بررسی کتاب پیدایش (آیات 24 و 25)
سپس خداوند فرمود:"زمین، انواع جانوران و حیوانات اهلی و وحشی و خزندگان را به وجود آورد"، وچنین شد. خدا انواع حیوانات اهلی و وحشی و تمام خزندگان را به وجود آورد و از کار خود خشنود گردید (آیات 24 و 25).
در روز/مرحله ششم، خدا خشکی را مورد توجه قرار داد. او حیوانات را آفرید. جالب این که ابتدا گیاهان خلق شدند و سپس حیوانات، زیرا حیات حیوانات به تغذیه از گیاهان بستگی داشت. کتاب مقدس با دقت و به زبان ساده، ترتیب ظهور اشکال مختلف حیات را بر روی زمین توصیف می کند.
اگر شما به موزه های آثار طبیعی بروید و این سئوال را مطرح کنید که مراحل تکامل این حیوان و یا آن حیوان را به شما نشان دهند، با پاسخ منفی روبرو می شوید. اگر در محافل کارشناسان طرفدار تکامل همین سئوال را مطرح کنید به شما پاسخ خواهند داد:"نمی دانیم." شاید با نشان دادن تصاویر انیمیشن، شما را فریب دهند، ولی آثار تکامل کشف نشده است. طبق ادعای نظریه تکامل، عمر سیاره زمین ده ها میلیارد سال است، پس نشانه های تکامل کجاست؟ آیا تکامل در یک لحظه انجام شد؟
با اختراع روش تاریخ گذاری توسط تشعشعات رادیویی معین شد که سن زمین بر خلاف ادعای نظریه تکامل، ده میلیون سال است.
از طرفی، این نظریه ادعا می کند زمانی سلول های موجود زنده به وجود آمدند که اکسیژن وجود نداشت. هر شخصی کمی با علم آشنایی داشته باشد، می داند که یک سلول بدون وجود اکسیژن هرگز نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، چه رسد به این که تکثیر شود. در حالی که در کتاب پیدایش (اولین کتاب کتاب مقدس) فصل اول آیه دوم به وجود آب اشاره شده. همان طور که می دانید، اکسیژن بخشی از فرمول آب را تشکیل می هد.
فرضیه تکامل اقتدارش را از دست داده است: هم از نظر علمی و هم از نظر فلسفه. چرا؟ با کنار گذاشتن خدا از خلقت، فرضیه تکامل به عنوان فلسفه شکست خورده است، زیرا از پاسخ به سئوالات مهمی عاجز است. سئوالاتی نظیر:
چگونه ماده به وجود آمد؟
منشاء زندگی کجاست؟مفهوم بشریت چیست؟
معنی و مقصد انسان چیست؟
اگر فرض کنیم که انسان جز حیوانی برتر مفهوم دیگری نداشته باشد و فقط فرآورده محیط خودش باشد، پس می تواند برای هر کاری که انجام می دهد، از زیر مسئولیت اخلاقی شانه خالی کند.
فرضیه تکامل اقتدار علمی بودن را از دست داده است. مثلا شکاف در اختلاف میان انسان و بوزینه آن قدر کوچک نیست که طرفداران این نظریه ادعا کرده اند: یک. اندازه مغز انسان سه برابر گوریل است. دو. قابلیت انسان برای ساخت ابزار آلات پیچیده با حیوانات قابل مقایسه نیست. سه. زبان انسان قادر است افکارش را تشریح نماید. این خصیصه در حیوانات مشاهده نمی شود.
حیواناتی که قبل از آفرینش آدم منقرض شدند
پولس رسول چنین نوشت:"وقتی آدم گناه کرد، گناه او تمام نسل بشر را آلوده ساخت و باعث شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه، همه چیز دچار فرسودگی و تباهی گردید، چون انسان ها همه گناه کردند" (رومیان فصل پنجم آیه دوازدهم).
با این توصیف، مطابق نگرش رایج علم نوین، میلیون ها سال قبل دایناسورها منقرض شدند. طبق جدول زمانی زمین شناسی، میلیون ها سال قبل، حیات چند سلولی آغاز شد که به ظهور دایناسورها انجامید. نسل این حیوانات قبل از پیدایش انسان، نابود گردید. به عبارت دیگر، دایناسورها قبل از گناه آدم و حوا مردند. چرا این جانوران قبل از گناه انسان منقرض شدند؟
برخی از مسیحیان به نظریه شکاف یا خلقت مجدد اعتقاد دارند. این افراد معتقدند که پیدایش فصل اول آیه اول گزارشی است راجع به خلقت نخستین که به خاطر یاغی گری شیطان و فرشتگانش تخریب و نابود شد. در این دوره ویرانی، تغییرات زمین شناسی و رویدادهای ماقبل تاریخ رخ داد (از جمله انقراض دایناسورها). پس از آن خلقت مجدد صورت گرفت که شرح آن در پیدایش فصل های اول و دوم موجود است. این نظریه قدمت زمین و وجود بشریت قبل از آدم و حوا را قابل پذیرش می کند. اما اشکالی که در این نظریه وجود دارد این است که آیا کتاب مقدس واقعا تعلیم می دهد که فاجعه زمین به خاطر سقوط شیطان بوده است؟ در حالی که در پیدایش فصل اول آیه دوم از عالم هستی غیر کامل سخن می گوید و نه یک دنیا و زمینی مخروب.
