۴).
۵- آیا بیشتر از هر چیز دیگری برای خدمت خدا جدیت کافی دارم؟

۱۳۹۲-۰۵-۲۵

کاریکاتور


کاریکاتور


دیدگاه مسیحیت درباره نوشیدن شراب







دیدگاه مسیحیت درباره نوشیدن شراب




یکی از خاطره‌انگیزترین دوران زندگی من، ایام تحصیل است. در این دوران دوستان زیادی داشته‌ام با شخصیت‌های متفاوت، افکار و عقاید مختلف، و از زمینه‌های اجتماعی- خانوادگیِ گوناگون. اما اظهارنظری که تقریباً بدون استثنا از همگی آن‌ها شنیده‌ام (چه در دوران دبیرستان و چه در دانشگاه) این است: «خوش به‌حال شما مسیحی‌ها. نه مجبورید نماز بخوانید؛ هم آزادید هر قدر دل‌تان خواست مشروب بخورید!»
 

حال ببینیم آیا نوشیدن شراب و مشروبات الکلی براستی در مسیحیت آزاد است؟ آیا مسیحیان می‌توانند لب به مسکرات بزنند، یا اینکه این کار گناه است و مجازات در پِی دارد؟ و اصولاً دیدگاه مسیحیت در مورد خوراک و آشامیدنیِ حلال و حرام چیست؟ آیا مسیحیان به حلال و حرام اعتقاد دارند؟ در مقالۀ حاضر خواهیم کوشید با نگاهی به کتاب‌مقدس، برای اینگونه سؤالات پاسخ بیابیم.
 

مسئله حلال و حرام در آیین یهود که مسیحیت در چارچوب آن ظهور کرد، تا اندازۀ زیادی شبیه قوانین مربوط به حلال و حرام در دین اسلام بود. برخی از این قوانین، جنبۀ بهداشتی داشت و خدا از این طریق قوم خود را از خوردن و نوشیدن موادی که به بدن آن‌ها زیان می‌رساند، بازمی‌داشت. برخی دیگر نیز از این جهت صادر شده بود که قوم خدا از اقوام بت‌پرستِ مجاور و آداب و سننِ مربوط به آن‌ها، بازشناخته شوند و متمایز گردند. و اما با ظهور عیسی، علمای یهود که می‌دیدند او ظاهراً اهمیتی برای احکام شریعت قائل نیست و خلاف آن‌ها عمل می‌کند، گمان بردند که عیسی با کلِ قوانین شریعت یهود سرِ ستیز دارد. عیسی در پاسخ، سخنی می‌گوید که حقیقت بسیار مهمی در مورد نگرش مسیحیت نسبت به حلال و حرام در پسِ آن نهفته است. او می‌گوید: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات و نوشته‌های پیامبران را نسخ کنم. نیامده‌ام تا آن‌ها را نسخ کنم، بلکه آمده‌ام تا تحقق‌شان بخشم.» و در ادامه می‌افزاید: «تا پارسایی شما برتر از پارساییِ فریسیان و علمای دین نباشد، هرگز به پادشاهیِ آسمان راه نخواهید یافت» (انجیل متی ۵:۱۷-۲۰). عیسی در ادامه توضیح می‌دهد که به‌عنوان مثال شریعت می‌گوید که نباید مرتکب قتل یا زنا شد، اما فرمایش او این است که حتی بر برادر خود نیز نباید خشم گرفت و نگاه شهوت‌آلود برابر با زناست. در شریعت آمده که چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان. به‌عبارت دیگر، اگر کسی چشم تو یا یکی از بستگانت را ناقص کرد، به‌خاطر این ‌کار او را نکش، بلکه تنها به ناقص کردن چشمش اکتفا کن. اما تعلیم عیسی این است که اگر کسی بر گونۀ راست تو سیلی زد، گونۀ دیگر را نیز به‌سوی او بگردان، و اگر کسی قبایت را خواست، عبایت را نیز به او ببخش. با این توصیف، ببینیم نظر عیسی در مورد خوراک حلال و حرام که در فرهنگ ما طبعاً شراب و مشروبات الکلی را نیز شامل می‌شود، چیست. از آنچه عیسی در مورد شریعت موسی می‌گوید، چنین می‌فهمیم که او به‌جای متمرکز شدن بر خودِ تشریفات مذهبی و رعایت ظواهر، به باطن انسان و آن‌چه در درونِ فکر و دل او می‌گذرد توجه دارد. اگر کسی دلش پاک باشد، قطعاً مرتکب قتل نیز نخواهد شد؛ و آدمِ شهوت‌رانی که مدام چشم و دلش در پیِ ارضای امیال نفس است، در نظر خدا دست‌کمی از فرد زناکار ندارد، ولو آنکه عملاً مرتکب زنا نشده باشد. پی بردن به این نوع نگرش مسیح، به‌ویژه برای ما ایرانیان که در چارچوب فرهنگ اسلام و احکام و فرائض آن پرورش یافته‌ایم بسیار حائزاهمیت است و از بسیاری از سوءتفاهماتی که در مورد مسیحیان وجود دارد می‌کاهد.
 

دقیقاً همین نگرش عیسی را در مورد مسئله خوراکِ حرام و حلال می‌بینیم: در فصل ۷ انجیل مرقس می‌خوانیم که برخی از علمای دین یهود به این دلیل که شاگردان عیسی مقررات مربوط به حلال و حرام و پاک و نجس را رعایت نکرده بودند، بر عیسی ایراد گرفتند. عیسی مسیح در جواب چنین گفت: «همۀ شما به من گوش فرا دهید و این را دریابید: هیچ چیزی بیرون از آدمی نیست که بتواند با داخل شدن به او، وی را نجس سازد، بلکه آنچه از درون آدمی بیرون می‌آید، وی را نجس می‌سازد». و سپس افزود: «هر که گوش شنوا دارد، بشنود» (انجیل مرقس ۷:۱۴-۱۶). ظاهراً خیلی‌ها در آن جمع گوش شنوا نداشتند و فکر و ذهن‌شان چنان مدهوشِ قوانین ظاهریِ مذهب بود که این سخن عیسی را در نیافتند - از جمله خودِ شاگردان عیسی! به همین جهت، در خلوت منظور این گفته عیسی را از او جویا شدند. جواب عیسی چنین بود: «"آیا شما نیز درک نمی‌کنید؟ آیا نمی‌دانید که آنچه از بیرون به آدمی داخل می‌شود نمی‌تواند او را نجس سازد؟ زیرا به دلش راه نمی‌یابد، بلکه به درون شکمش می‌رود و سپس دفع می‌شود." عیسی با این سخن، همۀ خوراک‌ها را پاک اعلام کرد. او ادامه داد: "آنچه از درون آدمی بیرون می‌‌آید، آن است که او را نجس می‌سازد. زیرا این‌هاست آنچه از درون و دل انسان بیرون می‌آید: افکار پلید، بی‌عفتی، دزدی، قتل، زنا، طمع، بدخواهی، حیله، هرزگی، حسادت، تهمت، تکبّر و حماقت. این بدی‌ها همه از درون سرچشمه می‌گیرد و آدمی را نجس می‌سازد"» (انجیل مرقس ۷:۱۸-۲۳).

همین نکته را در قالبِ ماجرای دیدار پطرس و کرنلیوس نیز شاهدیم. در فصل ۱۰ اعمال رسولان، پطرس را می‌بینیم که پیش از رفتن به منزل کرنلیوس که فردی رومی بود، در بام منزل دعا می‌کرد. ناگاه در رؤیا سفرۀ بزرگی دید که از آسمان به‌سوی زمین می‌آمد و از انواع و اقسام چهارپایان و پرندگان و خزندگان حلال و حرام پر بود! ندایی از آسمان به او گفت: «پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!» اما پطرس گفت: «حاشا از من ای خداوند! در زندگی هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده‌ام!» بار دوم ندا آمد که: «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» این واقعه سه بار تکرار شد، و سپس سفره دوباره به آسمان بالا برده شد (اعمال ۱۰:۱۲-۱۵). به‌عبارت دیگر، خدا می‌خواست به پطرس و دیگر ایماندارانِ اولیه که پیام نجات را تنها مختصِ قوم یهود می‌دانستند بفهماند که آنچه برای خدا مهم است نه قوم و نژاد و مشخصات ظاهری، بلکه درون دل انسان‌هاست، ولو آنکه رومی باشند و نجس به‌حساب آیند.

با این تفاصیل لابد می‌گویید پس حق با دوستانِ قدیمی من است و مسیحیان براستی در خوردن و نوشیدن هر خوراکی، از جمله شراب و مسکرات آزادند. متأسفانه (یا شاید خوشبختانه) باید بگویم خیر، به این آسانی‌ها هم نیست! قریب به دو هزار سال پیش، مسیحیان شهر روم نیز دقیقاً با شبیه چنین پرسشی دست به‌گریبان بودند، و پولس در فصل ۱۴ رساله رومیان به‌روشنی در این‌باره به آنان توضیح می‌دهد: « اگر کسی چیزی را نجس می‌شمارد، برای او نجس خواهد بود. اگر با خوراکی که می‌خوری برادرت را دردمند می‌سازی، دیگر بر پایۀ محبت رفتار نمی‌کنی. با خوراکِ خود، برادر خویش را که مسیح به‌خاطر او مُرد هلاک مساز. مگذارید در مورد آنچه شما نیکو می‌شمارید، بد گفته شود. زیرا پادشاهی خدا خوردن و نوشیدن نیست.... کار خدا را برای خوراک خراب مکن!

همه خوراک‌ها پاکند، اما خوردن هر خوراکی که باعث لغزش دیگری شود عملی نادرست است. بهتر آن است که از خوردن گوشت یا نوشیدن شراب یا انجام هر کار دیگری که باعث لغزش برادرت می‌شود، بپرهیزی. پس عقیده‌ات را دربارۀ این امور، بین خود و خدا نگاه دار. خوشابه‌حالِ کسی که به‌خاطر آنچه مورد قبول اوست، خود را محکوم نمی‌کند. اما کسی که دربارۀ خوردن خوراکی دچار تردید است، اگر آن را بخورد محکوم می‌شود، زیرا با ایمان نخورده است و آنچه از ایمان نباشد، گناه است.»

پولس همین مطلب را در اول قرنتیان فصل ۸ در مورد خوراکِ تقدیمی به بت‌ها تکرار می‌کند: مسیحیانِ کلیسای قرنتس مردد بودند که آیا خوردن چنین خوراکی گناه است یا خیر. پاسخی که پولس می‌دهد کاملاً در مورد کسانی که زمانی گرفتارِ شراب‌خواری یا هر نوع اعتیاد دیگری بوده‌اند و خداوند آنان را از چنین اسارت‌هایی آزاد کرده است، صدق می‌کند: «بعضی تاکنون چنان به بت‌ها خو کرده‌اند که هنوز هم اگر چنین خوراک‌هایی بخورند، می‌پندارند خوراکِ تقدیم شده به بت‌ها را خورده‌اند؛ و از آنجا که وجدان‌شان ضعیف است، ملوّث (ناپاک) می‌شود. خوراک ما را به خدا نزدیک نمی‌سازد. نه با نخوردن بدتر می‌شویم، نه با خوردن بهتر. اما مواظب باشید که اختیار شما باعث لغزش ضعیفان نشود. زیرا اگر کسی که وجدانی ضعیف دارد، تو را که در این‌باره از معرفت برخورداری در حال غذا خوردن در بتخانه‌ای ببیند، آیا او نیز ترغیب نمی‌شود خوراک تقدیمی به بت‌ها را بخورد؟» و در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که: «اگر آنچه می‌خورم سبب لغزش برادرم می‌شود، تا ابد گوشت نخواهم خورد تا باعث لغزش او نشوم» (اول قرنتیان ۸:۷-۱۳).

بدین ترتیب می‌توان دیدگاه مسیحیت در مورد مسکرات و کلاً خوراک حلال و حرام را چنین خلاصه کرد: آنچه پاک یا ناپاک است نه خودِ خوراک، بلکه نیّتی است که در پسِ خوردنِ آن نهفته، و نیز عواقبی که این کار در پی دارد. زیرا عیسی مسیح به دل انسان می‌نگرد، نه به ظاهرِ او. به همین خاطر است که در کتاب‌مقدس در عین حال که می‌خوانیم عیسی به‌عنوان اولین معجزۀ خود آب را به شراب تبدیل کرد و پولس به تیموتائوس جوان توصیه می‌کند برای بهبود وضع معده‌اش قدری شراب بنوشد (اول تیموتائوس ۵:۲۳)، این توصیه نیز به ما می‌شود که اگر آنچه می‌خوریم و می‌نوشیم باعث لغزش دیگری است، از این کار بپرهیزیم، و اینکه «مست شراب نشوید، که شما را به هرزگی می‌کشاند، بلکه از روح پر شوید» (افسسیان ۵:۱۸).

آری، براستی نیز درکِ روحِ تعالیم مسیح از بروز بسیاری از سوءتفاهمات در مورد مسیح و مسیحیت می‌کاهد، و مسئلۀ پاک و ناپاک و حلال و حرام نیز از آن جمله است.










پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

پیج وبلاگ : www.voffi88.blogspot.com

۱۳۹۲-۰۵-۲۴

آیا کتاب مقدس صد در صد بدون تغییر مانده است؟







آیا کتاب مقدس صد در صد بدون تغییر مانده است؟


مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که کتاب مقدس (عهد عتیق/عهدجدید) تحریف شده است. در پاسخ باید گفت که کتاب مقدس، کلام خداست، بنابراین خداوند برای کلام خود غیرت دارد. آیا مخالفان تصور می کنند که خدا کوچک، محدود، ضعیف و ناتوان بود که نتوانست از کتاب خود حمایت کند و انسان ها آمدند و کتاب خداوند را به آسانی تحریف کردند؟ این ادعا ناشی از عدم شناخت خدا و نادیده پنداشتن غیرت و قدرت مطلق خداوند است.

آیا شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، تحریف کتاب مقدس توسط انسان ها و عدم حمایت خداوند از کلام خودش را تایید می کنند؟ وجود ده ها هزار نسخه از متن کتاب مقدس مربوط به قرون قبل و بعد از میلاد مسیح و هم چنین اشاره های پدران کلیسا به آیات عهد عتیق و عهد جدید که تا به امروز باقی مانده و در موزه ها نگه داری می شوند، ادعای مربوط به تحریف شدن را کاملا بی اساس می کند. به عبارت دیگر، تایید سخنان مخالفان به معنای نفی و انکار تاریخ است. این نسخ به جا مانده، توسط کارشناسان و محققان به دقت بررسی شده و هیچ گونه تناقض در متن و محتوا مشاهده نگردیده است و بیانگر یکی بودن نسخه های کشف شده با کتاب مقدس کنونی است. بنابراین، خداوند از کلام خودش محافظت کرده است.
 

بعضی می گویند که وقتی خدا پیامبر جدیدی می فرستاده، کتاب های مقدس قبل از او منسوخ و باطل می شده اند و خدا دیگر توجهی به آن کتاب ها نداشته و اجازه داده که تحریف شوند. در پاسخ باید گفت که تاریخ نشان داده، هر پیامبر جدیدی که ظهور کرده، بدون استثنا رسالت خود را بر پایه کتاب های آسمانی قبلی استوار کرده است. یعنی نه فقط به آن ها استناد و اشاره کرده، بلکه آن ها را مورد تایید قرار داده و رسالت خود را دنباله رسالت آن انبیا دانسته است. پس اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتاب های قبلی تحریف و باطل شوند، چه کسی می تواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتاب های قبلی مقایسه کند؟ اگر هر کتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد، در مقابل وجود ده ها هزار نسخه خطی قدیمی از عهد عتیق و عهد جدید، چه باید گفت؟ نسخه هایی که ثابت می کنند این کتاب ها تحریف نشده اند و خداوند از کلامش حمایت کرده است. 
 

ادعای دیگر مخالفان، تناقض و تضاد در محتوای اناجیل است. هنگامی که از تناقض و تضاد سخن به میان می آید آیا مقصود این است که یک انجیل ادعا کرده مسیح خداوند است و انجیل دیگر او را پیامبر معرفی نموده؟ آیا یک انجیل مصلوب شدن مسیح را تایید نموده و انجیل دیگر مرگ مسیح را تکذیب کرده است؟ آیا یک انجیل زنده شدن مسیح بعد از مرگ را ثبت کرده و انجیل دیگر آن را تایید نکرده است؟ آیا یک انجیل مکان تولد عیسی را بیت الحم ذکر کرده و انجیل دیگر شهر دیگری را به عنوان محل تولد نام برده است؟ آیا یک انجیل می گوید که مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را معرفی می کند؟ 
 

مخالفان نیز به خوبی می دانند که این گونه تناقض ها و تضادها در اناجیل وجود ندارد. بنابراین، در اناجیل از نقطه نظر تعلیمات الهیاتی و هم چنین ذکر وقایع و مکان رخدادها هیچ گونه تضادی مشاهده نمی شود.
 

مخالفان در ادامه نقد خود، ادعا دارند که افراد مغرض برای آن که کارها و رفتار خود را بر اساس کتاب مقدس توجیه کنند، آن را تحریف کرده اند. واقعیت امر این است که اگر کسی بخواهد بر خلاف احکام کلام خدا رفتار نماید، نیازی ندارد آن را تحریف کند. کافی است آن را به گونه ای وارونه تفسیر کنند. در طول قرون متمادی، اکثریت مردم بی سواد بودند یا به خاطر نبودن دستگاه چاپ و گران بودن نسخه های خطی، کتاب مقدس را در اختیار نداشتند، بنابراین تحریف شفاهی کلام خدا بسیار آسان بود و نیازی به تحریف اصل کتاب نبود. برای مثال، رهبران کاتولیک در قرون گذشته، بر خلاف دستورات انجیل رفتار کردند (جنگ های صلیبی، تفتیش عقاید، اعدام مخالفان،...). آیا این رهبران کاتولیک، گفته های مسیح را در مورد محبت و بخشش دشمنان، از متن کتاب مقدس حذف کرد؟ خیر! دستور مسیح در کتاب در جای خود محفوظ بود، اما آن رهبران بر خلاف آن عمل می کردند و عمل خود را به گونه ای توجیه می نمودند. 
 

جالب است بدانید که درست در همان دوره جنگ های صلیبی، رهبران خداترس مسیحی نیز بودند که این عمل را محکوم می کردند و یا بر اساس تعلیم کتاب مقدس، علیه پاپ ها اعتراض می کردند. اکثر آن ها نیز به خاطر اعتراض خود کشته شدند. 
 

اگر علت تحریف این بوده که رهبران مسیحیت می خواسته اند تعالیم غلط واعمال خود را توجیه کنند، در این صورت کتاب مقدس می بایست در هر دوره زمانی به خاطر منافع رهبران همان دوره مجددا تحریف شود. به این ترتیب، کتاب مقدسی که اکنون در دسترس است، می بایست بارها و بارها مورد تحریف های متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعا چنین بوده است؟ خوشبختانه کشفیات باستان شناسی ثابت کرده اند که کتابی که امروز در دست است، همانی است که در قرن اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. اگر ادعای مخالفان صحیح بود، چگونه مارتین لوتر(کشیش کاتولیک) به تضاد رفتار رهبران فرقه کاتولیک را با متن کتاب مقدس پی برد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد؟
 

به علاوه از کسانی که ادعا می کنند کتاب مقدس تحریف شده، این سئوالات را می کنیم:

یک. آیا می توانید بگویید که این تحریف در چه دوره ای از تاریخ انجام شد؟

اگر این سئوال را از مخالفان بپرسید، پاسخ های متعددی را دریافت می کنید. مثلا یک نفر می گوید قرن اول میلادی، نفر بعد قرن چهارم میلادی را ذکر می کند. دیگری قرن پانزدهم میلادی را زمان تحریف معرفی کند و ادعای دیگر مربوط به قرن نوزدهم است. آن ها برای ادعای خود شواهد و مدارک تاریخی ندارند و بر حسب حدس و گمان، ادعاهای بی پایه و اساسی ارائه می دهند. گاهی مخالفان وب سایت های متعلق به مخالفان مسیحیت و یا وب سایت های غیر رسمی که اعتبار علمی آن ها قابل اعتماد نیست، به عنوان منبع موثق معرفی می کنند. آن ها هرگز به وب سایت های رسمی و معتبر باستان شناسی مراجعه نمی کنند.

دو. 
 
آیا کتاب مقدس اصلی را که تحریف نشده است، تا به حال دیده اید؟

نظر به این که تاکنون جواب قانع کننده و مستدلی به پرسش های مذکور داده نشده، پس باید گفت که موضوع تحریف کتاب مقدس فقط تصوری و خیالی است. آنچه را که مخالفان از متن کتاب مقدس درک نمی کنند، آن را تحریف قلمداد می کنند. برداشت تحت الفظی از متن کتاب مقدس و درک نادرست از مقصود نویسنده، ارتباط ندادن آیه مورد انتقادشان با آیات قبل و بعد، عدم شناخت از تاریخ و فرهنگ دوران باستان در خاور نزدیک، از عوامل مخالفت با کتاب مقدس است.
 
 
 
 
 
 
نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

پیج وبلاگ : www.voffi88.blogspot.com




 

۱۳۹۲-۰۵-۲۳

here is iran






نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

وزیر پیشنهادی برای وزارت دادگستری را که درنقض حقوق بشر دست داشته، کنار بگذارید


وزیر پیشنهادی برای وزارت دادگستری را که درنقض حقوق بشر دست داشته، کنار بگذارید

سازمان دیده بان حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز و کمپین بین المللی حقوق بشردرایران، با انتشار بیانیه ای امروز از حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، خواستند که مصطفی پورمحمدی وزیر پیشنهادی وزارت دادگستری در کابینه‌اش را کنار بگذارد.



سازمان دیده بان حقوق بشر در سال ١٣٨۴ در گزارشی که تحت عنوان «وزرای مرگ» منتشر کرد، نقش مستقیم پورمحمدی را در جریان اعدام های فرا قضایی هزاران تن از زندانیان سیاسی مستند کرده است. در تابستان سال ١٣۶٧، پورمحمدی که معاون وزیر اطلاعات بود، عضوهیاتی بود که متهم به بازجویی از هزاران زندانی سیاسی و فرستادن آنها به سوی جوخه های مرگ است. احکام مرگ در حالی صادر شد که دادگاه انقلاب پیش از آن شمار زیادی از این افراد را محاکمه و به زندان محکوم کرده بود. این احکام نیز براساس اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی و از سوی دادگاه‌هایی ناعادلانه صادر شده بودند. درعرض چند هفته در تابستان ١٣۶٧، پورمحمدی و دیگر مقامات عضو در کمیسیون‌های مشابه در سراسر کشور، هزاران نفر از زندانیان سیاسی از جمله تعدادی از روزنامه نگاران را بازجویی کردند تا مشخص کنند آیا آنها همچنان به عقاید خود پایبند هستند یا حاضرند که از «جرائم» خود«توبه» کنند.



بعد از جلسات بازجویی که اغلب بیشتراز چند دقیقه به طول نمی انجامید و هیچ شباهتی به دادگاه واقعی نداشت، اعضای کمیسیون حکم اعدام زندانیانی را که از ابراز پیشیمانی خودداری کرده بودند، صادر کردند. مقامات اجرایی آنگاه، احکام اعدام را بنا بر «فتوای» صادر شده از سوی آیت الله خمینی به عنوان مرجع تقلید و رهبرانقلاب اسلامی، و دستورات دیگر مقامات عالی رتبه قضایی اجرا کردند.



سعید حجاریان: سال ۱۳۸۸ تقلب نشد، احمدی نژاد تدلیس سیستماتیک کرد!

سعید حجاریان: سال ۱۳۸۸ تقلب نشد، احمدی نژاد تدلیس سیستماتیک کرد!

تد-لیس، مدل حاج سعید
نیک آهنگ کوثر






نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

نماینده مجلس به سبک ایرانی … ! | طرحی از مانا نیستانی






نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

تعلیم کتاب مقدس در خصوص فروتنی و خدمت به دیگران چیست ؟



تعلیم کتاب مقدس در خصوص فروتنی و خدمت به دیگران چیست ؟


لوقا باب ۲۲
مباحثه دربارۀ بزرگی
۲۴ در میان شاگردان بحثی در گرفت که کدام یک در میان آنان از همه بزرگتر محسوب می شود. ۲۵ عیسی فرمود: «در میان ملل بیگانه، پادشاهان بر مردم حکمرانی می کنند و صاحبان قدرت «ولی نعمت» خوانده می شوند، ۲۶ اما شما این طور نباشید، بر عکس، بزرگترین شخص در میان شما باید به صورت کوچکترین درآید و رئیس باید مثل نوکر باشد، ۲۷ زیرا چه کسی بزرگتر است آن کسی که بر سر سفره می نشیند، یا آن نوکری که خدمت می کند؟ یقینا آن کسی که بر سر سفره می نشیند. با وجود این من در میان شما مثل یک خدمتگزار هستم. 





 




یوحنا باب ۱۳
شستن پاهای شاگردان
۱ یک روز قبل از عید فصح بود. عیسی فهمید که ساعتش فرا رسیده است و میبایست این جهان را ترک کند و پیش پدر برود. او که همیشه متعلقان خود را در این جهان محبت می نمود، آنها را تا به آخر محبت کرد. ۲ وقت شام خوردن بود و شیطان قبلاً یهودای اسخر یوطی پسر شمعون را برانگیخته بود که عیسی را تسلیم نماید. ۳ عیسی که می دانست پدر همه چیز را به دست او سپرده و از جانب خدا آمده است و به سوی او می رود، ۴ از سر سفره برخاسته لباس خود را کنار گذاشت و حوله ای گرفته به کمر بست. ۵ بعد از آن در لگنی آب ریخت و شروع کرد به شستن پاهای شاگردان و خشک کردن آنها با حوله ای که به کمر بسته بود. ۶ وقتی نوبت به شمعون پطرس رسید او به عیسی گفت:« ای خداوند، آیا تو می خواهی پاهای مرا بشوئی ؟» ۷ عیسی در جواب گفت:« تو اکنون نمی فهمی من چه می کنم ولی بعداً خواهی فهمید.» ۸ پطرس گفت:« هرگز نمی گذارم پاهای مرا بشوئی .» عیسی به او گفت:« اگر تو را نشویم تو در من سهمی نخواهی داشت.» ۹ شمعون پطرس گفت:« پس ای خداوند، نه تنها پاهای مرا بلکه دستها و سرم را نیز بشو.» ۱۰ عیسی گفت:« کسی که غسل کرده است احتیاجی به شستشو ندارد بجز شستن پاهایش. او از سر تا پا تمیز است و شما پاک هستید، ولی نه همه.» ۱۱ چون او می دانست چه کسی او را تسلیم خواهد نمود، به همین دلیل گفت همۀ شما پاک نیستید. ۱۲ بعد از آنکه پاهای آنان را شست و لباس خود را پوشید و دوباره سر سفره نشست، از آنها پرسید:« آیا فهمی دید برای شما چه کردم؟ ۱۳ شما مرا استاد و خداوند خطاب می کنید و درست هم می گوئید زیرا که چنین هستم. ۱۴ پس اگر من که استاد و خداوند شما هستم پاهای شما را شسته ام شما هم باید پاهای یکدیگر را بشوئید. ۱۵ به شما نمونه ای دادم تا همانطور که من با شما رفتار کردم شما هم رفتار کنید. ۱۶ یقین بدانید که هیچ غلامی از ارباب خود و هیچ قاصدی از فرستندۀ خویش بزرگتر نیست. ۱۷ هر گاه اینرا فهمی دید، خوشا بحال شما اگر به آن عمل نمائید. 







 


فیلیپیان باب ۲
۳ هیچ عملی را از روی همچشمی و خود خواهی انجام ندهید ، بلکه با فروتنی ، دیگران را از خود بهتر بدانید. ۴ به نفع دیگران فکر کنید و تنها در فکر خود نباشید. ۵ طرز تفکر شما در بارۀ زندگی باید مانند طرز تفکر مسیح عیسی باشد: ۶ اگر چه او از ازل دارای اولوهیت بود ولی این را غنیمت نشمرد که برابری با خدا را به هر قیمتی حفظ کند، ۷ بلکه خود را از تمام مزایای آن محروم نموده بصورت یک غلام در آمد وشبیه انسان شد. ۸ چون او به شکل انسان در میان ما ظاهر گشت ، خود را پست تر ساخت و از روی اطاعت حاضر شد مرگ ـ حتی مرگ بر روی صلیب ـ را بپذیرد. ۹ از این جهت خدا او را بسیار سرافراز نمود و نامی را که مافوق جمیع نام ها است به او عطا فرمود. ۱۰ تا این که همۀ موجودات در آسمان و روی زمین و زیر زمین با شنیدن نام عیسی به زانو در آیند ۱۱ و همه برای جلال خدای پدر ، با زبان خود اعتراف کنند که عیسی مسیح ، خداوند است .





 


پطرس اول باب ۵
۵ به همین طریق شما که جوانتر هستید ، باید مطیع رهبران کلیسا باشید و همهً شما حوله فروتنی را به کمر بسته یکدیگر را خدمت کنید ، زیرا خدا مخالف متکبران است ، اما به فروتنان فیض می بخشد. ۶ پس در مقابل قدرت خدا فروتن باشید تا او شما را در وقت مناسب سرافراز نماید.




















نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88



ادعای مخالفان: اگر به نام مسیح خداوند دعا مستجاب شد، این معجزه شیطان است!



 


 


 


 


 


 


ادعای مخالفان: اگر به نام مسیح خداوند دعا مستجاب شد، این معجزه شیطان است!




هنگامی که ایمانداران مسیحی از تجربه روحانی خود سخن می گویند، تصور مخالفان این است که "تجربه روحانی" دروغ و فریبی بیش نیست. آن ها معجزات و تغییر و تحول عمیق روحانی را در اشخاص که به نام مسیح خداوند انجام می شود، به کارهای شیطان نسبت می دهند. این اتهام جدیدی نیست. اولین بار رهبران مذهبی یهود ادعا کردند که قدرت مسیح از جانب شیطان است (متی فصل نهم آیه سی و چهارم). 


 
رهبران مذهبی یهود نمی توانستند معجزات و قدرت مافوق طبیعی عیسی را منکر شوند، اما حاضر نبودند بپذیرند که قدرت عیسی از جانب خداست، زیرا در این صورت می بایست او را به عنوان مسیح موعود بپذیرند. غرورشان اجازه چنین کاری را به آن ها نمی داد. بنابراین، برای آن که شهرت مسیح را در میان مردم لکه دار سازند، ادعا کردند که قدرت او از جانب شیطان است. بعدها در کتاب تلمود که حاوی روایات یهودیان است به معجزات عیسی اشاره می شود، اما آن ها را جادوگری و شعبده بازی جلوه می دهد که در واقع همان گزارشی است که اناجیل ارائه می دهند. 


 
علت دیگر این اتهام، عدم شناخت مخالفان از شیطان است. آن ها تصور می کنند که قدرت شیطان و خدا برابر است و یا خدا کنترل ناقصی بر امور دنیا دارد و لذا شیطان با اقتدار و اختیار تام عمل می کند. اما از کتاب مقدس نه فقط می آموزیم که شیطان زنده و سرحال است، بلکه هم چنین به این واقعیت پی می بریم که او تحت کنترل خداوند است. برای مثال، شیطان قبل از آن که به ایوب لطمه ای بزند، از خدا کسب اجازه کرد. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که آیا خدا اجازه می دهد شیطان دست به معجزه بزند؟
شیطان توسط قدرت خدادادی، قادر به معجزه نیز می باشد. اما در کتاب مقدس به معدود معجزات شیطان برمی خوریم. اوج معجزات شیطانی در زمان حکومت دجال تحقق می یابند. ازاینرو، درمی یابیم که معجزات شیطان در موارد اندک و آن هم به منظور اجرای هدف خاص می باشد. اگر خدا اجازه می داد تا هر روز به تعداد بی شمار شیطان معجزاتی را انجام دهد، امروزه تعداد خدا باوران بسیار اندک بود. خداوند نه فقط امور جهان را در اختیار دارد، بلکه مانع از کارهای خطرناک و شگفت انگیز شیطان هم می شود. با این توصیف، مخالفان مسیحیت ادعای متفاوتی دارند. باید از آن ها پرسید که آیا از نزدیک معجزات شیطان را دیده اند و یا به روایات مشکوک و غیر تاریخی اعتقاد دارند.



نکته سوم این که ذات شیطان اخلاق گرا نیست، و در نتیجه نمی تواند شخص منفی را به فرد مثبت و مفید تبدیل کند. در شیطان هیچ گونه نیکویی ساکن نیست. همه می دانند که دروغ و فریب قادر به تغییر و تحول عمیق روحانی نمی باشد. چگونه ایماندار مسیحی می تواند با قدرت شیطان، دشمن خود را ببخشد و آرامش و صبر الهی را در زندگی خود مشاهده کند؟ کسی که از شیطان پیروی می کند، وضع او بد و بدتر خواهد شد. درخت را از میوه هایش می شناسند. تعالیم الهی و اخلاقی مسیح با ذات شیطان کاملا متضاد است. اگر تعالیم مسیحیت از جانب شیطان است، چگونه در قرن اول میلادی و طبق تایید شواهد تاریخی، بدون جنگ و خونریزی مسیحیت در اروپا و خاورنزدیک گسترش یافت؟ 


 
این اتهام مخالفان ناشی از جهل و نادانی درباره کتاب مقدس و هم چنین غرور و تعصب نسبت به فلسفه و اصول اعتقادت شان است. مسیحیت محدود به اصول اعتقادات نیست، بلکه ایمانداران مسیحی از تجربه غنی روحانی برخوردارند. از طرفی، مسیحیان با خدا دوست و صمیمی هستند و روح خداوند در آن ها عمل می کند. دعاها به نام عیسی خداوند مستجاب می شود... بنابراین، چرا شک و تردید؟ اگر مسیح خداوند است اتفاق مثبت رخ می دهد و اگر نیست، اتفاقی رخ نمی دهد. به یاد داشته باشید: خدا هرگز اجازه نمی دهد که هر روز به نام خدای غیر واقعی، معجزات متعدد به ظهور برسد. مسیح فرمود:"اگر کسی به راستی بخواهد مطابق خواست خدا زندگی کند، پی خواهد برد که آنچه من می گویم، از خداست" (یوحنا فصل هفتم آیه هفدهم).











نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88


۱۳۹۲-۰۵-۲۲

امام نورانی میشود


کاریکاتور


کاریکاتور


در برابر این چیزها چه بگوییم؟ اگر خدا پشتیبان ماست، كیست كه برضد ما باشد؟







رومیان 8:31-39 TPV

پس در برابر این چیزها چه بگوییم؟ اگر خدا پشتیبان ماست، كیست كه برضد ما باشد؟ آیا خدایی که پسر خود را دریغ نداشت، بلكه او را در راه همهٔ ما تسلیم كرد، با بخشیدن او همه‌چیز را با سخاوتمندی به ما نمی‌بخشد؟ چه كسی برگزیدگان خدا را متّهم خواهد كرد؟ خدا آنان را تبرئه می‌نماید! پس كیست كه بتواند آنان را محكوم سازد؟ مسیح عیسی ‌كسی است كه مُرد و حتّی دوباره زنده شد و اكنون در دست راست خدا برای ما شفاعت می‌کند! پس چه كسی می‌تواند ما را از محبّت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا نگرانی یا زجر یا گرسنگی یا تهیدستی یا خطر و یا شمشیر قادر است ما را از مسیح جدا سازد؟ چنانکه كتاب ‌مقدّس می‌فرماید: «به‌خاطر تو در تمام روز در خطر مرگ هستیم و با ما مانند گوسفندانی كه به كشتارگاه می‌روند، رفتار می‌شود.» با وجود همهٔ این چیزها، به وسیلهٔ او كه ما را دوست داشت، پیروزی ما كامل می‌شود. زیرا یقین دارم كه نه موت و نه حیات، نه فرشتگان و نه نیروها و قدرتهای فوق بشری، نه پیشامدهای امروز و نه وقایع فردا، نه قدرتهای آسمانی و نه بلندی و نه پستی و خلاصه هیچ چیز در تمام آفرینش نمی‌تواند ما را از محبتّی كه خدا در خداوند ما عیسی مسیح آشكار نموده، جدا سازد.











نوشته شده توسط : کوروش

پیج فیس بوک : www.facebook.com/love.jesus591

پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88





آیا در مسیحیت موضوع حلال و حرام وجود دارد؟









آیا در مسیحیت موضوع حلال و حرام وجود دارد؟


پاسخ

در بین اقوام و ملل جهان راجع به موضوع حلال و حرام عقاید و افکار گوناگونی در همین زمینه وجود دارد. اولین کتاب روحانی که موضوع حلال و حرام در آن توضیح داده شده است، کتاب تورات موسی می باشد که در آن نوشته شده است، خوردن گوشت شتر، خوک، خرگوش، عقاب، لک لک، بوقلمون، غاز و غیره حرام و حتی دست زدن و لمس کردن بدن آنها انسان را هم نجس و ناپاک می سازد.

هر که یکی از آنها را لمس نماید، بایستی جهت طهارت خود با آب غسل نماید. همچنین نوشته شده است که دست زدن به جنازه آدمی و یا راه رفتن بر روی قبرستان تا هفت روز نجس و پس از آن بایستی در آب غسل نماید تا طاهر گردد. تثنیه 14 : 4
در تعلیم تورات وظایف طبیعی جسم نیز انسان را نجس و ناپاک می سازد. مثلا ً زنی که پسر بزاید تا مدت چهل روز نجس است و زنی که دختر بزاید تا هشتاد روز نجس است. چنین زنی تا مدت معینه طی نشده باشد، حق دخول در عبادتگاه و یا در جماعت را ندارد. حتی برای طهارت چنین زنی قربانی و غسل مخصوص هم لازم است والا در غیر این صورت نجس و ناپاک خواهند ماند و کسانی که چنین زنانی را لمس نمایند آنها هم نجس خواهند بود و هر چه آن زنان، لمس نمایند نجس و ناپاک خواهد بود.

در شریعت موسی خیلی چیزها هم هست که خوردن و لمس کردن آنها نیز ممنوع می باشد. مانند غذای ذبح شده قربانی پس از یک روز و یا خوردن خون و همچنین پاشیدن دو نوع بذر در یک زمین و یا پوشیدن لباسی که از دو نوع قماش ساخته شده باشد. برای داشتن اطلاعات کافی درباره حلال و حرام بودن و خوردنی ها برای همه ضرورت دارد که کتاب تورات را با دقت مطالعه نمایند که مطالب فراوانی برایشان روشن خواهد شد. این گونه عقاید و افکار تنها مربوط به مذهب یهود نیست بلکه در بین طوایف و اقوام دیگر نیز یافت می شود. مثلا ً در بعضی عقاید دیگر شراب، کلاغ، لاک پشت، خرچنگ، ملخ، سوسمار، مار و صدها چیز دیگر نیز حرام و دست زدن به آنها انسان را نجس و ناپاک می گرداند. حتی چندین قسمت از بدن گاو و گوسفند و بز نیز حرام و یا به اصطلاح مکروه می باشند. مسیونری که در جزیره ماداگاسکار به تبشیر انجیل مشغول بوده، گفته است که اهالی این جزیره یک هزار و سیصد چیز ممنوع شده دارند که انسان حق دست زدن و یا خوردن آنها را ندارد. خیلی ها تصور می کنند که موضوع حلال و حرام فقط مربوط به ممالک و یا طوایف خداپرست است، در صورتی که چنین عقایدی در بین بت پرستان بی دین هم به فراوانی دیده می شود.

برای مثال طایفه ای از هندی ها از خوردن گوشت گاو و خیلی چیزهای دیگر دوری می کنند. عده ای در کشورهای دیگر مغز میمون را گرفته گرما گرم و نپخته می خورند. در بعضی محله های دیگر مار و سوسمار و ملخ را هم می خورند. در حقیقت برای یک دینی که می خواهد در تمام دنیا مورد قبول واقع شود و مذهب همگانی و جهانی گردد، این گونه تعالیم نه فقط ابتدایی است بلکه غیرمکفی هم می باشد. رسم یهودیان این بود که تا دست های خود را با دقت تمام نمی شستند، غذا نمی خوردند. از این جهت وقتی مشاهده کردند که شاگردان عیسی مسیح قبل از خوردن غذا مطابق رسم یهود دست های خود را نشستند، ایراد گرفتند که به چه علت شاگردان با دست های نشسته غذا می خورند. عیسی مسیح به آن جماعت توجه نموده فرمود: به من گوش دهید و توجه نمایید، هیچ چیزی نیست که از خارج وارد وجود انسان گردد و او را نجس سازد، بلکه آنچه که انسان را نجس می سازد، چیزهایی است که از وجود او صادر می شود. مانند خیالات بد، زنا، فسق، قتل، دزدی، طمع، خباثت و شهوت پرستی، چشم بد، کفر، غرور، جهالت، تمامی این چیزهای بد از درون دل انسان صادر می شود و انسان را نجس و ناپاک می سازد و لیکن خوردن با دست های نشسته انسان را نجس نمی سازد. به عقیدۀ عیسی مسیح فقط گناه و فکر گناه آلود است که در نظر خداوند حرام است و انسان را نجس می سازد والا خوردن با دست های ناشسته ما را به جهنم نمی برد و ناپاک نمی سازد.

یکی دیگر از تعالیم موسی این است که پیروان مذاهب را از همدیگر جدا می گرداند. موسی دستور داد کسانی که غیریهودی می باشند آنها را از سرزمین فلسطین بیرون کنند و با آنهایی که باقی می مانند مطلقا ً معاشرت ننمایند. همچنین دستور داد که با غیریهودی ازدواج نکنند و هرگاه ازدواج کنند، شخص ازدواج کننده بایستی از قوم یهود منقطع گردد. هنگامی که قوم یهود مدت هفتاد سال در اسارت کشور بابل بود و به وسیله کورش پادشاه فارس، آزاد و به سرزمین فلسطین به جهت بنای مجدد اورشلیم، به سرپرستی عزرا برگشتند، عزرا متوجه شد که عدۀ زیادی از یهودیان زن غیریهودی دارند و دستور داد تا تمام آنهایی که زنان غیریهودی دارند، زنانشان را طلاق دهند. همۀ آن مردان از این دستور اطاعت کردند. و چون عزرا از مشاهده شکسته شدن شریعت موسی سخت ناراحت شده بود، پیراهن خود را چاک زده ماتم گرفت و چیزی نمی خورد تا هنگامی که تمام قوم با او هم آهنگ شدند. یهودیان خود را قوم خاص خدا و سایر ملل را به نام امتها می خواندند و آنها را بی ارزش و گمراه می دانستند. غیریهودیانی که از بت پرستی سرباز زده خدای واحد حقیقی را پرستش می کردند، حق دخول به خانه خدا را نداشتند. حتی یک نفر یهودی به خانه غیریهودی قدم نمی گذاشت و غذای غیریهودی هم برای یهودیان قابل استفاده نبود، بلکه آن را نجس و ناپاک می دانستند. اثر چنین تعلیمی هنوز در بین خیلی از ملل جهان دیده می شود. همین عقیده و افکار موجب جدایی و فاصله و حتی نفرت و کشت و کشتار فرزندان آدم گردیده است که بیشتر نفاق ها و جدایی ها از همین گونه عقاید و مطالب سرچشمه گرفته است.

و اما عیسی مسیح با بیان مثل سامری نیکو نشان می دهد که تمایز قومی و نژادی در نظر خدا وجود ندارد. لوقا 10 : 30 چنانکه پولس رسول می گوید: نزد خدا طرفداری نیست. یهودی، یونانی، بربری، مختون، نامختون، غلام، آزاد، زن، مرد، سیاه، سفید همه یکسان می باشند. خدا خالق همه و دوستدار همه است. عیسی مسیح می فرماید: خدا باران رحمت خود را بر عادلان و ظالمان می باراند و آفتاب عدالت خویش را بر عادل و ظالم می تاباند. متی 5 : 45 آیات ذکر شده از انجیل مقدس نشان می دهد که خدا بین مخلوقات خود فرقی قایل نیست و همه را دوست دارد و سعادت همگی را می خواهد. اما انسان ها هستند که به وسیله گناه از پدر آسمانی خود دور افتاده و هر یکی خود را برتر و پاک تر از دیگری می داند.

عیسی مسیح خودش با طبقات مختلف رفت و آمد می کرد و به منازل گناهکاران می رفت و در هدایت و نجات آنها می کوشید. چنانکه بر سر چاهی در نزدیکی شهر سامره با زن گناهکاری صحبت کرده و به سوی پاکی و تقدس و نجات هدایتش نمود. عیسی مسیح به جای اینکه رومیان را نجس و ناپاک بخواند و از آنها دوری نماید، ایمان یک نفر رومی بت پرست را که به حضور عیسی مسیح رسیده بود، مورد ستایش قرار می دهد. به جای نفرت از یونانیان بت پرست و ناپاک، آنها را به حضورش پذیرفته محبت نموده، فرمود: بسا از مشرق و مغرب آمده در ملکوت خدا خواهند آرامید و با ابراهیم و اسحق زیست خواهند نمود. دختر مریض یک زن بت پرست کنعانی را که غیر از قوم خداپرست بود، شفا بخشید. عیسی شاگردان را به جهت تبشیر کلام و مژده نجات به سرتاسر جهان اعزام داشته و امر می کند که به تمام عالم بروید و مژده نجات را به گوش همه برسانید و آنها را تعلیم دهید تا همه اموری را که به شما حکم کرده ام حفظ کنند و تعمید یافته دارای حیات تازه گردند. عیسی کسی را نجس و ناپاک نمی خواند بلکه محبت خداوندی خویش را نسبت به همه مبذول می دارد. پولس رسول می گوید: در مسیح عیسی یقیین می دانم که هیچ چیزی در ذات خود نجس نیست جز برای آن کسی که آن را نجس بداند. من هر چه بخواهم می توانم بخورم و دست بزنم ولی در نظر خدا نجس و ناپاک نمی شوم.

پطرس به بام خانه رفته تا با خدای خویش به راز و نیاز بپردازد، در حال دعا رویایی آسمانی مشاهده می کند که آسمان گشاده ظرفی را چون سفرۀ بزرگ به چهار گوشه بسته به سوی او نازل می شود. چون نیک نگریست در آن سفره هر گونه حیوان از وحش تا مرغان هوا و کلیۀ حشرات زمین وجود داشت. در همان حال ندایی به وی رسید که ای پطرس برخاسته ذبح کن و بخور. پطرس که نژاد یهودی و زیر شریعت موسی متولد و بزرگ شده بود برایش مشکل بود که بتواند به آسانی از آن حیوانات که از نظر شریعت نجس و ناپاک بودند، بخورد و یا حتی لمس نماید. پس در مقابل آن ندای آسمانی گفت: خداوندا من تا به حال چیزی حرام و یا ناپاک هرگز نخورده ام. بار دیگر آن ندای ملکوتی به پطرس گفت: آنچه که خدا پاک ساخته است تو حرام مخوان. این پیشنهاد به پطرس سه مرتبه تکرار گردید. پطرس به قدری در حفظ و نگهداری شریعت جدی و امین بود که سه بار ندای آسمانی را رد کرد. یعنی به قدری اعتقاد به موضوع حلال و حرام داشت که از رؤیای ِ آسمانی اطاعت ننمود. در همان حال آن سفره مجددا ً به آسمان بالا برده شد. پطرس بسیار متحیر و در فکر فرو رفته بود که این رؤیایی که دیده است، چه معنا و مفهومی دارد.

چون هنوز پطرس درباره رؤیایی که دیده بود فکر می کرد، سه مرد ندا کرده می پرسیدند که شمعون معروف به پطرس در اینجا منزل دارد. روح القدس پطرس را هدایت کرده، گفت سه مرد ترا می طلبند، پس برخاسته همراه ایشان برو و هیچ شک نداشته باش زیرا که از جانب خداوند آمده اند. پس پطرس پایین آمده نزد آن سه نفر رسید و گفت: من همان کسی هستم که شما می طلبید، علت آمدنتان چیست؟ گفتند: افسری کرنیلیوس نام که مرد صالح و خداترس می باشد از فرشته خداوند الهام یافته که ترا به خانۀ خود بطلبد و مطالبی را از شما بشنود. پس پطرس و چند نفر دیگر از برادران برخاسته همراه ایشان روانه شدند. کرنیلیوس نیز دوستان خاص خود و اهل بیت خویش را جمع کرده و در انتظار پطرس و همراهانش نشسته بود. چون پطرس داخل خانه گردید، او را استقبال کرده به قدم هایش افتاد و او را پرستش کرد. پطرس به او گفت برخیز من نیز مثل شما انسانی بیش نیستم.

وقتی جمعی کثیر دید به ایشان گفت: شما مطلع هستید که مرد یهودی را با شخص غیریهودی معاشرت کردن و یا نزد او آمدن جایز نیست بلکه حرام است. لیکن خدا مرا تعلیم داد که هیچ کس و هیچ چیزی را نجس ندانم. از این جهت به مجرد دعوت شما بدون صرف وقت آمدم. الحال سئوال من این است که برای چه مطلبی مرا خوانده اید. کرنیلیوس گفت: فرشته خداوند بر من ظاهر گردیده و گفت به شهر یافا بفرست. شمعون معروف به پطرس را بخوان. او چون بیاید با تو سخن خواهد گفت. حال که حضور دارید و نیکو کردی که آمدی الحال همه در حضور خدا حاضریم که آنچه به تو فرموده است، بشنویم. پطرس گفت: من حقیقتا ً دریافته ام که خدا را نظر به ظاهر نیست بلکه هر کسی از هر ملت و امتی که باشد و عمل نیکو انجام دهد نزد او مقبول می گردد. مشاهده می کنیم که پطرس چگونه به وسیله رؤیای ِ آسمانی حاضر و آماده گردید که قبول کند به منازل اشخاص غیریهودی رفته با آنها بخورد و معاشرت نماید. کار به جایی رسید که پطرس می خواست به خاطر موضوع حلال و حرام، ندای آسمانی را اطاعت نکند. اما بعد از ملاقات با کرنیلیوس می گوید، خدا مرا تعلیم داده که هیچ کس و هیچ چیزی را نجس و یا ناپاک ندانم. عیسی مسیح نه فقط خوردنی ها را نجس و ناپاک نمی داند، بلکه به وسیله تعلیماتش تمایز قومی و نژادی را رد می کند. محل و اوقات و طرز عبادت خدا را که در نظر عدۀ کثیری محدود و محصور به مکان و زمان و اوقات معینی بود، از محدودیت خارج و آزاد ساخته، خدا را محیط و همگانی معرفی می نماید.

یهودیان بیت المقدس را خانه خدا و مخصوص عبادت خویش می دانستند و برای آن ارزش خاصی قایل بودند. چنانکه تا به حال آن ارزش و واقعیت خود را حفظ نموده است. یهودیان عقیده بر این داشته اند که قربانی ها و نذر و نیازهای خود را در بیت المقدس به انجام برسانند. در صورتی که سامریان عقیده داشتند که در کوه جریزیم باید عبادت نمود و مراسم قربانی ها و نیازها را به جا آورد. ولی وقتی زن سامری از عیسی سئوال نمود که عبادت در اورشلیم درست است و یا در این کوه، عیسی فرمود: ای زن تصدیق کن که روزی می رسد که نه در این کوه و نه در اورشلیم خدا را عبادت خواهند نمود. زیرا که خدا روح است و هر که می خواهد او را عبادت و پرستش نماید، بایستی با روح و راستی او را در قلب خود عبادت کند. عیسی مسیح بر سر کوه عبادت می کرد. در ویرانه ها عبادت می کرد. گاهی تمام شب را در دعا و راز و نیاز با پدر آسمانی خود به سر می برد. وقت خوردن غذا دعا می کرد. برای شاگردان دعا می کرد. برای دشمنانش دعا می کرد. به حواریونش فرمود همیشه دعا کنید تا در آزمایشات گرفتار نگردید. عیسی مسیح به ما می آموزد که هر فرد انسانی در همه جا و همه وقت و برای همه کس می تواند با خدای خود راز و نیاز نماید. همه جا مقدس و همه چیز پاک است. برای آنانی که با خدا زندگی می نمایند و هیچ گونه قید و بندی وجود ندارد.

عیسی مسیح نه فقط خوراکی ها و حیوانات را نجس و حرام نمی داند و به وسیله تعالیمش تمایز قومی و نژادی را رد می کند و عبادت خدا را همگانی و غیر محدود به جا و مکان نمی نماید، بلکه دلسوزی و محبت خدا را نسبت به اشخاص گناهکار و مجرم نیز ظاهر می سازد. در زندگی عیسی مسیح مشاهده می کنیم که قسمت عمده اعمال و تعالیمش نشان دهنده لطف و محبت خداوند است نسبت به گناهکاران که هر چند خدا از گناه نفرت دارد ولی شخص گناهکار را دوست می دارد. چنانکه در مثل گوسفند گشمده، سکه گمشده و مخصوصاً در مثل پسر گمشده نشان می دهد که برخلاف عقاید و افکار دیگران که خدا را دشمن گناهکاران معرفی کرده اند، عیسی خدا را دوست گناهکاران معرفی می کند. وظیفه ما این است که چون پطرس بگوییم خدا به ما تعلیم داده است که هیچ کس را نجس و یا ناپاک ندانیم. چون که همه مخلوق دست خداوند هستیم. آنچه که خدا پاک خلق کرده است ما حرام ندانیم. در رساله اول پولس رسول به تیموتاؤس می گوید: در زمان های آخر بعضی ها گمراه شده از تعالیم شیطان پیروی خواهند نمود که ازدواج را منع و خوردن غذاهایی را که خدا آفریده تا ایمانداران با شکرگذاری از آن بخورند را قدغن می کنند. در صورتی که کلیۀ چیزهایی که خدا آفریده است نیکوست.
گذشته از آنچه بیان شد، خیلی بعید به نظر می رسد که خدای پاک و مقدس چیزی را نجس و یا حرام بیافریند. بلکه هر آنچه ساخته مقدس می باشد.




نوشته شده توسط : کوروش 
تهیه شده در گروه : صدای آزادی ایران.
وبلاگ : www.voffi88.blogspot.com
پیج فیس بوک : www.facebook.com/voffi88

ترجمه کامل قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ به انگلستان ( Illegal Migration Act 2023) + لینک لجستلیشن

  قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ بخش ۳۷ - سال ۲۰۲۳ یک قانون برای تعیین مقررات و ارتباطات مرتبط با حذف افرادی از پادشاهی متحد که به نقض کنترل مه...