۱۳۹۲-۱۲-۰۹

و زندان ما را هم از جدا کرد …برای مهساامرآبادی و مسعود باستانی)


کاریکاتوری برای زوج جوان روزنامه نگار در زندان مهساامرآبادی و مسعود باستانی که هم اکنون در دو زندان در شهر کرج و تهران هستند.
اطلاعات بیشتر در مورد موضوع کاریکاتور: (مهسا امر آبادی، روزنامه نگار در خرداد سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و پس از دو ماه با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. او در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش‌ هایش به ۵ سال زندان که ۴ سال آن تعلیقی و یک سال آن تعزیری است، محکوم شد و این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد. مصادیق اتهام امرآبادی حضور در جلسات قرآن خانواده‌های زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامه‌ها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانی‌اش عنوان شده است. این روزنامه نگار یکبار دیگر نیز در تجمعات ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد که پس از چند روز آزاد شد. مسعود باستانی، همسر مهسا امرآبادی و روزنامه نگار که او هم در سال ۱۳۸۸ بازداشت شد به ۶ سال حبس و پرداخت ۳۶ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد. او که در حال حاضر در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد از زمان بازداشتش تا به حال به مرخصی نیامده است. مهسا امر آبادی اغلب با رسانه ها در خصوص وضعیت همسرش و دفاع از حقوق او گفتگو می کرد.)

سبک زندگی اسلامی زنان به روایت شورای عالی انقلاب فرهنگی



علیرضا علی‌احمدی، رئیس کمیسیون تدوین الگوی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی:

یکی از پیشنهادات بنده این است که نظام آموزشی‌ ما به جای اینکه از نظر ساختاری به صورت ۳-۳-۳-۳ که اکنون مطرح می‌شود، باید مبتنی بر چرخه عمر دختران و پسران‌مان تعریف کنیم، از دید من با توجه به بلوغ زودرس دختران نسبت به پسران، با توجه به قدرت فهم و تجزیه و تحلیل زودتری که برای دختران ما در مقایسه با پسران حاصل می‌شود، این ۱۲ سال تعلیمات عمومی که در آموزش و پرورش مطرح است برای دختران می‌تواند در ۱۰ سال ارائه شود، پس اگر ما دوره دبیرستان و یا دوره آموزش و پرورش عمومی برای دختران‌مان در تعداد سال‌های کمتری تعریف کنیم، اختلاف سنی هم میان دختران و پسران ایجاد می‌شود که آمادگی آن‌ها را برای تشکیل زندگی مشترک تناسب می‌بخشد و دختران ما قبل از اینکه وارد چرخه زندگی شغلی شوند، می‌توانند تشکیل خانواده داده و کار اصلی آن‌ها خانواده، فرزند و پرداختن به آن مسائلی باشد که روز قیامت باید به آن پاسخ‌گو باشند، داشتن شغل برای یک خانم منعی ندارد، اما جزو اولویت‌های زندگی ما برای خانم این نیست بلکه بانوان ما باید بتوانند کانون گرم خانواده را شکل دهند و فرزندی تربیت کنند که اعمالش برای پدر و مادرش باقیات الصالحات باشد و موجبات رضای الهی را فراهم کند، ما بلد نیستیم مقدمات آن را به درستی فراهم کنیم، بنابراین نتیجه آن می‌شود که سن ازدواج به تعویق می‌افتد و وقتی دختران و پسران ما در سنین بالا تن به ازدواج می‌دهند که هر یک برنامه کاملی برای ۲۴ ساعت خود دارند و فرصتی برای فعالیت‌های مشترک خانوادگی ندارند، این ریشه بعضی از گرفتاری‌های سبک زندگی کنونی ما است.

لوگوی جدید گوگل بمناسبت ایام الله دهه فجر !


تفاوت هاله در بین خودی ها و ناخودی ها


۱۳۹۲-۱۲-۰۸

پوستر - ندا آقا سلطان سنبل مردم آزادیخواه ایران






ندا جان مطمئن باش یاد تو و سایر کشته شده های جنبش آزادیخواهی را هرگز فراموش نخواهیم کرد و راهتان را تا سرنگونی جمهوری منحوس اسلامی و محاکمه سران جنایتکاراش و ایجاد یک حکومت دموکراتیک ملی ادامه خواهیم داد .

free iranian soldoers


جیش العدل قهرمان


مصباح یزدی ، احمدی نژاد و زباله دان تاریخ


ماجرای مهاجرت نیک آهنگ کوثر !


۱۳۹۲-۱۲-۰۷

به مناسبت تولد جنتی


سربازان وطن


جیش العدل


نماز واجب


رابطه طناب دار با جمهوری ولایت فقیه


کاریکاتور - چاه مکن بهر کسی ، اول خودت بعدا کسی !


تصویری از شناسنامه های زمان شیر و خورشید


تصویری که با دیدن آن رهبر حذب الله (حسن نصرالله) به ارضای جنسی رسید


پنج نمونه رشد کلیسا در کتاب اعمال رسولان فصل های اول تا یازدهم

 
 
 
 
پنج نمونه رشد کلیسا در کتاب اعمال رسولان فصل های اول تا یازدهم



کتاب اعمال رسولان، ادامه ماجرایی است که لوقا در انجیلش شروع کرد و مدت زمانی حدود 30 سال بعد از صعود مسیح را در بر می گیرد. در این مدت کوتاه، کلیسا تاسیس شد و خبر خوش نجات به سرتاسر دنیای آن روزگار یعنی امپراطوری های روم و پارس رسید. توما به قلمرو امپراطوری پارس رفت و تا هند سفر کرد و خبر خوش انجیل را به مردم آن دیار رساند.
کسانی که انجیل را موعظه می کردند، مردمانی معمولی با نقص ها و محدودیت های بشری بودند، اما روح القدس به آن ها قدرت داد تا کلیسا را تاسیس کنند.
کتاب اعمال رسولان از جایی شروع می شود که اناجیل خاتمه می یابند. این کتاب گزارشی است از خدمات رسولان و کار روح القدس. کلیسا که از اورشلیم پا گرفته بود، استحکام پیدا می کند و به سرعت رو به رشد می گذارد. سپس با آزار و اذیت شدیدی روبرو می شود که منجر به پراکنده شدن ایمانداران به مناطق مختلف می گردد. در اثر این پراکندگی، سامری ها ( که نتیجه ازدواج یهودیان با غیر یهودیان در چند قرن قبل از میلاد بوده اند) ، و غیر یهودیان پیغام انجیل را می شنوند و ایمان می آورند. در این پروژه، به پنج نمونه رشد کلیسا در کتاب اعمال رسولان فصل های اول تا یازدهم می پردازیم:
یک. کلیسای اورشلیم (اعمال فصل های اول تا هفتم)
فرمان عیسی مبنی بر ماندن در اورشلیم و جدا نشدن از آن (اعمال رسولان فصل اول آیه هشتم)، فقط برای دریافت روح القدس بود. پس از روز پنطیکاست دیگر انتظار ضرورتی نداشت. پنطیکاست با توجه به مفهوم حصاد که در آن نهفته است، به آن دلیل مهم بود که هدف از تعمید در روح القدس، دریافت قدرت برای خدمت بود، به خصوص در مزارع آماده برای حصاد دنیا (جذب مردم به پیام انجیل).
در روز پنطیکاست، توجه زائرینی که در اورشلیم برای عید جمع شده بودند، به طرز اعجاب آوری جلب شد. همه کسانی که از ملیت های مختلف آن جا حضور داشتند، دیدند که شاگردان مسیح هر یک به یکی از زبان های آن ها سخن می گویند. آن ها با تعجب به یکدیگر می گفتند که این چگونه ممکن است؟ با این که این اشخاص جلیلی هستند، ولی به زبان های محلی ما تکلم می کنند، به زبان همان سرزمین هایی که ما در آن جا به دنیا آمده ایم. این اشخاص از سرزمین های پارت، ماد، ایلام، بین النهرین، کپدوکیه، پونتوس، آسیا، فریجیه، پمفلیه، مصر، لیبی، کریت و عربستان و روم بودند. این فهرست سرزمین های بسیاری است که یهودیان از آن مناطق برای عید به اورشلیم آمده بودند. در نتیجه، وقتی آن ها به پیام پطرس پاسخ مثبت دادند، با پیغام انجیل به وطن بازگشتند. به این ترتیب، خدا راه را برای انتشار انجیل مهیا کرد.
از روز پنطیکاست به بعد مشاهده می کنیم که روح القدس به طور فعال در حیات کلیسا حضور دارد و عمل می کند (در بشارت، تعالیم و تحکیم و استوار نمودن کلیسا). روح القدس به شاگردان مسیح (رسولان)، توانایی بخشید تا از سه هزار نفری که توبه در اثر شنیدن موعظه پطرس (فصل دوم اعمال رسولان)، شاگرد بسازند. این شاگردی از طریق انواع مختلف تجربه های آموزنده، رشد و توسعه می یافت. آن ها وقت زیادی را صرف تعلیم گرفتن از رسولان، مشارکت، دعاها و هم چنین مشارکت در غذا خوردن، می کردند (اعمال فصل دوم آیه چهل و دوم). این مشارکت و اتحاد در روح، به آن ها ایمان، محبت و توجهی نسبت به یکدیگر می بخشید که وادارشان می کرد هر آنچه را که داشتند با ایمانداران مسیحی محتاج به شراکت بگذارند. آن ها در همه چیز شریک بودند. هیچکس نمی گفت:" این متعلق به من است و تو نمی توانی از آن برخوردار شوی". بعضی از آن ها حتی اموال خود را فروختند و پول آن را نزد رسولان آوردند تا میان نیازمندان تقسیم شود (فصل دوم آیه چهل و چهارم و فصل چهارم آیه سی و هفتم). وقتی با مخالفت و خطر روبرو می شدند، زمان طولانی در دعا به سر می بردند (فصل چهارم آیات بیست و چهارم تا سی). معجزات به عنوان عجایبی در میان رسولان، توجه را به عیسی معطوف می کرد و به ایمانداران قوت می بخشید.
روح القدس، تمام زندگی آن ها را فرا گرفته بود: پرستش، مشارکت با خدا، بشارت و معجزات همه بخشی از یک تجربه واحد در روح القدس بودند.
با این توصیف، مشکلی در درون کلیسا به وجود آمد. با زیاد شدن تعداد ایمانداران، حسادت و شکایت شکل گرفت. در آن روزگار، بیوه زن ها نمی توانستند در اجتماع بیرون کار کنند. در واقع، بیوه هایی که پسر یا برادر نداشتند از گرسنگی محکوم به مرگ می شدند. بنابراین، کلیسا توسط کمک های مالی برخی از ایمانداران، برای کمک به بیوه زن ها استفاده می کرد.
در میان زنان بیوه، کسانی بودند که از سرزمین های دیگر به اورشلیم بازگشته بودند و فقط به زبان یونانی صحبت می کردند. به این افراد کم تر توجه می شد. برای رفع مشکل، رسولان هفت مرد یونانی زبان و مورد احترام ایمانداران را مسئول تقسیم غذا کردند. با این کار مشکل فیصله یافت و رسولان توانستند توجه خود را متمرکز خدمت تعلیم و موعظه خبر خوش درباره عیسی نمایند.
خدا در سرتاسر کتاب مقدس وعده داده بود که غیر یهودیان را نیز شامل لطف خود خواهد ساخت. این وعده با وعده به ابراهیم آغاز شد (پیدایش فصل دوازدهم آیه سوم و فصل هجدهم آیه هجدهم). در ملاکی فصل اول آیه یازدهم حالتی خاص و مشخص گرفت. این آیه می فرماید:"اسم من در سراسر جهان به وسیله مردم غیر یهود مورد احترام قرار خواهد گرفت". اما پذیرفتن این حقیقت برای یهودیان و حتی مسیحیان یهودی نژاد فوق العاده مشکل بود. 

ازدواج پسران خدا با دختران آدمیان




ازدواج پسران خدا با دختران آدمیان (کتاب پیدایش فصل ششم آیات یکم تا ششم)

در مورد این که "پسران خدا" که بودند که با "دختران آدمیان" ازدواج کردند، نظرات متفاوتی ارائه شده است:

یک. کتاب ایوب "پسران خدا" را فرشته می نامد (ایوب فصل اول آیه ششم، فصل دوم آیه اول). برخی بر این عقیده اند که فرشتگان با زنان ازدواج کردند. اما عیسی خاطر نشان کرد که فرشتگان فاقد جنسیت هستند:"انسان ها در روز قیامت دیگر ازدواج نمی کنند، بلکه مثل فرشتگان آسمانی خواهند بود"(متی فصل بیست و دوم آیه سی). مثال هایی وجود دارد که نشان می دهد که آن ها به هنگام ملاقات مردم، شکل انسانی به خود می گیرند و حتی اگر شکل انسانی داشته باشند، این بدین معنی نیست که می توانند با زنان روابط جنسی برقرار کرده یا پدر موجودی دورگه نیمه انسان/نیمه فرشته باشند.

دو. کتاب مقدس ایمانداران را فرزندان یا پسران خدا می نامد. به عبارت دیگر، "پسران خدا" ایمانداران بوده اند که تنها بر اساس زیبایی زنان چه با تقوا و چه بی تقوا ازدواج می کردند. این امر در سراسر تاریخ، علت انحطاط روحانی بوده است. به نظر می رسد این دیدگاه با کتاب مقدس و واقعیت بیشتر انطباق دارد تا نظریه ازدواج فرشتگان با زنان.

سه. برخی معتقدند "پسران خدا" از نسل شیث (فرزند با تقوای آدم) و "دختران آدمیان" را از نسل قائن (فرزند غیر ایماندار آدم که برادرش هابیل را کشت) قلمداد می کنند. در این نظریه، ازدواج میان نسل با تقوای شیث و نسل شریر قائن، تباهی اخلاقی نژاد را به همراه می آورد. اما نقطه ضعف این نظریه این است که تقوا انتخابی فردی است و نه امری وراثتی. به علاوه کتاب مقدس هیچ گاه مطرح نکرده است که تمامی نسل قائن شریر و تمامی نسل شیث، با تقوا بوده اند.
یک چیز قطعی است و آن این است که انتخاب همسر توسط پسران خدا بر اساس جذابیت جسمانی قرار داشت. زنان زیبا بودند و این تنها چیزی بود که اهمیت داشت. در نتیجه این ازدواج ها، به فاجعه منتهی شد. از آن جا که مادران بی ایمان، نمی توانستند به فرزند خود راه صحیح را آموزش دهند، شالوده بی ایمانی به خدا ریخته شد و اخلاقیات فاسد گردید و خشونت به تعاقب آن فرا رسید. مردانی بی خدا بدل به مردان غیر اخلاقی شده و مردان غیر اخلاقی، مردانی بی رحم گردیدند و مردان بی رحم به خشونت پرداختند و بدین ترتیب، خشونت زمین را پر کرد. این مردان به واسطه اعمال خشونت بار و قدرت شان بر دیگران، به خاطر اشتهار دنیوی، لذت یا قدرت، درها را به سمت کوهی از گناه گشود.

۱۳۹۲-۱۲-۰۶

روابط جنسی در میان زنان عرب قرون وسطی


ماساژ زعفرانی تنها یکی از آئین کامجویی زنان عرب قرون وسطی است که سحر عامر* در مقاله‌اش «عرب‌های لزبین قرون وسطی و زن‌های لزبین‌مانند» به آن اشاره دارد.
the-massage-edouard-debat-ponsan
این مقاله در مجله علمی «تاریخ جنسیت» منتشر شده است.[۱] عامر، استاد علوم آسیایی دانشگاه کارولینای شمالی، از قول کتابی متعلق به سده سیزدهم میلادی با عنوان «تفرجگاه دل‌ها»  اثر شهاب‌الدین احمد التیفاشی، درباره «ماساژ زعفرانی» می‌نویسد: «رسم عشق‌ورزی بین زنان این است که عاشق رو بخوابد و معشوق زیرش. آنکه زیر است به پشت می‌خوابد، یک پایش را دراز می‌کند و دیگری را خم، و سعی می‌کند به طرفی تکیه کند که دهانه مهبلش کاملاً از هم باز شده باشد. در این فاصله، دیگری پایش را در شکمش جمع می‌کند و لب‌های مهبلش را لای لب‌های مهبل معشوقش می‌گذارد و طوری از طریق حرکات از بالا به پایین و از پایین به بالا به هم می‌مالدشان که تمام بدن تکان بخورد.»
سعی سحر عامر این است به مسیر پر اتفاق، منابع گسترده و آداب و رسوم رنگارنگی است که تاریخ روابط جنسی همجنس با همجنس در میان زنان عرب را از تجربه تلخ همتاهای همدورهشان در اروپا جدا میکند.
این روش معاشقه را «ماساژ زعفران» می‌خواندند و علت آن این است که مالیدن اندام‌های جنسی زنانه به هم در این نوع رابطه جنسی شبیه مالیدن زعفران به پارچه برای رنگ‌آمیزی آن بوده است.
البته کتاب التیفاشی در نوع خودش منحصر به فرد نیست. تمام سعی عامر در این مقاله اشاره به مسیر پر اتفاق، منابع گسترده و آداب و رسوم رنگارنگی است که تاریخ روابط جنسی همجنس با همجنس در میان زنان عرب را از تجربه تلخ همتاهای هم‌دوره‌شان در اروپا جدا می‌کند. ادعایی که بر اساس شواهد تاریخی، نشان از مدارا و بردباری قابل توجه جامعه عرب دوران قرون وسطی با آن چیزی دارد که عامر «لزبینیسم و لزبین‌مانندی» می‌نامد. البته عامر روی این نکته تاکید می‌کند که قصد او تظاهر به وجود نوعی فمینیسم بدوی یا لزبین‌خواهی عرب قرون وسطایی نیست، بلکه هدفش معرفی و آشنایی با گستردگی سکسولوژیک ادبیات آن دوره و مطالعه هنجار‌ها و آزادی‌های جنسی هرچند محدودی است که تا قبل از ورود مدرنیته غربی در دنیای عرب اسلامی رایج بوده است.
جوزف مسعد، تاریخ‌نگار حوزه جنسیت در دنیای عرب، معتقد است که هویت‌های جنسیتی و گرایش‌های جنسی‌ای را که امروز در دنیای معاصر مطرح‌اند، نمی‌تواند به شکل «فرا تاریخی» در گذشته یافت.
در ابتدای این مقاله، عامر به مسئله عدم وجود پژوهش و تحقیق کافی درباره زنان لزبین عرب قرون وسطی می‌پردازد. او معتقد است که روابط جنسی همجنس با همجنس در میان زنان و همچنین روابط لزبین‌مانند در قرون مختلف تاریخی در دنیای اسلام، باید تاریخ نگاری شوند. در مقابل، جوزف مسعد، تاریخ‌نگار حوزه جنسیت در دنیای عرب، معتقد است که هویت‌های جنسیتی و گرایش‌های جنسی‌ای را که امروز در دنیای معاصر مطرح‌اند، نمی‌توان به شکل «فرا تاریخی» در گذشته یافت. اگر چنانچه زنان و مردانی در سده‌های گذشته روابط جنسی همجنس با همجنس را تجربه می‌کردند، این به این مفهوم نیست که آن‌ها هویت یا گرایش جنسی لزبین یا گی داشته‌اند.[۲] عامر اما در کمبود واژگان در زبان برای توضیح انواع روابط جنسی میان زنان در دنیای عرب قرون وسطی، تصمیم گرفته است به دنبال  لزبین‌ها و «لزبین‌مانند»‌ها در تاریخ بگردد.
مساحقه در زبان عربی و در زبان فقهی رابطه جنسی را توضیح می‌دهد که در آن دو زن مهبل‌های خود را به هم می‌مالند و از این طریق به ارگاسم جنسی می‌رسند. به گفته عامر، با وجود اینکه در دنیای عرب استفاده از کلمه «السحاق» (زنی که مساحقه می‌کند یا همان لزبین)، از زمان قرون وسطی مرسوم بوده، بدنه تحقیقی و دانشگاهی درباره زنان لزبین و لزبین‌مانند مناطق اسلامی بسیار نحیف است.
در  دنیای عرب قرون وسطی، روابط جنسی میان زنان گونه منحرف «زن همجنسگرا» را ایجاد نمی کنند. اما توجه دانش پزشکی در بررسی روابط جنسی همجنس با همجنس مشابه توجه دانش پزشکی به این نوع روابط در اروپایی سده ۱۹ است.
عامر ریشه «السحاق» را در «سحق» یا مالیدن می‌یابد که به معادل یونانی کلمه لزبین شبیه هست: آنهایی که با مالیدن به هم عشق‌بازی می‌کنند. [۳] عامر از دانشنامه شهوت از قرن یازدهم نوشته علی ابن نصر کاتب درباره روابط جنسی میان زنان می‌نویسد: پزشک یونانی، گالن، در مطالعه مهبل دخترش که لزبین بوده به این نتیجه می‌رسد که لزبینیسم «نتیجه مستقیم خارشی در ناحیه میانی مهبل است که تنها از طریق مالش به لبهای مهبل زن دیگری قابل تسکین دادن است».
 أبو یوسف یعقوب بن إسحاق صبّاح کندی فلسفه‌دان مسلمان قرن نهم علت مساحقه را «گرمایی» می‌داند که «در مهبل تولید می‌شود و تنها از طریق اصطکاک بین لب‌های دو مهبل آرام می‌شود». به گفته عامر این نگاه به روابط جنسی میان زنان در دنیای اسلامی، همانند برخورد دانش پزشکی با مسئله همجنسگرایی در سده ۱۹ام در اروپاست.
wallada1
در سده ۱۹ در اروپا، دانش پزشکی در ارتباط مستقیم با نظام‌های تادیبی، گفتمان قدرت و سیاست را حول «انحرافات جنسی» و همجنسگرایی شکل می‌دهد. در این سده، همجنسگرایی به عنوان گونه‌ای منحرف که باید توسط دانش پزشکی و روان پزشکی بررسی شود، ساخته می‌شود.
البته به نظر عامر در  دنیای عرب قرون وسطی، روابط جنسی میان زنان گونه منحرف «زن همجنسگرا» را ایجاد نمی کنند. اما توجه دانش پزشکی در بررسی روابط جنسی همجنس با همجنس مشابه توجه دانش پزشکی به این نوع روابط در اروپایی سده ۱۹ است. به عنوان مثال، عامر داستان معروف عشق بین دو زن، هند و زرقا را معرفی می‌کند که به گفته وی نشانه نوع دیگری از تفکر در برخورد با مقوله لزبینیسم در دنیای عرب قرون وسطی است که ذاتی صرفاً پزشکی ندارد.
هند دختر نعمان (۵۸۰ – ۶۰۲ م)، زنی مسیحی بوده که با زرقاء الیمامه عاشق و معشوق بودند. هنگامی که زرقاء می‌میرد، هند به عزایی عمیق دچار می‌شود، زندگی‌ای زاهدانه بر می‌گزیند و صومعه‌ای به نام زرقاء تاسیس می‌کند که پس از مرگ خود نیز در‌‌ همان صومعه به خاک سپرده می‌شود. داستان هند و زرقاء همواره ایده‌آل یک داستان عاشقانه بوده است.
قصد عامر اما در استفاده از دو کلمه «لزبین‌مانند» و «اسلامیت» چیست؟ Lesbian‪-Like یا «لزبین‌مانند» توانایی دربرگرفتن بخشی از تجربه روابط جنسی همجنس با همجنس در بین زنان را در خود دارد که شرح حالش، به علت شرایط اجتماعی و تاریخی و محدودیت‌های شرعی و اخلاقی، در چهارچوبی فرای استفاده مستقیم از کلماتی از قبیل «السحاق» در متون عربی جای می‌گیرد.
ازجمله این زنان لزبین‌مانند می‌توان به داستان زندگی زنانی که لباس مردانه می‌پوشیدند، زنانی که به ازدواج راضی نمی‌شدند، زنانی که میل جنسی به مردان نداشتند و زنانی که در گروه‌های تک جنسیتی زندگی می‌کردند اشاره کرد.
در رسم غلامیت که در بغداد قرن نهم بین زنان درباری و بورژوازی عرب قرون وسطایی بسیار رایج بوده است، کنیزکان عمامه و قبای مردانه می‌پوشیدند و به پذیرایی از مهمانان می‌پرداختند. عامر رواج رسم غلامیت را به نوعی اروتیسم همجنس‌خواهی ارتباط می‌دهد.
همچنین در استفاده  از واژه  Islamicate یا «دنیای اسلام» به جای Islamic یا همان اسلامی، عامر سعی دارد تا از پرداختن مستقیم به دین اسلام در این زمینه پرهیز کند و به جای آن به پیچیدگی‌های اجتماعی و فرهنگی اشاره کند که حول اسلام و مسلمان، در مناطقی که اکثر ساکنان آن مسلمان بودند، شکل گرفته است.
اهمیت ابداع این واژ‌ها در برشمردن گستردگی و گوناگونی وسیعی است که مشخه تجربه روابط جنسی همجنس‌خواهانه در دنیای عرب در قرون وسطی است و لزوماً ذاتی اسلامی ندارد.

Sahar Amer, Asian Studies, at the University of North Carolina at Chapel Hill.* سحر عامر استاد ادبیات فرانسه و همچنین مطالعات آسیایی در دانشگاه کارولینای شمالی است. او متخصص و پژوهشگر ادبیات فرانسه در سده ۱۲ و ۱۳ در ارتباط با کشورهای عرب است. در پژوهش‌هایش، عامر به سیاست‌های شرق‌شناسان، جنسیت، گرایش‌های جنسی و روابط فرهنگی بین جهان عرب و اروپا در سده‌های ۱۲ تا ۱۷ می‌پردازد. توجه ویژه او به ساخت و سازه‌های فرهنگی حول محور جنسیت، امورجنسی و گرایش‌های جنسی است.


به عنوان مثال، عامر به رسم غلامیت اشاره می‌کند که در بغداد قرن نهم بین زنان درباری و بورژوازی عرب قرون وسطایی بسیار رایج بوده است. در این سنت، کنیزکان عمامه و قبای مردانه می‌پوشیدند و به پذیرایی از مهمانان می‌پرداختند. عامر اهمیت رواج رسم غلامیت را در ادامه نگاهی می‌بیند که در دوران ابتدای حکومت عباسی‌ها به مقوله اروتیسم همجنس‌خواهی وجود داشته است. به گفته عامر بهترین نمونه این نگاه اروتیک به روابط همجنس با همجنس، شعرهای معروف قرن هشتمی الرقاشی است که در آن از «همجنس‌بازی» به عنوان یکی از شیطنت‌های مرسوم آن دوران به تکرار یاد شده است.
یکی دیگر از مهم‌ترین این رسوم «ظرف» است که از مدینه قبل از اسلام شروع شده و کم‌کم به تمامی دنیای اسلامیت از شرق تا غرب رسوخ کرده است. در این رسم که بر اساس ظرافت و آراستگی برپا شده، زن‌ها محافل ادبی آزادی برگزار می‌کردند که آئین‌ها و فضای اخلاقی‌شان کاملاً به دور از هنجارهای مردانه بوده است.
در انتها، عامر، با تکیه بر همین گستردگی وسیع متون ادبی، فلسفی و طبی درباره لزبینیسم عرب قرون وسطی، به لزوم بازبینی نحوه برخورد آکادمیک با این مقوله تاکید می‌کند و به معرفی بیش از دوازده مجموعه از منابع مختلف در این زمینه می‌پردازد که به گفته وی، حاوی اطلاعات ازرشمندی حول تجربه لزبینیسم و لزبین‌مانندی در این دوران است.
برای عامر اهمیت اینگونه تحقیق‌ها، دستیابی و تقسیم‌بندی مدارکی است که دال بر وجود متنوع لزبینسم قرون وسطایی‌اند. به عقیده عامر تاریخ‌نگاری سکس و جنسیت، دارای پتانسیل‌های رهایی‌بخش است و می‌تواند فرضیات امروزی گفتمان شرقی و غربی حول محور دگرباشی و دوتایی جنسیتی مردانه – زنانه را به چالش بکشد. به عبارت دیگر، برای عامر، مهم‌ترین دستاورد این گونه تحقیق در این زمینه به تصویر کشیدن پیشداوری دگرجنسگرامحور تاریخ و تاریخ‌نویسی است.

منابع:


1 – Amer, Sahar. “Medieval Arab Lesbians and Lesbian-Like Women.” Journal of the History of Sexuality 

همچنین نگاه کنید به کتاب عامر:
 
Amer, Sahar. Crossing Borders: Love between Women in Medieval French and Arabic Literatures. 
 Philadelphia: University of Pennsylvania, 2008. Print.

2 – Massad, J. “Re-Orienting Desire: The Gay International and the Arab World.” Public Culture 14.2 (2002): 361-86. Print.

۳ -  سحق مالیدن هرچیزی است، اما معمولا در مورد ادویه کاربرد دارد.

کارتون – قبول شروط خاتمی توسط خامنه ای !


کارتون - علی لاریجانی و تجاوز در جمهوری اسلامی


ناداب و ابيهو و آن آتش غريب




ناداب و ابيهو و آن آتش غريب


ناداب و ابیهو، پسران هارون (برادر موسی) بر خلاف امر خداوند، آتش غیرمجاز بر آتشدان خود نهاده، بر آن بخور گذاشتند و به حضور خداوند تقدیم کردند. ناگاه آتش از حضور خداوند بیرون آمده، آن ها را سوزاند و در همان جا در حضور خدا مردند (لاویان فصل دهم آیات اول و دوم).
هارون (برادر موسی) چهار پسر به نام های ناداب (پسر ارشد)، ابیهو، العازار و ایتامار داشت. هر چهار نفر برای خدمت کاهنی انتخاب و تقدیس شدند تا در خیمه عبادت خدمت کنند، ولی ناداب و ابیهو به علت استفاده از آتش غیرمجاز در حضور خداوند در صحرای سینا مردند.
ناداب و ابیهو متولد مصر بودند و اعمال عظیم خداوند را در جریان واقعه خروج از مصر به چشم دیده بودند. پدرشان هارون و عموی شان موسی را در خدمت خداوند دیده بودند. آن دو در مورد خدا شناختی مستقیم داشتند و با تمام وجودشان از خدا اطاعت می کردند (لاویان فصل هشتم آیه 36).
با این توصیف، آنچه که این دو برادر انجام دادند، اشتباه بود. نخست آن که آن دو اشخاص مناسبی نبودند که دست به بخور بزنند و آن را به خدا تقدیم کنند. این کار یکی از وظایف منحصر به فرد پدرشان، یعنی کاهن اعظم بود (خروج فصل 30 آیات 7 تا 10).
دو برادر هم چنین از ابزار نامناسب استفاده کردند، یعنی به جای این که از آتشدان کاهن اعظم که قبلا توسط روغن مقدس تدهین شده بود استفاده کنند، از آتشدان های خودشان استفاده کردند (خروج فصل 40 آیه 9). سوم این که زمان این کار نیز نامناسب بود، زیرا فقط در روز کفاره می بایست کاهن اعظم بخور را در داخل مقدس ترین جایگاه ببرد. در ضمن حتی در آن زمان هم بایستی تشریفات ویژه ای رعایت می گردید (لاویان فصل 16 آیه اول).
دو برادر بدون مشورت با موسی یا پدرشان، خودسرانه عمل کردند و از فرمانی که موسی از جانب خداوند دریافت کرده بود، اطاعت نکردند. برای سوزاندن بخور از آتش نامناسب استفاده نمودند که کتاب مقدس آن را "آتش غریب" (غیرمجاز) می نامد (لاویان فصل 10 آیه اول). خداوند به کاهن اعظم دستور داده بود که بخور را با زغال هایی که از بالای قربانگاه برنزی برمی داشت بسوزانند (لاویان فصل 16 آیه 12). اما ناداب و ابیهو خودشان آتش را تهیه کردند و خداوند هم آن را نپذیرفت. به نظر می آید عملی که دو برادر انجام دادند خودسرانه و از روی غرور بوده است.
خادم خدا بودن، امری جدی است و خدمت ما باید با هدایت روح القدس و مطابق با کلام خداوند باشد. ناداب و ابیهو در مقام رهبران قوم، وظیفه داشتند از خدا اطاعت کنند، زیرا موقعیت شان طوری بود که به راحتی می توانستند بسیاری را منحرف سازند. ما نیز اگر عدالت و قدوسیت خدا را سرسری بگیریم، با این خطر روبرو خواهیم شد که مرتکب همان اشتباهی شویم که این دو برادر شدند.

چرا پولس رسول برای محکوم کردن از جمله "خدا او را لعنت کند" استفاده کرد؟




چرا پولس رسول برای محکوم کردن از جمله "خدا او را لعنت کند" استفاده کرد؟ (غلاطیان فصل اول آیات هشتم و نهم)


هر مطلب را باید در چارچوب خودش خواند. این مهم ترین کار در درک کتاب مقدس است. اکثر جملات (آیه ها) کتاب مقدس فقط در ارتباط با جملات قبلی و بعدی معنی پیدا می کنند. مهم ترین سئوال این است که موضوع بحث چیست؟ یا به عبارت ساده تر: نویسنده چه می گوید؟ این سئوالی است که باید در مورد هر جمله و هر پاراگراف بارها و بارها مطرح کرد. در واقع باید بکوشیم مسیر فکری نویسنده را دنبال کنیم. باید بپرسیم که نویسنده چه می گوید و چرا این مطلب را درست در این قسمت بیان می کند، و حالا که این را گفت، بعد چه می گوید؟
علت نگارش رساله غلاطیه این است که پولس شنیده بود عده ای به کلیسا (کلیساهای) منطقه غلاطیه (واقع در ترکیه امروزی) که به دست او تاسیس شده بود، رفته اند و می کوشند ایمانداران را از تعلیمی که او داده است، منحرف سازند. تصور بر این است که آن ها مسیحیان یهودی بوده اند که می خواستند انجیل مسیح را با شریعت موسی تلفیق کنند. این مسیحیان یهودی نژاد اعتقاد داشتند که مسیحیان غیر یهودی، برای آن که ایمانداران خوبی باشند، باید اول یهودیان خوبی گردند، یعنی مراسم شریعت یهود را نگاه دارند. این مراسم شامل ختنه مردان، رعایت روزها و خوردن خوراکی های خاصی می شد. مسیحیان یهودی نژاد تعلیم می دادند که نجات از طریق اعمال یعنی اجرای تشریفات شریعت حاصل می گردد. این تعلیم بر خلاف تعلیمات پولس بود که می گفت نجات از طریق ایمان به مسیح به دست می آید. شریعت گراها نه فقط پولس را قبول نداشتند، بلکه برای او حق تعلیم دادن نیز قائل نبودند. بنابراین، پولس به هنگام نوشتن رساله غلاطیان، دو هدف را در نظر داشت: نخست، او می بایست از اصالت رسالت خود یا از حق تعلیم دادن خود دفاع کند (فصل های اول و دوم رساله غلاطیان). دوم می بایست از پیام انجیلی که تعلیم می داد، دفاع کند (فصل های سوم و چهارم). لذا پولس می بایست به ایمانداران غلاطیه ثابت کند که اعمال شریعت برای نجات لازم نیست. به عنوان مثال، پولس سنت ختنه را محکوم نمی کند، بلکه تعلیم شریعت گراها را محکوم می کند که می خواستند ختنه را شرط نجات از قلمرو گناه بگردانند. پولس برای این منظور اظهار می دارد که ابراهیم سال ها قبل از حکم ختنه، توسط ایمانش به خدا، عادل شمرده شد. در نتیجه، ختنه چیزی جز علامت و نشان عدالت نبود. به عبارت دیگر، قبل از ختنه فیزیکی، قلب ابراهیم ختنه روحانی شد که تجربه ای است درونی بر قطع ریشه گناه از وجود انسان و جدایی از دنیا و آنچه که خلاف پیروی از خدا است. از آن جا که ابراهیم پیش از مختون شدن فیزیکی، عادل شمرده شده بود، او را می توان پدر همه نامختون ها (کسانی که سنت ختنه را انجام نداده اند) یعنی غیر یهودیان به حساب آورد که همان نوع ایمان را دارا هستند. اما چون ابراهیم سال ها بعد مختون شد، پدر روحانی همه مختونان یعنی یهودیانی است که ایمانی نظیر او دارند. در حالی که شریعت گراها که مدعی پیروی از مسیح بودند، منکر این حقیقت می شدند که کار مسیح روی صلیب برای نجات انسان ها کفایت می کند.
کاری که شریعت گراها می کردند، به قدری بد بود که پولس برای محکوم کردن عمل آن ها، از جمله شدیداللحنی استفاده می کند:"اگر کسی بخواهد راه دیگری برای نجات به شما معرفی کند، به غیر از آن راهی که ما به شما اعلام کردیم، خدا او را لعنت کند، حتی اگر این شخص من باشم. اگر فرشته ای نیز از آسمان فرود آید و شما را به سوی راه دیگری هدایت کند، لعنت خدا بر او باد" (غلاطیان فصل اول آیات هشتم و نهم).
پولس می گوید حتی اگر فرشته ای از آسمان هم بیاید و پیام دیگری را موعظه کند، لعنت ابدی بر او باد. قطعا چنین فرشته ای از جانب خدا نیست. این پاسخی است مناسب به پیک جهنم. جالب است که پولس لعنت را شامل حال خود هم می کند. حقیقت انجیل هرگز تغییر نمی کند. لحن پولس تند و قاطع است، چون این مساله مرگ روحانی و زندگی روحانی می باشد و با ابدیت انسان سرو کار دارد.

شعر- ای وطـــــن، ای مــادر تاریخ سـاز




ای وطـــــن، ای مــادر تاریخ سـاز

ای مـــرا بر خــــاک تـــو روی نیــاز

ای کویـــر تـــــو بهشت جـــان من

عشق جاویدان من، ایـــــــران من

ای زتو هستی گرفته ریشـــــه ام

نیست جز اندیشه ات اندیشه ام

آرشـــــی داری به تیــــــر انداختن

دست بهــــرامی به شیـر انداختن

کــــــــاوه ی آهنگری ضحــاک کش

پتک دشمن افکنی ناپــــــاک کش

رخشی و رستم بر او پــا در رکـاب

تا نبیند دشمنت هـــــرگز به خواب

مرزداران دلـــــیرت جـــــــان به کف

ســـــرفرازان سپاهت صف به صف

خون به دل کردند دشت و نهــــر را

بازگـــردانــدنــد خــــــرمــشــهــر را

ای وطــــــــن ای مــــادر ایـــران من

مــــــادر اجـــداد و فــــرزنــدان مـــن

خـــانه ی من بـانه ی من توس من

هر وجب از خـــــاک تــو ناموس من

ای دریــــغ از تـــو که ویــــران بینمت

بیشه را خـــالی ز شیـــران بینمـت

خاک تو گــر نیست جــــان من مباد

زنده در این بوم و بر یـک تــــن مباد


شاعر:استادعلیرضا شجاع پور

۱۳۹۲-۱۲-۰۵

گوشه ای از دوران طلائی عمام



قابل توجه آقایان و خانم های ماله کش طلب که دائما میخواهند امامشان و دوران طلائی اش را تطهیر کنند !

دانلود کتاب زوال کلنل pdf



The Colonel: A Novel

زوالِ کُلُنِل اثری از محمود دولت‌آبادی، نویسندهٔ معاصر است که در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۸۰ میلادی به زبان فارسی نوشته شد، اما برای نخستین‌بار در سال ۲۰۰۹ میلادی، توسط ناشر سوئیسی به زبان آلمانی منتشر شد. رمان زوال کلنل سرگذشت افسری وطن‌دوست در ارتش شاهنشاهی ایران است که زندگی او و خانواده‌اش در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ ایران مرور می‌شود. داستان رمان تنها در یک شبانه‌روز می‌گذرد، اما در بازگشت به گذشته مرور و تأملی عمیق در حوادث تاریخ سده اخیر ایران و تلاش مردم در رسیدن به راه جامعه‌ای مدرن و پیشرفته را منعکس می‌کند.


بخش دوم از سرفصل رمان منتشر نشده زوال کلنل












کارتون – دیروز فرار مغزها ، امروز فرار مرغها !


کارتون - چگونه جمهوری اسلامی تاسیسات اتمی اش را مخفی میکند ؟


بررسی کتاب پیدایش (فصل دوم آیات چهارم تا هفتم)



بررسی کتاب پیدایش (فصل دوم آیات چهارم تا هفتم)





ماجرای آدم و حوا (فصل دوم آیه چهارم تا فصل پنجم آیه پنجم)

به این ترتیب آسمان ها و زمین آفریده شد. هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین را ساخت، هیچ بوته و گیاهی بر زمین نروییده بود، زیرا خداوند هنوز باران نبارانیده بود و هم چنین آدمی نبود که روی زمین کشت و زرع نماید. اما آب از زمین بیرون می آمد و تمام خشکی ها را سیراب می کرد. آن گاه خداوند از خاک زمین، آدم را سرشت. سپس در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زنده ای شد (فصل دوم آیات چهارم تا هفتم).

بررسی های نوین ژنتیکی در حال رسیدن به همان نتیجه ای می باشند که کتاب مقدس هزاران سال قبل بدان اشاره کرده بود. اکنون دانشمندان نیز ترتیب رویدادها را به همان شکلی که در گزارش کتاب پیدایش آمده است، استناد می کنند. به عنوان مثال، زمین شناسی به نام والاس پرت اظهار داشت:"اگر از من به عنوان زمین شناس درخواست شده بود که ایده های نوین در زمینه منشاء زمین و تغییر و تحولات حیات بر روی آن را برای مردمان ساده و روستایی، همچون مخاطبان کتاب پیدایش در دوران باستان، به طور خلاصه توضیح دهم، کاری بهتر از این که از اکثر کلمات و عبارات فصل اول کتاب پیدایش پیروی کنم، نمی توانستم انجام دهم". او هم چنین توضیح داد که ترتیبی که در کتاب پیدایش برای منشاء اقیانوس ها و پدیدار شدن خشکی و همین طور ظاهر شدن حیات در آب ها، پرندگان و پستانداران وجود دارد، کاملا مطابق تقسیمات اصلی دوران های زمین شناسی است.
اگر منبع اطلاعات موسی، خداوند نبود، او چگونه می توانست مراحل آفرینش را به طور صحیح گزارش کند؟ موسی و حتی آدم، هیچکدام شاهد عینی آفرینش نبوده اند. کلام خدا می فرماید:"با ایمان به وجود خداست که می دانیم زمین و آسمان و در حقیقت همه چیز، به دستور خدا ساخته شده اند. همه این ها از چیزهای نادیدنی به وجود آمده اند" (عبرانیان فصل یازدهم آیه سوم).
فصل دوم کتاب پیدایش، گزارش دوم آفرینش نامیده می شود و دارای جزئیاتی است که در گزارش اول وجود ندارد. این قسمت، مکمل گزارش اول است و نه مغایر آن. آیه چهارم، اشاره ای است به فصل اول. توجه گزارش دوم بر آفرینش آدم و حوا و باغ عدن معطوف است.

هیچ بوته و گیاهی بر زمین نروییده بود، زیرا خداوند هنوز باران نبارانیده بود و هم چنین آدمی نبود که روی زمین کشت و زرع نماید. اما آب از زمین بیرون می آمد و تمام خشکی ها را سیراب می کرد (آیات 5 و 6).

زمانی که خدا گیاهان را آفرید، هیچکس برای زراعت و آبیاری بر روی زمین نبود. باران هم نمی بارید. پوشش ضخیم بخار آب که در اتمسفر زمین در روز دوم تشکیل شد (پیدایش فصل اول آیات 6 تا 8) مانع از بارش باران می گردید. با این وجود، توسط سیستم نیرومند تبخیر و تراکم، شبنم یا مه غلیظ به وجود می آمد و سراسر سطح زمین را فرا گرفت. به عبارت دیگر، زمین توسط مه غلیظ سیراب می شد. معنی "سیراب" بیانگر یک آبرسانی مفید است.

آن گاه خداوند از خاک زمین، آدم را سرشت. سپس در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زنده ای شد (آیه هفتم).
واژه "سرشت" کوزه گری را توصیف می کند که برای شکل بخشیدن، خاک رس را داخل قالب مخصوص می ریزد. ارتباط نزدیک بین انسان و زمین در واژهای عبری ("آدم" به معنی انسان و "آدم ها" به معنی زمین) که به کار رفته، موید همین امر است. "خاک" در کتاب مقدس، چیز کم ارزشی است که با فروتنی و تواضع مرتبط است (پیدایش فصل هجدهم آیه 27، اول سموئیل فصل دوم آیه 8، اول پادشاهان فصل شانزدهم آیه 2). در کتاب مقدس، "خاک" جنبه شرارت ندارد.
خدا نخستین انسان را شکل بخشید و در او روح حیات دمید. سرشت بیانگر رابطه صنعتگر و موادی است که روی آن ها کار می کند، در حالی که "دمید" حاکی از رابطه شخصی و نزدیک است. بنابراین، خدا ما را آنقدر محبت نمود که نه فقط ما را ساخت، بلکه پسر یگانه خود را به جهان فرستاد (یوحنا فصل سوم آیه شانزدهم) تا برای رهایی ما از قلمرو گناه قربانی شود. برای خدا بسیار بسیار آسان بود که پیامبران را به جهان بفرستد، اما آمدن او به میان انسان ها، خط بطلانی بود ادعای مخالفان وجود خدا که معتقدند خداوند مغرور و متکبر است. او خدای محبت، فروتن و ایثارگری است.
اگر انسان به شباهت خدا آفریده نمی شد، از زندگی حیوانی برخوردار می گردید (فصل اول آیه 21). انسان به علت طبیعتش چیزی بیش از ماده است. او خصوصیات خدا را منعکس می کند نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری.
به انسان مقام بزرگی عطا شد، زیرا به شباهت خدا آفریده شده و با دیگر مخلوقات تفاوت دارد. انسان دارای اراده آزاد می باشد و قابلیت تصمیم گیری دارد. او می تواند با خدا مشارکت داشته باشد و هم چنین به خدا و دیگران محبت بورزد. از طریق سخن گفتن، قادر است ارتباط برقرار سازد. خلاق است و دارای تفکر منطقی. انسان علاقمند به زیبایی، نظم و پیشرفت است. مواردی که اشاره گردید به آن مفهوم است که انسان به شباهت خدا آفریده شد. انسان درست به همان اندازه که فوق طبیعی است، طبیعی هم هست: مخلوقی که مثل سایر حیوانات از خاک زمین یعنی از عناصر شیمیایی ساخته شده و مثل آن ها یک موجود زنده است.

آیا نسب نامه های کتاب مقدس، زمان آفرینش انسان را نشان می دهند؟ چه تفاوتی میان نسب نامه های متی و لوقا وجود دارد؟


 
 
آیا نسب نامه های کتاب مقدس، زمان آفرینش انسان را نشان می دهند؟ چه تفاوتی میان نسب نامه های متی و لوقا وجود دارد؟



پاسخ این است که در تمام کتاب مقدس هیچ تاریخی در مورد ابتدای خلقت پیدا نمی شود. نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" و یا "جد" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند. این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد.
متی کتابش را برای خوانندگان یهودی نوشت. او تاریخ اسرائیل را به سه مجموعه چهارده نسلی تقسیم می کند، اما احتمال دارد تعداد افراد هر گروه بیش از آن باشد که متی در شجره نامه آورده است. شجره نامه های باستانی اغلب تاریخ را خلاصه می کنند، به این معنی که همه نسل ها به طور دقیق در آن ها آورده نمی شود. از این رو عبارت "پدر" را می توان "جد" یا "از نسل" ترجمه کرد.
از آن جا که مریم به هنگام باردار شدن باکره بود، متی یوسف را پدر عیسی نمی نامد، بلکه او را فقط به عنوان شوهر مریم معرفی می کند. هم مریم و هم یوسف مستقیما از نسل داود پادشاه بودند.
در انجیل لوقا، نسب نامه عیسی از طریق خاندان مریم دنبال شده است. نسب نامه متی به ابراهیم می رسد و نشان می دهد که عیسی با همه یهودیان خویشاوندی دارد. نسب نامه لوقا به آدم می رسد و بیانگر این است که عیسی با تمام بشریت خویشاوند است. این نسب نامه با تصویری که لوقا از عیسی به عنوان منجی تمامی جهان به دست می دهد، منطبق است.
در نسب نامه لوقا با نام هالی روبرو می شویم. هالی در واقع پدر زن یوسف بود. بنابراین، نسب نامه ای که لوقا ارائه داده است در واقع نسب نامه مریم می باشد که لوقا احتمالا شخصا از مریم گرفته است. به خاطر اهمیتی که لوقا در انجیلش به زنان می دهد، به جاست که او نسب نامه مریم را ارائه دهد.

۱۳۹۲-۱۲-۰۴

سقوط آزاد دو کارگر از طبقه چهارم قربانی گرفت

 سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از سقوط مرگبار دو کارگر از طبقه چهارم یک ساختمان به زیرزمین خبر داد.
سید جلال ملکی در گفت‌وگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این باره گفت: به دنبال اعلام یک مورد حادثه سقوط کارگران از ارتفاع در ساعت ۷: ۳۰ صبح روز شنبه به سامانه ۱۲۵، ستاد فرماندهی آتش‌نشانان ایستگاه‌ ۴۹ و گروه نجات سه را به محل حادثه واقع در سیمون بولیوار، انتهای الوند اعزام کرد.
وی افزود: پس از حضور آتش‌نشانان در محل حادثه، مشاهده شد که دو کارگر حین کار در طبقه چهارم یک ساختمان در حال ساخت که در مرحله اسکلت و جوشکاری قرار داشت، به طبقه منفی یک سقوط کرده و گرفتار شده‌اند.
سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران با بیان اینکه آتش‌نشانان همزمان با عملیات ایمن‌سازی، اقدامات خود برای نجات این دو کارگر را آغاز کردند، گفت: پس از خارج کردن این افراد، تکنیسین‌های اورژانس با بررسی علائم حیاتی مرگ یک کارگر ۳۰ ساله را تائید و کارگر ۲۰ ساله دیگر را در حالی که به شدت دچار آسیب‌دیدگی شده بود، برای انتقال به مراکز درمانی، سوار بر آمبولانس کردند.
ملکی، تابعیت هر دو کارگر ساختمانی را ایرانی اعلام کرد و گفت: آتش‌نشانان پس از ایمن‌سازی محل و ارائه توصیه‌ها و هشدارهای لازم، در ساعت ۸: ۲۰ به عملیات خود خاتمه دادند.

احتمال افزایش مدت خدمت سربازی در ایران


موسی کمالی، جانشین منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که با توجه به کاهش فرزندان پسر در کشور، احتمال افزایش مدت خدمت سربازی وجود دارد.

 


به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس، موسی کمالی گفت: “تصمیم نهایی در مورد افزایش احتمالی مدت خدمت سربازی در نیمه دوم اسفندماه جاری از سوی ستاد کل نیروهای مسلح اعلام می‌شود.”
جانشین منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح شایعات مطرح شده مبنی بر این که خدمت سربازی افزایش نمی‌یابد یا این‌که در برخی موارد خدمت سربازی بیش از ۲۴ ماه ذکر می‌شود را بی‌پایه و اساس دانست.
به‌گفته وی در حال حاضر مدت خدمت سربازی در مناطق امنیتی و عملیاتی ۱۸ ماه، مناطق محروم و بد آب و هوا ۱۹ ماه ، سایر مناطق نیروهای مسلح ۲۱ ماه و دستگاه‌های دولتی ۲۴ ماه است.

خودسوزی یک ایرانی در توبینگن (آلمان)


شمع و گل یادبود در محل خودسوزی
شمع و گل یادبود در محل خودسوزی
یک مرد ایرانی ۴۹ ساله که هویت او هنوز اعلام نشده، در توبینگن (آلمان) خودسوزی کرده است.
بنابر خبر منتشر شده در شماره ۲۰ فوریه روزنامه تاگس‌بلات چاپ توبینگن در روز پنج‌شنبه گذشته، اندکی پیش از ساعت ۱۲، یک مرد ایرانی در میدان پشت کلیسای “اشتیفت” در توبینگن با بنزین پیکر خود را به آتش کشیده است. تلاش برای نجات جان او نتیجه نمی‌دهد.
پلیس معتقد است که خودکشی برنامه‌ریزی شده بوده است.
گمان می‌رود که انگیزه اصلی خودکشی، پذیرفته نشدن تقاضای پناهندگی پس از ۱۰ سال انتظار بوده است.

سکس بیشتر، برای هوش و حافظه خوب است


تا به امروز، پژوهش‌های مختلفی در فواید سکس منتشر شده‌ است: از معرفی نزدیکی جنسی به عنوان یک ورزش گرفته تا نشان‌دادن اثر سکس بر سلامت روحی و درمان افسردگی. اما سکس و اثر مثبت آن بر هوش و  کیفیت حافظه، حرف تازه‌ای ا‌ست.


health-101311-004-617x416 


مویز‌ها را دور بریزید؛ پژوهش‌ای که توسط دانشگاه مرلیند در آمریکا و دانشگاه کونکوک در کره جنوبی مستقلا انجام شده، نشان می‌دهد که افزایش رابطه جنسی در میانسالی ممکن است انسان را باهوش‌تر کند و اثرات مخرب افزایش سن بر نگهداری و فراخوانی اطلاعات از حافظه را جبران کند.
الیزابت گولد و اریکا گلسپر، پژوهشگران حوزه مغز و اعصاب دانشکده روان‌شناسی دانشگاه مریلند، پژوهش خود را در سال ۲۰۱۳ به ژورنال «هیپوکامپ» ارائه کردند. این پژوهش به تازگی مورد توجه رسانه‌ها و خبرنگاران قرار گرفته است.
افزایش رابطه جنسی در میانسالی ممکن است انسان را باهوش‌تر کند و اثرات مخرب افزایش سن بر نگهداری و فراخوانی اطلاعات از حافظه را جبران کند.
آزمایشگاه گولد و گلسپر از موش‌های صحرایی استفاده کرده و با در نظر گرفتن میزان سکس و سن این موش‌ها، فعالیت‎های مغزی این جانداران را مورد بررسی قرار داده است. بررسی‌ مغز این موش‌ها نشان می‌دهد که با بالارفتن سن، هرچه میزان فعالیت جنسی و سکس بیشتر باشد، عملکرد مغز این حیوانات و تولید نورون‌های جدید در قسمت هیپوکامپ مغز بیشتر است.
قسمت هیپوکامپ مغز جایی است که در آن خاطرات بلندمدت شکل می‌گیرند. با افزایش سن در پستانداران و از بین رفتن نورون‌های مغز، آنها دچار انواع «فراموشی»ها می‌شوند. هیپوکمپوس یا هیپوکام از بخش‌های مهم مغز در همه پستانداران به شمار می‌رود و پژوهش‌هایی که این بخش از مغز را در پستاندارانی مثل موش‌های صحرایی بررسی می‌کنند، می‌توانند در مورد هیپوکمپوس انسان‌ها نیز پیش‌بینی‌هایی کنند.
قسمت هیپوکامپ مغز جایی است که در آن خاطرات بلندمدت شکل می‌گیرند. با افزایش سن در پستانداران و از بین رفتن نورون‌های این قسمت مغز، آنها دچار انواع «فراموشی»ها می‌شوند.  موش‌ها پس از قرارگرفتن در معرض مداوم و دراز مدت رابطه جنسی، عملکرد حافظه و شناخت‌شان بهبود یافته است. همچنین بررسی‌های مغز این موش‌ها از حضور سلول‌های عصبی جدید به ویژه در قسمت هیپوکامپ مغز داده است.
پژوهش‌های حوزه هیپوکمپوس از این جهت اهمیت دارد که نورون‌ها یا عصب‌های این بخش از مغز، اولین بخش‌های مغز هستند که در بیماری آلزایمر آسیب می‌بینند.
بیماری آلزایمر، رایج‌ترین شکل فراموشی و زوال عملکرد مغز در یادگیری، ثبت و فراخواندن اطلاعات است. تخمین زده می‌شود ۲۷ میلیون نفر از انسان‌ها به این بیماری دچار‌ هستند و هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد.
دم پیری و معرکهگیری؟
شاخص مورد بررسی در پژوهش گولد و گلسپر میزان فعالیت مغزی، در رابطه با سن موش‌های مورد آزمایش و تعدد رابطه جنسی بوده است.
در آزمایش گولد و گلسپر کاهش عملکرد نورون‌ها، وابسته به شاخص سن فرض شده است. با افزایش سن، عملکرد شبکه‌های نورون‌ها کم کم دچار مشکل می‌شود و این به اختلال در عملکرد هیپوکامپ می‌انجامد. در پژوهش گولد و گلسپر، موش‌ها پس از قرارگرفتن در معرض مداوم و دراز مدت رابطه جنسی، عملکرد حافظه و شناخت‌شان بهبود یافته است. همچنین بررسی‌های مغز این موش‌ها از حضور سلول‌های عصبی جدید به ویژه در قسمت هیپوکامپ مغز داده است.
رابطه جنسی و سکس به عنوان یک نوع تعامل احساسی و فیزیکی با افراد دیگر، موجب کاهش استرس و افزایش رشد سلول‌های ناحیه هیپوکامپ می‌شود.
نتیجه پژوهش گولد و گلسپر توسط پژوهش مستقل دیگری که در دانشگاه کونکوک کره جنوبی انجام شده، تائید شده است. پژوهشگران حوزه پزشکی جانداران آزمایشگاهی،  «کیم» و« لی» از دانشکده دام پزشکی دانشگاه کونکوک، مقاله خود را در ژورنال «پژوهش‌های مغز» منتشر کردند.
در آزمایش کیم و لی، شاخص استرس در رابطه با تحلیل رفتن فعالیت‌های مغز در پیری، مد نظر است. از بین رفتن فعالیت‌های هیپوکامپ در بزرگسالان می‌تواند توسط عوامل مختلف تحت تاثیر قرار گیرد و استرس یکی از مهارکننده‌های قوی‌ تولید سلول‌های عصبی در هیپوکامپ مغز است. اثرات استرس در هیپوکامپ بزرگسالان متفاوت است و عوامل محیطی، از جمله تعامل اجتماعی با دیگر انسان‌ها می‌تواند آن را تحت تاثیر قرار دهد.
رابطه جنسی و سکس به عنوان یک نوع تعامل احساسی و فیزیکی با افراد دیگر، موجب کاهش استرس و افزایش رشد سلول‌های ناحیه هیپوکامپ می‌شود. حداقل بر اساس پژوهش آزمایشگاه کیم و لی در کره جنوبی، سکس این اثر مثبت را در میان موش‌های آزمایشگاهی دارد.
 کیم و لی این اثر مثبت رابطه جنسی را به اثر آرامش‌دهی و استرس‌زدایی سکس ارتباط می‌دهند. در آزمایش آن‌ها موش‌های بزرگسال پس از سکس، کمتر استرس دارند. مکانیسم‌های ارتباط‌گیری با موش دیگر در ایجاد رابطه جنسی، موجب کاهش حالت استرس در طرفین رابطه می‌شود. کیم و لی تاکید می‌کنند که اثرات کمترشدن استرس  بر یادگیری و حافظه نامشخص باقی می‌ماند و نیازمند تحقیق بیشتر است، اما پژوهش آنها نشان می‌دهد که استرس کمتر بر نورون‌های بخش هیپوکامپ مغز تاثیر می‌گذارد. این پژوهش، از موش‌های آزمایشگاهی میانسال استفاده کرده است، اما، محققان خوشبین هستند که یافته‌های آن‌ها را می‌توان به انسان‌ها نیز تعمیم داد. به عبارتی رابطه جنسی در انسان‌های بزرگسال و میانسال می‌تواند میزان استرس مزمن را کاهش دهد و به فعالیت‌های بخش حافظه و یادگیری در هیپوکامپ مغز کمک کند.
آیا دیدن پورنوگرافی، خود ارضایی و سکس اینترنتی هم به حافظه کمک می‌کند؟
پیرامون اینکه آیا خودارضایی، تماشای پورن و سکس‌های مجازی هم‌‌ همان اثر سکس فیزیکی با بدن شخص دیگر را دارند، اختلاف هست.
گروه روان‌پزشکی و علوم رفتاری دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس گفته‌اند: «تحقیقات علوم اعصاب نمی‌تواند ادعا کند که مصرف بیش از حد پورنوگرافی باعث آسیب به مغز می‌شود.»
پژوهشگران گروه روان‌شناسی عمومی دانشگاه دویسبورگ-اسن در آلمان بر این باورند که رابطه جنسی فیزکی بین دو فرد در بدن و ذهن انسان‌ها‌‌ همان اثر رابطه جنسی را در انواع غیر فیزیکی آن (خودارضایی یا سکس مجازی) ندارد. این پژوهش که بر اثرات دیدن پورن بر انسان‌ها تمرکز دارد، نشان می‌دهد که دیدن پورن اثرات مضری بر عملکرد یادگیری و حافظه شرکت کنندگان در این پژوهش داشته است.
همچنین هیلتون و واتس، دانشمندان علوم اعصاب از دانشگاه تگزاس، استدلال می‌کنند که مشاهده بیش از حد پورن، مانند دیگر اعتیاد‌ها، می‌تواند در ساختار مغز و شبکه ارتباطی عصب‌ها تغییرات آناتومیک و پتالوژیک ایجاد کند.
 گروه جراحی مغز و اعصاب، دانشگاه مرکز علوم بهداشت تگزاس در سن آنتونیو، شاخص «اعتیاد به پورنوگرافی» را از دیدگاه علوم اعصاب مورد بررسی قرار داده‌اند. آن‌ها این طور نتیجه گرفته‌اند که اعتیاد به پورن موجب تغییرات شیمیایی در مغز می‌شود و عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
پژوهش «تگزاسی‌ها» در «ضدیت» با پورن بی‌پاسخ نمانده است. گروه روان‌پزشکی و علوم رفتاری دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس، پژوهش هیلتون و واتس را خطاب قرار داده‌اند و گفته‌اند: «تحقیقات علوم اعصاب نمی‌تواند ادعا کند که مصرف بیش از حد پورنوگرافی باعث آسیب به مغز می‌شود.»
 پژوهشگران دانشگاه کالیفرنا، رید، کارپنتر و فانگ در نامه‌ای تاکید کرده‌اند که هیلتون و واتس شواهد قانع کننده‌ای برای حمایت از دیدگاه‌های خود ارائه نکرده‌اند. نتیجه‌گیری مقاله هیلتون و واتس با نگاهی «اخلاق مدارانه» پورنوگرافی و صنعت پورن در آمریکا را محکوم می‌کند و پژوهش خود را شاهدی علمی بر مضرات پورن ارائه می‌کند.
تیم پژوهشی رید، کارپنتر و فانگ، تفسیرهای گمراه‌کننده هیلتون و واتس از تحقیقات علوم اعصاب را هدف قرار داده‌اند و می‌گویند که اختلال‌های نورونی در بخش فرونتال مغز ممکن است افراد را نسبت به هر نوع اعتیادی (مواد مخدر، قمار، خوردن بیش از حد مواد غذایی و…) آسیب‌پذیر کند، اما با توجه به فقدان مطالعات طراحی شده برای پی بردن به علیت اعتیاد در فرد، پیدا کردن اثر خود کنش اعتیاد بر مغز، کار آسانی نیست.
اینجا پرسش اصلی درباره رابطه علت و معلول است. آیا فرد به دلیل ساختار مغز معتاد پورن شده است یا اعتیاد به پورن ساختار مغز را تحت تاثیر قرار داده است؟
به عقیده تیم دانشگاه کالیفرنیا، بررسی‌ مدارهایی که راه‌های عصبی لوب فرونتال مغز را به جسم مخطط در مغز وصل می‌کنند در افرادی که بیش از حد به پورنوگرافی معتاد هستند می‌تواند پاسخی بر «علت» یا «معلول» بودن اعتیاد به پورن در رابطه به آسیب به ساختار مغز باشد. به هر حال مشکل تماشای بیش از حد پورنوگرافی، ربطی به تماشای آن در حد معتدل ندارد. به عبارتی، همه کسانی که پورن تماشا می‌کنند و با استفاده پورن خودارضایی می‌کنند، معتاد به پورن نیستند.

منابع:

تصویری از یک کودک پناهجوی سوری شبکه‌های اجتماعی را منقلب کرد


تصویری از یک کودک پناهجوی سوری که در صحرای مرزی سوریه و اردن گم شده بود، کاربران شبکه‌های اجتماعی را منقلب کرد.


 
 
 
مروان چهار ساله با ساک پلاستیکی در دست، در صحرای اردن
به‌گزارش سایت روزنامه فیگارو فرانسه، تصویر این کودک که نامش مروان است، به‌شکل گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد.
در این تصویر مروان چهار ساله را می‌بینیم که به‌تنهایی از صحرا می‌گذرد و اعضای کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل وی را پیدا کرده‌اند.
هلا گورانی، روزنامه‌نگار شبکه سی‌.ان.ان نوشته است مروان در صحرای اردن در اطراف مرز سوریه گم شده بود.
این روزنامه‌نگار روز دوشنبه گذشته در صفحه توئیتر خود نوشت مروان را با یک ساک پلاستیکی که در دست داشت پیدا کردند.
وی سپس افزوده است مروان لحظاتی بعد در آن سوی مرز با کمک اعضای کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل مادر خود را یافت.
تصویر مروان که گوشه‌ای از شرایط زندگی پناهجویان سوری را نشان می‌دهد در شبکه اجتماعی توئیتر ظرف ۲۴ ساعت هفت هزار بار توئیت شد و مردم بر پای آن اظهارنظرهای احساساتی خود را گذاشتند.
بر روی سایت “اُپن نیوزروم” (Open Newsroom) روزنامه‌نگاران پرسیده‌اند که این کودک چه مدت در صحرا سرگردان بوده است.
اصل این تصویر نخستین بار توسط اندرو هارپر، یکی از اعضای کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل در اردن منتشر شد.
به‌گفته هارپر در توئیتر، موقعیت این کودک متفاوت بود و وی “به‌طور موقت” از خانواده خود جدا شده بود.
در تصویر دوم اندرو هارپر نشان می‌دهد که مروان در پسزمینه گروهی از پناهجویان سوری است و می‌گوید او “جدا شده، اما تنها نیست”.

 

تصویر دوم از مروان در پسزمینه گروهی از پناهجویان سوری
وی در یک توئیت دیگر می‌افزاید: “متأسفانه در هر خروج پناهجویان به اردن افراد سالمند، بیماران، زنان باردار و کودکان از گروه اصلی جدا می‌شوند.”
به‌گزارش دیدبان حقوق بشر سوریه، از آغاز اعتراضات علیه حکومت بشار اسد در مارس ۲۰۱۱، درگیری‌ها و جنگ در سوریه ۱۴۰ هزار کشته بر جای گذاشته و دو میلیون و ۴۰۰ هزار سوری مجبور به ترک کشور خود شده‌اند.

کارتون - جمهوری اسلامی مجازات وبلاگ نویسان را تشدید میکند .


کارتون - اعدام همجنسگرایان در حکومت ولایت فقیه !


آیا جهنم وجود دارد؟

آیا جهنم وجود دارد؟



در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. آن ها که در بهشت بوده اند شاهد حضور خدا و مسیح خداوند بوده اند. بنابراین طبق مدارک مذکور، خدا و بهشت و جهنم وجود دارند.

چگونه خدایی نیکو، انسان ها را به جهنم می فرستد؟

به یک معنا، خدا کسی را به جهنم نمی فرستد. ما خودمان خود را به آن جا می فرستیم. خدا هر کاری لازم را برای ما انجام داده است تا بخشیده شویم، فدیه بیابیم، طاهر شویم و برای آسمان مناسب گردیم. تنها چیزی را که باقی می ماند این است که هدیه نجات را از خدا دریافت کنیم. اگر آن را رد کنیم، خدا راه دیگری نخواهد داشت جز این که انتخاب خودمان را به ما دهد. فراموش نکنید که انسان اراده آزاد دارد. برای کسی که نمی خواهد با خدا باشد، حتی بهشت نیز جهنم خواهد بود.
تاریخ نشان داده که انسان ها مسئول بروز گناه و مرگ در عالم هستی بوده اند. نباید از یاد ببریم که خطاهای بشریت نیز موجب بسیاری از بدبختی ها و رنج ها در جهان امروز است. متاسفانه تقلب و کلاهبرداری، دروغگویی، دزدی و خودخواهی که وجه مشخصه جامعه امروز ما هستند، همگی محصولی از رنج را به بار می آورند.
دشوار است که خدا را مسئول این ها بدانیم. این رنج ها ریشه هاش در خطایای انسان است، بنابراین، قابل توجه است که چه مقدار از رنج در اثر این امر پدید می آید.

آیا خدا کودکان را به جهنم می فرستد؟
در کتاب مقدس آیاتی وجود ندارد که به صراحت بگوید"کودکان در جهنم نیستند". اما حداقل دو دلیل الهیاتی قانع کننده وجود دارند که اشاره می کند کودکان در جهنم حضور ندارند. نخست، وقتی که کودکان می میرند و به حضور خدا می روند، سنت کتاب مقدسی معتقد است به "سن و سالی که بتواند مسئول و پاسخگوی اعمال و گفتار" باشد. در اشعیاء فصل هفتم آیه شانزدهم به دورانی اشاره می کند که یک کودک نمی تواند از نظر اخلاقی به خداوند پاسخگو باشد:"قبل از این که کودک خوب از بد را تشخیص دهد".
نکته دوم، با توجه به آنچه مسیح فرمود، به شخصیت خداوند نسبت به کودکان پی می بریم:"بگذارید بچه ها نزد من بیایند. ایشان را بیرون نکنید، چون ملکوت خداوند به آنانی تعلق دارد که مانند این بچه ها باشند. در حقیقت به شما می گویم هر که نخواهد مانند یک کودک به سوی خدا بیاید، هرگز از برکات ملکوت خداوند برخوردار نخواهد شد. آنگاه عیسی بچه ها را در آغوش گرفت و دست بر سر ایشان گذاشت و آنان را برکت داد (مرقس فصل دهم آیات چهاردهم تا شانزدهم).
بنابراین، از دیدگاه مسیحیت، ما دلیل معتبری داریم که ثابت می کند که هیچ کودکی در جهنم نخواهد بود. ابراهیم به خداوند گفت:" آیا داور تمام جهان از روی عدل و انصاف داوری نخواهد کرد؟" (پیدایش فصل هجدهم آیه بیست و پنجم).

ایران همچنان زندان روزنامه‌نگاران است


ایران در میان ١٨٠ کشوری که نام‌شان در جدول رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات آمده است، در رده ١٧٣ قرار دارد و به این ترتیب جایگاه آن نسبت به سال گذشته یک پله بالاتر رفته است.

روزنامه نگاران 
وعده‌های حسن روحانی رئیس‌جمهور جدید برای آزادی همه زندانیان سیاسی و بهبود وضعیت آزادی اطلاع‌رسانی تاکنون بی‌نتیجه مانده است.
این تغییر جایگاه تنها به دلیل اضافه شدن کشور «بلیز» به جدول رده‌بندی امسال است و وضعیت سانسور در ایران نسبت به سال گذشته تغییری نکرده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز تاکید کرده است که حکومت‌ ایران «همچنان کنترل همه جانبه‌ای را بر روند اطلاع‌رسانی اعمال می‌کند».
بر اساس این گزارش، «مسائل مربوط به کشور سوریه»، «انرژی هسته‌ای»، «حقوق بشر» و «وضعیت زندانیان عقیدتی» ازجمله موضوعاتی هستند که در رسانه‌های داخل ایران سانسور می‌شوند.
«مسائل مربوط به کشور سوریه»، «انرژی هسته‌ای»، «حقوق بشر» و «وضعیت زندانیان عقیدتی» ازجمله موضوعاتی هستند که در رسانه‌های داخل ایران سانسور می‌شوند.
در جدول رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات در سال ٢٠١۴ تاکید شده است: «در پایان سال میلادی ٢٠١٣ ایران با حدود ۵٠ روزنامه‌نگار و وب‌نگار زندانی، یکی از پنج زندان روزنامه‌نگاران در جهان بود. با وجود آزادی برخی از زندانیان سیاسی اما وعده‌های حسن روحانی رئیس‌جمهور جدید برای آزادی همه زندانیان سیاسی و بهبود وضعیت آزادی اطلاع‌رسانی تاکنون بی‌نتیجه مانده است. فشار دستگاه‌های امنیتی بر روزنامه‌نگاران رسانه‌های بین‌المللی و مستقل مستقر در خارج از کشور و خانواده‌های‌شان در داخل کشور همچنان ادامه دارد.»
در جدول یادشده افغانستان، کشور همسایه ایران، در رده‌ ١٢٨ قرار دارد. وضعیت آزادی رسانه‌ها در این کشور نیز نسبت به سال گذشته تغییری نکرده است. عراق اما با دو پله سقوط به رده ١۵٣ رسیده است.
ازمیان کشورهایی که رابطه‌ای فعال با ایران دارند، سوریه با چهار پله فاصله با ایران، خطرناک‌ترین کشور جهان برای روزنامه‌نگاران اعلام شده و در رده‌ ١٧٧ جای دارد و لبنان با چهار پله سقوط به رده ١٠۶ رسیده است.
بررسی سازمان گزارشگران بدون مرز نشان می‌دهد در کشورهای بحران‌زده که گرفتار جنگ‌ هستند، رابطه‌ای معنادار میان جنگ و سقوط آزادی‌ در حوزه اطلاع‌رسانی وجود دارد.
 سقوط کشورهایی چون «مالی» به رده ١٢٢، «جمهوری آفریقای مرکزی» به رده ١٠٩، «جمهوری دمکراتیک کنگو» به ١۵١، «سومالی» به ١٧۶ و «نیجریه» به ١٧٢ از این واقعیت حکایت می‌کند.
هفت شاخص آزادی رسانه‌ها
به گفته کریستف دولوار دبیر اول سازمان گزارشگران بدون مرز، رد‌ه‌بندی جهانی آزادی رسانه‌ها در سال ٢٠١۴، بر هفت شاخص تکیه دارد: «سطح سرکوب و فشار»، «کثرت‌گرایی»، «استقلال»، «فضای عمومی و خودسانسوری»، «چارچوب‌های قانونی»، «شفافیت» و «توانمندی زیرساخت‌ها».
ازمیان کشورهایی که رابطه‌ای فعال با ایران دارند، سوریه با چهار پله فاصله با ایران، خطرناک‌ترین کشور جهان برای روزنامه‌نگاران اعلام شده است و در رده‌ ١٧٧ جای دارد و لبنان با چهار پله سقوط به رده ١٠۶ رسیده است.
امسال همچون سال گذشته، فنلاند، هلند و نروژ سه‌گانه‌ نخست جدول رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات را تشکیل می‌دهند و ترکمنستان، کره شمالی و اریتره در انتهای این جدول قرار دارند.
این جدول همچنین نشا‌نگر کاهش آزادی رسانه‌ها در کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، جمهوری آفریقای مرکزی و گواتمالا و برعکس بهبود وضعیت در کشورهایی چون اکوادور، بولیوی و آفریقای جنوبی است.
سازمان گزارشگران بدون مرز تاکید دارد که «کشورهای مدعی قانون‌مداری به بهانه امنیت ملی»، عقب‌گردی نگران‌کننده از اصول دمکراتیک از خود نشان می‌دهند. سقوط سیزده پله‌ای ایالات متحده آمریکا به رده ۶۴ نشان‌دهنده این نکته مهم است.
بررسی جایگاه چند کشور در مقایسه با جایگاه آنها در جدول رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که ازجمله بریتانیا (٣٣) به نام مبارزه با تروریسم، استرالیا (٢٨) به دلیل نبود قانونی مشخص برای حفاظت از منابع روزنامه‌نگاران و ژاپن (۵۹) به دلیل تصویب قانون «محرمانه‌های دولتی»، سقوطی آشکار داشته‌اند.

برخی دولت‌ها نیز از عنوان «مبارزه علیه تروریسم» سوءاستفاده می‌کنند تا روزنامه‌نگاران را «خطری برای امنیت ملی» بنامند.

ازمیان کشورهایی که رابطه‌ای فعال با ایران دارند، سوریه با چهار پله فاصله با ایران، خطرناک‌ترین کشور جهان برای روزنامه‌نگاران اعلام شده است.
در گزارش تفصیلی سازمان گزارشگران بدون مرز اشاره شده است که برخی دولت‌ها نیز از «مبارزه علیه تروریسم» سوءاستفاده می‌کنند تا روزنامه‌نگاران را «خطری برای امنیت ملی» بنامند. ازجمله در ترکیه که ده‌ها روزنامه‌نگار به دلیل پوشش خبری مسائل کردهای این کشور، با بازداشت و زندان روبه‌رو می‌شوند. ترکیه در جدول رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات در سال ٢٠١۴ در رده ١۵۴ قرار دارد.
 در کشورهایی چون مراکش (١٣۶)، اسرائیل (٩۶) و سریلانکا (١۶۵) نیز چنین شرایطی حاکم است.
برخی دولت‌ها نیز از «مبارزه علیه تروریسم» سوءاستفاده می‌کنند تا روزنامه‌نگاران را «خطری برای امنیت ملی» بنامند.
گروه‌های شبه‌دولتی نیز در برخی از کشورها اصلی‌ترین عامل ناامنی علیه روزنامه‌نگاران هستند.
سازمان گزارشگران بدون مرز ازجمله به شبه‌نظامیانی اشاره می‌کند که در لیبی (١٣٧) و جمهوری دمکراتیک کنگو (١۵١) فعالیت می‌کنند.
«باند‌های سازمان‌یافته جنایتکاران» در کشورهایی چون هندوراس (١٢٩)، گواتمالا (١٢۵)، برزیل (١١١) و پاراگوئه (١٠۵) ازجمله عوامل سرکوب روزنامه‌نگاران یا خودسانسوری آنان در برابر موضوعاتی حساس و مهم چون فساد، قاچاق‌ مواد مخدر و نفوذ مافیا در چرخ‌دنده‌های دولت هستند.
شاخص سالانه‌ برای سنجش ‌آزادی مطبوعات در جهان
شاخص سالانه آزادی مطبوعات از سه‌هزار و ٣٩۵ در سال گذشته به سه هزار و ۴۵۶ در سال میلادی ٢٠١۴ رسیده است. یعنی رشدی ١,٨درصدی داشته که نشان‌گر وخامت وضعیت اطلاع‌رسانی در فاصله انتشار دو رده‌بندی است.
شاخص سالانه‌ آزادی مطبوعات در جهان برای نخستین‌بار در رده‌بندی سال ٢٠١٣ اجرا شد تا معیاری مشخص برای سنجش آزادی اطلاع‌رسانی در جهان باشد.
بر این اساس منطقه اتحادیه اروپا و بالکان بهترین شاخص را از آن خود کرده‌اند(١٧,۶)، به دنبال آن آمریکا قرار دارد (٣٠,٣). سپس آفریقا (٣۵,۶)، آسیا- اقیانوسه (۴٢,٢) و بعد اروپای شرقی و آسیای مرکزی (۴۵,۵) قرار می‌گیرند. منطقه آفریقای شمالی و خاورمیانه با شاخص‌های چهار ٨,٧۴ در آخر جدول قرار گرفته‌اند.
رده‌بندی آزادی رسانه‌ها در جهان، امسال در کلکسیون لیبریو انتشارات فلاماریون به صورت کتاب منتشر شده است و شامل تحلیل و توضیح موضوعی قاره‌ای و کشوری است. بخش عمده این کتاب روی وب‌سایت سازمان گزارشگران بدون مرز در دسترس همگان قرار دارد.

سازمان ملل: اعدام‌ها در ایران بالا رفته است

 دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، در ژنو، با انتشار بیانیه‌ای نسبت به افزایش اعدام در ایران هشدار داده است.
به گزارش بی بی سی فارسی ،این دفتر می‌گوید در سال جاری میلادی و تنها در هفت هفته اخیر دست کم ۸۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند و تعداد اعدام‌ها در این مدت ممکن است به ۹۵ نفر نیز برسد.
راوینا شمداسانی، یکی از سخنگویان سازمان ملل، گفت که اگرچه پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری نشانه‌های مثبتی از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران به چشم می‌خورد، اما به نظر می‌رسد روی کار آمدن دولت جدید در اجرای احکام اعدام تغییری نداده است.
خانم شمداسانی همچنین به اعدام هادی راشدی و هاشم شعبانی، دو فعال عرب ایرانی، اشاره کرده و گفته است که بنا به برخی گفته‌ها محاکمه آنها ناعادلانه بوده و آنها تحت شکنجه مجبور به اعتراف شده بودند.
ایران پس از چین بیشترین شمار اجرای احکام اعدام و همچنین بالاترین نرخ سرانه اعدام را در جهان دارد. سازمان ملل می‌گوید در سال گذشته میلادی بین ۵۰۰ تا ۶۲۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند.
بخش عمده‌ای از احکام اعدام‌ در ایران برای جرایم مرتبط با قاچاق مواد مخدر صادر می‌شوند. سازمان ملل می‌گوید آن چنان جدی نیستند که بتوان برای مجازاتشان به اعدام متوسل شد.

روحانی تو کارت خوب نبود من عادت کردم هر 4 سال یک بار خر بشوم

دستمالی که توی دستش بود دیگه حسابی مچله شده بود.
هر چند ثانیه یک بار مجبور میشد که عرقش رو پاک بکنه که نمیدونستم این به خاطر گرمی هواست یا اینکه به خاطر دروغ هایی هست که داره به مردم میگه ؟؟؟
جوون هایی رو میدیدم که شاید چهره هاشون برام اشنا بود و با در دست داشتن پوستر و دستبند های بنفش بالا پایین میپریدن و جیغ و فریاد میکردن اما با شروع صحبت ها همه سکوت کردن و همه دقت کردن به حرفی که روحانی برای شعار تبلیغاتیش هم انتخاب کرده بود ....

روحانی : "نمی گذارم هیچ روزنامه ای توقیف شود" 

و اینگونه بود که همه شادی کردند و به هم وعده دولتی خوب و کار امد را دادند.

و اما اکنون ایشون در کمتر از یکسال  "بهار" "امرداد" "آسمان" بسته شدند.

ابطال پروانه وکالت نسرین ستوده در دادگاه انتظامی وکلا



ابطال پروانه وکالت نسرین ستوده در دادگاه انتظامی وکلا

جلسه رسیدگی به پرونده ابطال پروانه وکالت نسرین ستوده وکیل دادگستری چهارم اسفند ماه امسال در شعبه اول دادگاه انتظامی وکلا برگزار می شود.

دادسرای اوین به نمایندگی از دادستانی تهران از دادگاه انتظامی وکلا درخواست ابطال پروانه وکالت نسرین ستوده را کرده است.

پیش‌تر قرار بود جلسه بررسی ابطال پروانه وکالت ستوده ۲۴ آبان ماه تشکیل شود اما وی از دادگاه انتظامی وکلا تقاضای استمهال کرد که مورد موافقت دادگاه قرار گرفت.

نسرین ستوده پروانه وکالت خود را بعد از آزادی تمدید کرده است اما هنوز دفتر وکالت ندارد.

بر اساس این گزارش، ستوده ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

او در سال ۱۳۸۹ در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوع الخروجی از کشور محکوم شد که شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ستوده را به شش سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم کرد.

ستوده که دو فرزند کوچک دارد و در زندان نیز در پی اعتصاب غذاهای متعدد، سلامتی‌اش در معرض تهدید قرار داشت، ۲۷ شهریورماه ۱۳۹۲، به همراه تعداد دیگری از زندانیان و با حکم عفو آزاد شد.

تاریخ:جمعه ,۲ اسفند۳۹۲

ترجمه کامل قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ به انگلستان ( Illegal Migration Act 2023) + لینک لجستلیشن

  قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ بخش ۳۷ - سال ۲۰۲۳ یک قانون برای تعیین مقررات و ارتباطات مرتبط با حذف افرادی از پادشاهی متحد که به نقض کنترل مه...