قواعد دستور زبان عبری در آیات اول و دوم فصل اول کتاب پیدایش، نظریه شکاف را تایید نمی کند. مثلا در آیه دوم می خوانیم که "زمین خالی و بی شکل بود". اگر گزارش چنین بود:"زمین خالی و بی شکل شد" آنگاه نظریه شکاف قابل پذیرش می گردید. نکته دیگر آن که شواهد زمین شناسی، ثابت نمی کند که فسیل ها متعلق به دوران شکاف بوده اند. علم زمین شناسی، دوران شکاف را تایید نکرده است.
عده ای نیز معتقدند که دایناسورها در دوران طوفان بزرگ (زمان حیات نوح) نابود شده اند. در حالی که علم ثابت کرده دایناسورها قبل از طوفان بزرگ نابود گردیده اند. از سوی دیگر، خدا به نوح گفت که از هر نوع جانور، یک جفت به داخل کشتی ببرد. خدا طول، عرض و ارتفاع کشتی را برای نوح مشخص کرد. این اندازه ها مناسب قد و قامت دایناسورها نبود. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که در زمان حیات نوح، دایناسورها وجود نداشتند. این طوفان طبق محاسبات علمی، محدود و محلی بود و نیازی نبود که پنگوئن ها و یا انواع و اقسام عنکبوت های دنیا جمع آوری شوند. نوح فقط حیواناتی را به درون کشتی برد که در آن مناطق یافت می شدند. طبق روایات کتاب مقدس و کتیبه های بت پرستان، همه نژاد بشری، به جز نوح و خانواده اش از بین رفتند. بنابراین، سیل فقط آن اندازه از زمین را پوشاند که مسکونی بود. به احتمال زیاد، بشر از منطقه فرات زیاد دور نشده بود. اگر طوفان، سطح کره زمین را زیر آب برده بود، کشتی نوح در جایی مانند کوه های آلپ به گل می نشست.
بعضی نیز به این نظریه اعتقاد دارند که بعد از سقوط انسان، خدا ابتدا دایناسورها را نابود کرد و سپس آدم و حوا را از باغ عدن اخراج نمود. طبق این نظریه، باغ عدن دارای حصاری بود که از آدم و حوا و حیوانات درون آن، محافظت می کرد.
اما چرا دایناسورها قبل از سقوط انسان، نابود شدند؟
دلایل متعددی برای انقراض دیناسورها ارائه شده است. شکی نیست که این جانوران، طبق دستور خداوند نابود شدند. دایناسورها به مراتب بزرگ تر از جانوران امروزی بودند.قد برخی از آن ها، از درختان بلندتر بود! طبق بررسی دانشمندان، به هنگام دفاع، حمله و شکار، بسیار سریع تر و چابک تر از حیوانات درنده کنونی عمل می کردند. با توجه به این که انسان های اولیه از سلاح های پیشرفته امروزی برخوردار نبودند، بدون تردید نسل بشر توسط دایناسورها محو و نابود می گردید. اگر دایناسورها تاکنون زنده مانده بودند، شهرها و روستاهای زیادی تخریب و ویران می شد و کارخانه ها، خطوط برق و تلفن نیز دائما در معرض آسیب دیدگی قرار داشتند.
از سوی دیگر، خدا به انسان این امتیاز را داد تا بر جهان و حیوانات فرمانروایی کند (پیدایش فصل اول آیه بیست و هشتم). خدا می دانست که وقتی انسان سقوط کند، دایناسورها نه فقط به جانورانی خشن تر و وحشی تر تبدیل خواهند شد، بلکه این نسل بشر بود که توسط این جانوران عظیم الجثه در معرض انقراض قرار می گرفت.
آیا واژه دایناسور در کتاب مقدس وجود دارد؟ واقعیت آن است که واژه "دایناسور" در سال 1841 ابداع گردید. قبل از آن، این جانوران عظیم الجثه، "اژدها" نامیده می شدند.
چرا خدا دایناسورها را آفرید؟ شاید به همان دلیلی که عقرب، رتیل و مارهای سمی را خلق کرد. آنچه مسلم است خدا نمی خواست دایناسورها در زمان پیدایش انسان، به حیات ادامه دهند. عده ای هم معتقدند که خدا از دیدن زندگی این جانوران غول پیکر بر روی زمین لذت می برد. اما روزی به زندگی آنان خاتمه داد، تا انسان را خلق کند. به خاطر داشته باشیم: عالم هستی متعلق به خداست و ما آفریده شده ایم تا در این دنیا زندگی کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر