۱۳۹۳-۱۱-۱۱

آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش نهم)



آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش نهم)


آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟

کتابی که تحریف شده، مرده است و مرده نمی تواند هیچکس را کمک کند. متن تحریف شده، قادر نیست شخص منفی را به انسان مثبت تبدیل کند آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟ کتاب مقدس ثمره پیروی از شیطان را چنین برمی شمرد:"زنا و انحرافات جنسی، بی عفتی، بت پرستی، جادوگری، احضار روح، دشمنی و دو به هم زنی، کینه توزی، خشم، خود خواهی و نفع طلبی، شکایت و بهانه جویی، باند بازی، حسادت، قتل، مستی، عیاشی و چیزهایی از این قبیل" (غلاطیان فصل 5 آیات 19- 21). درخت را از میوه اش می شناسند. چگونه روح شریر می تواند دشمن را ببخشد و در مردم تغییر و تحول مثبت و مفید ایجاد کند؟

آیا مخالفان مسیحیت تصور می کنند که قدرت شیطان و خدا برابر است و یا خدا کنترل ناقصی بر امور دنیا دارد و لذا شیطان با اقتدار و اختیار تام عمل می کند. اگر خدا اجازه می داد تا شیطان هر روز به تعداد بی شمار معجزاتی را انجام دهد، امروزه تعداد خدا باوران بسیار اندک بود. آیا از نزدیک معجزات شیطان و بت پرستان را دیده اید و یا به روایات مشکوک و غیر تاریخی اعتقاد دارید؟ ذات شیطان اخلاق گرا نیست، و در نتیجه نمی تواند شخص منفی را به فرد مثبت و مفید تبدیل کند. در شیطان هیچ گونه نیکویی ساکن نیست. همه می دانند که دروغ و فریب قادر به تغییر و تحول عمیق روحانی نمی باشد.

چگونه ایماندار مسیحی می تواند با قدرت شیطان، دشمن خود را ببخشد و آرامش و صبر الهی را در زندگی خود مشاهده کند؟ کسی که از شیطان پیروی می کند، وضع او بد و بدتر خواهد شد. درخت را از میوه هایش می شناسند. تعالیم الهی و اخلاقی مسیح با ذات شیطان کاملا متضاد است.

شخصی که توسط خدا تبدیل شده، می داند که متن کتاب مقدس حقیقت دارد. دعاهای او به نام عیسی خداوند اجابت می شود و عملکرد روح القدس را در زندگی خود مشاهده و تجربه می کند. چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟ چرا یک شخص غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟ اگر کتاب مقدس، کلام خدا نبود، هیچ گونه اتفاق مثبت و مفیدی در زندگی ایمانداران مسیحی رخ نمی داد.

مسیحیت محدود به اصول اعتقادات نیست، بلکه شامل تجربیات هم می باشد. ایمان کورکورانه آن است که انسان به چیزی ایمان و اعتقاد داشته باشد که آن را هرگز تجربه و مشاهده نکرده است. وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان "ایمانی کورکورانه" نبود، بلکه ایمانی "منطبق بر عقل و منطق". شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت(نه این که از آن غافل خواهید ماند و فقط به آن اعتقاد داشته باشید) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل 8 آیه 32). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را "تجربه" کنید. 

نقش ویروس استاکس نت در ساخت بمب اتم جمهوری اسلامی !


دیدار شهبانو فرح پهلوی از چین کمونیست و استقبال گرم از ایشان در بحبوحه جنگ سرد - سال ۱۳۵۱





دیدار شهبانو فرح پهلوی از چین کمونیست و استقبال گرم از ایشان در بحبوحه جنگ سرد - سال ۱۳۵۱ فقط به عظمت و احترام مراسمی که برای ملکه ایران براه انداخته بودند نگاه کنید

۱۳۹۳-۱۱-۱۰

مزدوران،وطن فروش وخائنين ملت ايران را بشناسید اینها همانهای هستند که جوانی و آینده و ایران مارا ویران کردند

مزدوران،وطن فروش وخائنين ملت ايران را بشناسید اینها همانهای هستند که جوانی و آینده و ایران مارا ویران کردند

پوکه و پروانه ها


پیرمرد و واژه ها


آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش هشتم)


.

آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش هشتم)


آیا خداوند اجازه می دهد که کلامش توسط انسان ها تحریف شود؟

ادعای مخالفان مبنی بر این که خدا اجازه داد تا کلامش توسط انسان ها تحریف شود، سبب سستی ایمان، عدم اعتماد و لغزش انسان ها نسبت به خالق عالم هستی می شود. آنان تصور می کنند که خدا کوچک، محدود، ضعیف و ناتوان بود که نتوانست از کتاب خود حمایت کند و انسان ها آمدند و کتاب خداوند را به آسانی تحریف کردند! در زمان حاضر بسیاری گمان می کنند که خدا دنیا را به حال خود رها کرده و هیچ گونه دخالتی برای رفع مشکلات و فجایع به عمل نمی آورد. پس تردیدی نیست که نتوانست یا نخواست از کلامش دفاع و حمایت کند! ملحدان نیز این ادعا را مطرح کرده اند که اگر خدایی وجود داشت، هرگز اجازه نمی داد کتابش توسط انسان ها تحریف شود!

اگر این ادعای مخالفان را بپذیریم که خدا اجازه داد کلامش توسط انسان ها تحریف شود به آن معنا است که خدا نتوانست آینده را ببیند و در همان آغاز فعالیت، ناگهان غافلگیر شد، زیرا انسان ها تعالیم او را تحریف کردند. بنابراین خدا اجازه داد تا قرن ها مردم در جهالت، گناه و سرگردانی به سر ببرند. این نگرش مخالفان، محبت خدا به بشر و غیرت و پیشدانی او را نسبت به کلامش زیر سئوال می برد.

اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتاب های قبلی تحریف و باطل شوند، چه کسی می تواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتاب های قبلی مقایسه کند؟ چرا اسناد و مدارک اثبات دین جدید، باید نابود شوند؟ چگونه متن نامعتبر می تواند سندی باشد برای دین جدید؟ شخصی را در نظر بگیرید که ادعا می کند وارث و صاحب خانه است، ولی سند و مدرک معتبر برای تایید ارث و مالکیت خانه را در اختیار ندارد! اگر هر کتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد، در مقابل وجود ده ها هزار نسخه خطی قدیمی از عهد عتیق و عهد جدید، چه باید گفت؟ نسخه هایی که ثابت می کنند این کتاب ها تحریف نشده اند و خداوند از کلامش حمایت کرده است.

ایراد منطقی دیگری به چنین طرز تفکر غلط آن است که چگونه می‌توان به کلام خداوند و وعده‌های او اعتماد کرد؟ حتی در مراودات روزمره با دیگران٬ اگر کسی حرف خود را تغییر داده و یا قول خود را زیرپا بگذارد٬ ما به چنین کسی اعتماد نمی‌کنیم. چطور می‌شود به کلام خدا اعتماد کرد، اگر او اجازه دهد تا کلامش را انسان ها تغییر دهند و یا وعده‌ای را که داده به جای نیاورد؟ مگر او قادر مطلق نیست که مانع دست‌کاری و تحریف سخنانش شود؟

در پاسخ باید گفت که کتاب مقدس، کلام خداست، بنابراین خداوند برای کلام خود غیرت دارد. خداوند هرگز اشتباه نمی کند. کتاب مقدس کلام خداست، بنابراین کتاب مقدس مصون از خطاست. 

زنان نوازنده


زن کوبانی


خامنه‌ای در حال تانگو با کریستینا فرناندس د کیرشنر (رئیس‌جمهور آرژانتین)




خامنه‌ای در حال تانگو با کریستینا فرناندس د کیرشنر (رئیس‌جمهور آرژانتین): پس دیگه تحقیقی درباره آمیا نیست؟ / فرناندس: نه، اما بعد از تانگو،‌ یه کم نفت بده! باشه؟...

پس از مرگ مشکوک آلبرتو نیسمن روزنامه نيويورک تايمز به استناد بخش‌هايی از کیفرخواست ۲۷۹ صفحه‌ای آلبرتو نیسمان نوشت که: رئیس جمهور آرژانتین در گفت‌وگو با تهران وعده داده، در ازای صادرات گوشت و محصولات غذایی به ایران در برابر دریافت نفت، برای لغو احکام بازداشت اینترپل علیه مقام‌های ایرانی تلاش کند.

آندرس اوپنهایمر در روزنامه میامی هرالد: حسن روحانی در مرکز تحقیقات و بررسی‌‌های آلبرتو نیسمن بود!

دادستان آرژانتین آلبرتو نیسمن قبل از مرگ مرموز خود در آخر هفته گذشته در رابطه با پرونده انفجار مرکز یهودیان بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ اتهام‌های سنگینی را متوجه رئیس‌جمهور آرژانتین کریستینا فرناندز کیرشنر کرده بود، اما یک رهبر دیگر وجود دارد - مهم تر - که در مرکز تحقیقات و بررسی‌ های دادستان مرحوم است: حسن روحانی رئيس جمهور ایران!

آندرس اوپنهایمر در روزنامه میامی هرالد نوشته است:
در چندین مکالمه تلفنی و تبادل ایمیل من با نیسمان در طول سه سال گذشته تا به حال، دادستان به من گفت که حسن روحانی در میان مقامات ارشد ایرانی است که در تصمیم گیری انفجار تروریستی مرکز جامعه یهودیان در بوئنوس آیرس شرکت کرده بود.

منبع: میامی هرالد
http://www.miamiherald.com/news/local/news-columns-blogs/andres-oppenheimer/article7905459.html

خشم معترضان آرژانتینی از مرگ مشکوک دادستان آمیا - اکبر هاشمی رفسنجانی در لیست کیفرخواست آلبرتو نیسمن

پس از مرگ مشکوک آلبرتو نیسمن دادستان پرونده انفجار "آمیا"، هزاران نفر در آرژانتین تظاهرات کردند.

آلبرتو نیسمن، دادستان پرونده بمب‌گذاری سال ۱۹۹۴ در آمیا پیش از مرگ، چند تن از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که شبکه‌ای تروریستی در آمریکای جنوبی ایجاد کرده و دستور بمب‌گذاری در مرکز فرهنگی یهودیان را صادر کرده‌اند. محسن رضایی، علی اکبر ولایتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد وحیدی، علی فلاحیان و هادی سلیمانی‌پور شخصیت‌هایی هستند که نام آن‌ها در کیفرخواست آلبرتو نیسمن به چشم می‌خورد.

گزارشی قضايی در آرژانتين منتشر شده که ادعا می‌کند مقام‌های ارشد دولت اين کشور قصد داشتند تا در ازای دريافت نفت از ايران، نقش مقام‌های جمهوری اسلامی در انفجار مرکز يهوديان بوينوس آيرس در سال ۱۹۹۴ را «لاپوشانی» کنند.

جواب همه آنهایی كه دلیل حمایت بی وقفه از کیروش را سوال می کنند در این خاطره نهفته است.



جواب همه آنهایی كه دلیل حمایت بی وقفه از کیروش را سوال می کنند در این خاطره نهفته است.
سیروس دین محمدی ، بازیکن سابق تیم ملی در گفتگو با ایسنا :
"ساعت 19:45 اسامی بازیکنان دعوت شده به تیم ملی ایران را اعلام کردند و گفتند که ساعت 9 روز بعد در زمین شماره 2 ورزشگاه آزادی حاضر باشند. به ذوالفقار نسب گفتم که تاکنون در شب رانندگی نکرده‌ام، آن زمان یک رنو داشتم. از ذوالفقارنسب خواستم که به مایلی کهن بگوید در صورتی که امکان دارد به من اجازه دهد تا صبح حرکت کنم و به تمرین عصر تیم ملی برسم. ذوالفقارنسب با من تماس گرفت و گفت که مایلی کهن این موضوع را قبول نکرده است و اعلام کرده اگر دین‌محمدی ساعت 9 صبح در زمین شماره 2 ورزشگاه آزادی حاضر نباشد از لیست بازیکنان تیم ملی خط می‌خورد.
به یاد دارم که به خانه آمدم و به همسرم گفتم که باید به تهران برویم. او هم گفت تو تاکنون شب رانندگی نکرده‌ای. در جواب به او گفتم که چاره‌ای نداریم. ساعت 10 شب بود که از تبریز خارج شدیم و من یک کیلو تخمه خریدم تا بتوانم با این کار از خواب رفتگی‌ام جلوگیری کنم. حدود ساعت پنج یا شش صبح بود که به تهران رسیدیم و با حدود یک یا دو ساعت خواب ساعت 9 صبح در اردوی تیم ملی حاضر شدم. خانواده دایی‌ام در تهران بودند و به دلیل اینکه با دختر دایی‌ام ازدواج کرده بودم، به منزل دایی‌ام رفتیم.
همان روز اولی که در تمرین تیم ملی حاضر شدیم، قرار شد از بازیکنان تست کوپر بگیرند. نمی‌توانستم بگویم که شب را تا صبح رانندگی کرده‌ام و هم‌اکنون نمی‌توانم تمرین کنم چرا که بلافاصله از لیست خط می‌خوردم. آن زمان نه می‌دانستیم کشاله چیست و نه رباط. فقط می‌دانستیم رباط کریم کجاست! 500 تومان را از جیبم درآوردم و برای خودم صدقه دادم که خدای ناکرده مصدوم نشوم."
از تکرار آن روزها می ترسم ، از افتادن کار دست کسانی که فوتبال علمی برایشان "لطیفه" است. این خاطره ها برای همه کسانی که از نزدیک با مواردی از این دست برخورد کرده اند داستان روزهای تیره ای است که نباید تکرار شود. روزهایی که رعایت کوچکترین استانداردهای علمی رویا بود.
ما این خاطرات را زندگی کردیم که حالا وحشت زده ایم ، وحشت از بازگشت.

میرحسین موسوی در زمان نخست وزیری هویت ایرانی را دشمن هویت اسلامی و توطئه خارجی‌ می‌دانست.





میرحسین موسوی در زمان نخست وزیری هویت ایرانی را دشمن هویت اسلامی و توطئه خارجی‌ می‌دانست.

«استعمارگران می‌خواستند ملت ما را از هویت اسلامی خودش جدا کنند. این کار به‌طور سازمان‌یافته‌یی از کشور ما شروع شد و اثرات تخریبی به‌جای گذاشت. البته تنها سیاست اسلام‌ زدایی نبود که در کشور ما پیاده می‌شد، همیشه حساب‌گری‌هایی هم برای آن وجود داشت مثل ناسیونالیسم. زنده کردن استخوان‌های پوسیده و ارزش‌هایی که بر پایه آن‌ها نظام مملکت به‌صورت جاودانه قلم‌داد می‌شد از مسایلی است که استعمارگران روی آن زحمت زیادی در کشور ما کشیدند. کار به‌جایی کشید که ما در عرصه فرهنگ و هنر یعنی در معماری می‌ بایست از معماری دوران هخامنشی الگو می‌گرفتیم. ما برای این‌که بر این فاجعه فایق بیاییم شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر و... را قربانی دادیم.

مسئله اتکاء به نظام ارزشی ایران پیش از ظهور اسلام، یعنی تکیه بر تاریخ هخامنشیان و ساسانیان و دوران سلاطینی که پیش از اسلام در ایران بودند و نظام‌هایی که آن مواقع در ایران وجود داشتند در کشور ما سوغاتی بود که به‌منظور اسلام‌زدایی از فرنگ صادر شده بود. تکیه می‌شد بر ارزش‌های ناسیونالیستی و بر عواملی نظیر خون و خاک و عناصری از این قبیل که در ناسیونالیسم به آن برخورد می‌کنیم. برگزاری هزاره‌ی فردوسی در سال ۱۳۱۳ و پیراستن زبان فارسی از کلمات عربی که بر اساس ناسیونالیسم صورت می‌گرفت توطئه‌یی از سوی غربی‌ها برای نابودی اسلام بود. همان موقعی که در ایران با توسل به باستان‌شناسی، خرابه‌های تخت‌جمشید از خاک بیرون کشیده می‌شد و تاریخی ساخته می‌شد تا ملت ما اجبارا به آن تاریخ افتخار کند، در حالی‌که آن تاریخ کاملا بیگانه‌یی از اسلام بود، تاریخ پیش از اسلام و ارزش‌های آن هزاران سال بود که مرده بود و به این ترتیب دوباره احیاء می‌گشت. هنرمندان ایرانی از هنرها و ادبیات ایران صحبت می‌کردند ولی تمام مجموعه‌های کارهای‌شان یک کلمه‌یی از داستان کربلا نبود»

میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی، در "نخستین کنگره شعر و ادب دانش‌جویان سراسر کشور - تهران، ۲۶ آذر ۱۳۶۳

۱۳۹۳-۱۱-۰۹

کسانی پروانه اکران فیلم میدهند که حتی فیلم نمی بینند!





فاجعه ست....!!! کسانی پروانه اکران فیلم میدهند که حتی فیلم نمی بینند!!! کمی بیاندیشیم! چه تفاوتی میکند سینما هم یک کار تخصصی ست !گویی فردی بدون دانش پزشکی، درمورد روش جراحی یک پزشک اظهارنظر کند! درک نمیکنم کجای این گنداب را میشود اصلاح کرد که طرفداران اصلاحات سنگ بهبود اوضاع را بر سینه میزنند! اینهم از دولت بنفش اصلاحات.... این عاقبت همان سینماگران و هنرمندانی ست که در زمان انتخابات روحانی از هیچ کوششی دریغ نکردند که رای بدهید! نمیدانم تا کِی و کجا باید تکرار مکرر اشتباهاتمان باشیم... بس ست دیگر!
جوانی را سفر کردید تا مرگ، نفهمیدید به دنبال چه هستید!!!

پخش عجیب انتقادهای جدی حقوق بشری و درخواست رفع حصر توسط معاون پارلمان آلمان از صداوسیما









پخش عجیب انتقادهای جدی حقوق بشری و درخواست رفع حصر توسط معاون پارلمان آلمان از صداوسیما

گزارش عجیب صداوسیما از دیدار نائب رئیس مجلس آلمان: خانم رود خواستار رفع حصر شد؛ درسال ۲۰۰۹ برخی خواستار آزادی سیاسی بودند؛ شما به اوضاع حقوق بشر خودتان بپردازید، نه گوانتانامو؛ آزادی بیان در ایران نیست و حقوق بشر در آن نقض می شود. در گزارش صداوسیما که عملا برای اعتراض به سفرکلاودیو تهیه شده بود، مهمترین پیام های سفر او و اعتراض به وضعیت حقوق بشر و رفع حصر زندانیان سیاسی از تلویزیون پخش شد.

در ایلام متهمی که در دادگاه تبرئه شده بود را مقابل پله‌ های دادگاه سر بریدند


خاطرات شاهین نجفی 2




بزرگ تر که شدم فقط تاريخ و جغرافيا و تعليمات دينی را ميخواندم

سبيلم که جوانه زد فهميدم فلسفه و جامعه شناسی چيست و ادبيات يعني چه

ده سال داشتم که به شدت از علوم تجربی متنفر شدم

کلاس چهارم ابتدايی بودم ; تمرينات هفته ی پيش را انجام نداده بودم

معلمم آقای خليلی ، يک آدم لاغر و استخوانی و بلند بالايي بود

به من که رسيد کتاب را جلوش باز کردم که مثلا دنبال تمرينات بگردم

گفت بلند شو ; بلند شدم

سرم تا حدود نافش ميرسيد ، قلبم تند ميزد

هيچ چيز نگفت...

فقط يک کشيده ی محکم به صورتم زد!!

يک لحظه مادرم را ديدم با آن چادر غمگينش و خانه يمان را با آب‌ های اطراف خانه

آخر وقتي‌ باران می آمد هميشه آب جمع ميشد

ولی گريه نکردم ; نگاهش کردم

چشمانش غمگين و سرخ بود

همان موقع‌ ها بود که يکی از خواهر زاده‌ هايم که پنج سال از من کوچک تر بود را به کوچه خلوت می بردم و می زدم

يا يک حامد نوروزی داشتيم در مدرسه ، که من و مهدی محمد نژاد او را به عنوان يک اسير عراقی کتک ميزديم!!

آن موقع نه می دانستم اطلاعات چيست و نه اوين کجاست

مامور برای من برابر بود با پليس راهنمايی رانندگی با شکمی گنده و خوش اخلاق که هميشه سر تنها چراغ قرمز شهر می ايستاد و بهش ميگفتند مرد قانون

اهل رشوه و اين حرف‌ها نبود

بازنشسته که شد..

مُرد

سیاستمدار‌ بلژیکی « قرآن» را منبع تمام شرهای جهان معرفی کرد





سیاستمدار‌ بلژیکی « قرآن» را منبع تمام شرهای جهان معرفی کرد

سیاستمدار بلژیکی در جلسه پارلمان این کشور با در دست گرفتن کتاب «قرآن» مسلمانان، آن را منبع تمام شرهای جهان معرفی کرد.

به گزارش « محبت نیوز» ، سخنان «فیلیپ دوینتر» یکی از رهبران راست افراطی در بلژیک، در کرسی پارلمان در مورد قرآن مباحثات جدیدی بر انگیخت.

به فیلیپ دوینتر در نشست پارلمان بلژیک در مورد مساجد و رادیکال شدن برای پرسیدن سوال از «ژان ژامبون» وزیر کشور بلژیک پای کرسی رفت.

وی که در حین سخنانش قرآن را به هوا بلند کرد گفت: علت بسیاری از بدی‌ها و منشا تمامی بدی‌ها !

دوینتر با بیان این مطلب که اجازه قتل انسان‌ها نیز در قرآن صادر شده است گفت: " نباید بلژیک برای مساجد منبع مالی تامین کرده و امام جمعه‌ها را در این مساجد بکار گمارد."

به نقل از ابنا، ژان ژامبون وزیر کشور بلژیک نیز ضمن محکوم ساختن سخنان دوینتر اعلام داشت: شما کتابی را که بسیاری از مردم این کشور به آن ارج نهاده و حتی آن را مقدس می‌شمارد، به هوا بلند کرده و به تمامی این جامعه توهین می‌کنید.

وزیر کشور بلژیک ضمن اشاره به وجود عناصر رادیکال در بین مسلمانان در بلژیک تاکید کرد: ما خواهان مبارزه با این عناصر هستیم ولی تصویب ادعاهای دوینتر در مورد اسلام غیر ممکن است.

«ولی یوکسل» نماینده پارلمانی ترک تبار در مجلس بلژیک نیز اعلام داشت که شاهد رفتار بسیار زشتی بر علیه اسلام در پارلمان بلژیک شده است.

پیگیری مذاکرات


پاسخ قاضی به همه سوالات


آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش هفتم)



آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش هفتم)


چرا شخصی حاضر شده تا این مسئولیت دشوار تحریف کتاب مقدس را به عهده بگیرد؟

قبلا به این پرسش پاسخ داده شده است. فرض کنیم مسیح مصلوب نشد و اگر اعدام شد بعد از مرگ، زنده نشد، پس شاگردان این حقیقت را می دانستند. چرا علی رغم این آگاهی، اجازه دادند تا مخالفان آنان را شکنجه داده و به قتل برسانند؟ اگر شاگردان مسیح به دروغگویی روی آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟ افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد.

باور این نکته برای مردم غیر ممکن است که عده ای بدانند که تبلیغ آن ها دروغ است، اما به خاطر همان ادعای دروغ جان خود را از دست بدهند. طبق روایت تاریخ، یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند.

در زمان پیامبر اسلام و بعد از اسلام نسخه های زیادی از کتاب مقدس در قاره های اروپا، آسیا و آفریقا به زبان های مختلف در دسترس مردم بود. اگر کسی تصمیم داشت کتاب مقدس را تحریف کند، چگونه می توانست نسخه های سراسر دنیا را جمع آوری کرده و شروع کند به تحریف کردن؟ نسخه های خطی زیادی از کتاب مقدس که متعلق به قرون قبل از اسلام است، کشف شده و هم اکنون در موزها نگه داری می شوند.

واقعیت امر این است که اگر کسی بخواهد بر خلاف احکام کلام خدا رفتار نماید، نیازی ندارد آن را تحریف کند. کافی است آن را به گونه ای وارونه تفسیر کنند. در طول قرون متمادی، اکثریت مردم بی سواد بودند یا به خاطر نبودن دستگاه چاپ و گران بودن نسخه های خطی، کتاب مقدس را در اختیار نداشتند، بنابراین تحریف شفاهی کلام خدا بسیار آسان بود و نیازی به تحریف اصل کتاب نبود. برای مثال، رهبران کاتولیک در قرون گذشته، بر خلاف دستورات انجیل رفتار کردند (جنگ های صلیبی، تفتیش عقاید، اعدام مخالفان،...). آیا این رهبران کاتولیک، گفته های مسیح را در مورد محبت و بخشش دشمنان، از متن کتاب مقدس حذف کردند؟ خیر! دستور مسیح در کتاب در جای خود محفوظ بود، اما آن رهبران بر خلاف آن عمل می کردند و عمل خود را به گونه ای توجیه می نمودند.

اگر علت تحریف این بوده که رهبران مسیحیت می خواسته اند تعالیم غلط واعمال خود را توجیه کنند، در این صورت کتاب مقدس می بایست در هر دوره زمانی به خاطر منافع رهبران همان دوره مجددا تحریف شود. به این ترتیب، کتاب مقدسی که اکنون در دسترس است، می بایست بارها و بارها مورد تحریف های متعدد قرار گرفته باشد. آیا واقعا چنین بوده است؟ خوشبختانه کشفیات باستان شناسی ثابت کرده اند که کتابی که امروز در دست است، همانی است که در قرن اول نیز در اختیار مسیحیان قرار داشته است. اگر ادعای مخالفان صحیح بود، چگونه مارتین لوتر(کشیش کاتولیک) به تضاد رفتار رهبران فرقه کاتولیک با متن کتاب مقدس پی برد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد؟

بنابراین وجود ده ها هزار نسخه از متن کتاب مقدس مربوط به قرون قبل و بعد از میلاد مسیح و هم چنین اشاره های پدران کلیسا به آیات عهد عتیق و عهد جدید که تا به امروز باقی مانده و در موزه ها نگه داری می شوند، ادعای مربوط به تحریف شدن را کاملا بی اساس می کند. به عبارت دیگر، تایید سخنان مخالفان به معنای نفی و انکار تاریخ است. این نسخ به جا مانده، توسط کارشناسان و محققان به دقت بررسی شده و هیچ گونه تناقض در متن و محتوا مشاهده نگردیده است و بیانگر یکی بودن نسخه های کشف شده با کتاب مقدس کنونی است. بنابراین، خداوند از کلام خودش محافظت کرده است.

جنگ رواني چيست؟



جنگ رواني چيست؟
جنگ رواني يکي از پيش پا افتاده ترين اصول زندگي بشر بر روي کره زمين است و اصولا" راز بقاي او علاوه بر جنگ کلاسيک و فيزيکي, جنگ رواني نيز بوده است ولي در چند دهه اخير که رسانه‌ها و اطلاعات رشد بسيار زيادي کرده اند و به قولي، انفجار اطلاعات رخ داده است، ديگر جنگ رواني يک امر عادي و پيش پا افتاده براي بقاء محسوب نمي‌شود، بلکه نبردي است براي تسلط بر افکار و اذهان حال اين نبرد مي‌تواند براي برتري بر يک کليت باشد و يا مي‌تواند تنها براي قبولاندن چيزي جزئي در ذهن مردم باشد. بعد از گذرهاي اخير در جهان و الاخصوص بعد از جنگ جهاني دوم، دکترين هاي مختلفي براي ايجاد جنگ رواني و به چالش کشيدن اذهان به وجود آمد. از سخنراني هاي مهيج هيتلر در مقابل سپاهيانش که به نوعي هيجان گرايي نازيستي منجر مي‌شد بگيريد تا پيام هاي کوتاه و به ظاهر بي اهميتي که هر روزه از تلويزون هاي ملي و جهاني پخش مي‌شوند و به ترتيبي خاص افکار و سياست ها را جهتگيري شده، به مردم تحويل مي‌دهند. نقش مخاطب در باور کردن و يا نکردن اين فوران هاي اطلاعاتي زياد مورد اهميت نيست، زيرا به هر ترتيب که شده اين اطلاعات جهتگيري شده به خُرد مخاطب (چه قبول فردي و چه قبول اجتماعي) داده مي‌شوند. يکي از اصول اساسي جنگ رواني جهل مخاطب است، زيرا مخاطب جاهل هيچ گاه به دنبال يافتن حقيقت نمي‌رود و يا اگر به حقيقت هم بر حسب اتفاق برخورد بکند، آنچه را که از قبل در ذهنش فرو کرده اند را قبول مي‌کند تا حقيقتي بيروني و ملموس تر. مهم‌ترين جنبه جنگ رواني, شکل دادن به نگرش هاي عمومي ملت است حال اين جنگ رواني ممکن است از طريق رسانه‌ها و به صورت شعار نمود يابد و يا به صورتي عملي تر به صورت قتل و ارعاب.
در کل جنگ رواني به آن چيزي گفته مي شود که شما را از هدف اصلي باز دارد يا توي دل شما را خالي کند. مثلا به خود بگوييد: «اي بابا نکنه من دارم اشتباه مي کنم» و از اين جور حرف ها.
و بدين ترتيب شمايي که در ميدان جنگ واقعي عرصه را خالي نمي کرديد ممکن است با يک خبري که کاملا کذب و دروغ محض است يا بيش از حد اغراق آميز و بدور از واقعيت است گمراه شده و دست از رسيدن به هدفي که به دنبال آن بوده ايد برداريد.
اصولا تنها ابزاري که در جنگ رواني به کار مي رود رسانه است. حال اين رسانه هر چه مخاطب بيشتري داشته باشد ابعاد اين جنگ رواني هم بزرگتر مي شود.

رسانه هايي نظير: تلويزيون، راديو، روزنامه ها، مجلات، هفته نامه ها، سايت هاي اينترنتي و ...
هيچ تا بحال فکر کرده ايد چرا اينقدر صدا و سيماي حکومت خون اينقدر اراجيف تحويل جامعه مي دهد؟
پاسخش بسيار ساده است. رخنه به درون افراد جاهل. يک لشگر 10000 نفري از آدم هاي احمق و نادان که با افکار پوچ حکومت غني سازي شده باشند مي توانند به نيرويي بسيار تخريب گر در راستاي اهداف شوم رژيم تبديل شوند.
«جنگ رواني يعني نبرد و نزاعي براي دستيابي به افكار مردم و اراده آنها»

اهداف جنگ رواني عبارت است از:
1- از بين بردن اميد مخاطبان و يا جناح مقابل
2- ايجاد بي‌اعتمادي نسبت به رهبران جناح مقابل
3- ايجاد شكاف در بين جامعه مخاطب

جنگ رواني در واقع نبرد عليه عقل افراد است نه نبرد براي در بند كشيدن ساختار فيزيكي افراد.

نمونه اي از جنگ رواني حکومت خون در صدا و سيماي کثيف اسلامي
يک نمونه از جنگ رواني را مي توان در ماجراي کشته شدن جاودان شهيد راه آزادي «ندا آقا سلطان» در صدا و سيما و رسانه هاي اينترنتي رژيم مشاهده کرد. پس از اينکه 40 ثانيه از آخرين لحظات زندگي ندا که خون به طرز وحشتناکي صورت اين دختر را مي‌پوشاند در کليه رسانه هاي مهم دنيا پخش شد، موج تنفر بسيار زيادي در کليه کشورهاي جهان بر عليه خشونت هاي بکار رفته در ايران ايجاد مي شود به طوري که صحنه جان باختن ندا در مقابل دوربين يک عابر پياده تبديل به يکي از 10 سمبل آزادي در جهان مي شود:

حال ببينيم حکومت کثيف اسلامي براي انحراف افکار عمومي و پاک نشان دادن ظاهري خود از اين جنايت، چگونه اين ماجرا را پوشش مي دهد:
روزنامه سپاه: بي بي سي به اوباش پول داد تا ندا را بکشند.
خبرگزاري دولتي ايرنا: تک تيرانداز منافقين ندا را کشتند.
احمد خاتمي امام جمعه تهران: خود اغتشاشگران ندا را کشتند.
سفير ايران در مکزيک: سازمان سيا ندا را کشت.
به اين مي گويند عمليات جنگ رواني. يعني اينطور وانمود کنند که: من نبودم، دستم بود، تقصير آستينم بود!

لابد عده اي جاهل احمق هم باور مي کنند که راست ميگه... نکنه کار خارجي ها بود... نکنه مردم براي مظلوم نمايي ندا را کشتند! و باورهاي جاهلانه ديگر.

اما لحظه اصابت تير به سينه نداي جاويدان ايران زمين، افرادي که در صحنه بودند ضارب او را دستگير مي کنند و پس از برداشتن کارت شناسايي او وي را آزاد مي کنند. پس از مدتي کارت شناسايي ضارب از طريق اينترنت منتشر و به تاييد افراد حاضر در محل حادثه از جمله يک پزشک به نام "آرش حجازي" -که در عکس بالا نفر سمت چپي با پيراهن سفيد و شلوار لي مي باشد- مي رسد. و بدين ترتيب به شهادت افراد حاضر در محل حادثه "عباس کارگر جاويد" کارمند وزارت کشور و عضو هيات رزمندگان غرب تهران، قاتل ندا بوده است:

«آرش حجازي» در وبلاگش اين چنين مي نويسد:


"امروز تصوير دو کارت در اينترنت منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است. در اينجا تاييد مي کنم که تصوير فردي که در اين کارت قرار دارد، کاملا با مشخصاتي که من از فردي در ذهن دارم که مردم دقايقي بعد از مضروب شدن ندا گرفتند، و فرياد مي زد: "نمي خواستم بکشمش"، تطبيق مي کند. البته در آن روز ريشش را زده بود، ولي سبيلش را داشت. اما براي اينکه صد در صد مطمئن بشويم و احيانا فرد بي گناهي در مظان اتهام قرار نگيرد، لازم است نشانه ديگري را هم روي اين فرد بررسي کنيم. از آنجا که مردم بعد از اينکه ضارب را گرفتند، پيراهنش را از تنش بيرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قديمي ديدم. اين داغ ها شبيه جاي زخمي بود که در اثر بُرش با شي تيز ايجاد مي شود..."

و بدين ترتيب رکورد تاريخ وقاحت توسط حکومت دروغ پرور و بي شرف و بي شرم و حيا شکسته مي شود!

(در ماجراي انکار قتل و تجاوز به "ترانه موسوي" از سوي صدا و سيما نيز باز شاهد چنين دغل بازي بوديم.)

روش‏هاي انجام عمليات جنگ رواني

حکومت کثيف از روش‏هاي متفاوتي در جنگ رواني استفاده مي‏کند که مهم‏ترين آنها عبارتند از:

1- شايعه؛
شايعه، ادعاي مشخصي است که جهت برانگيختن باور مخاطبين به کار مي‏رود و دهان به دهان از فردي به فرد ديگر منتقل مي‏گردد و فاقد هر گونه سند و مدرک مطمئن مي‏باشد. اهداف ايجاد شايعه عبارتند از:
الف) ايجاد بدبيني نسبت به جنبش و افراد شرکت کننده در آن، که مي‏تواند آثار نامطلوبي را در پي داشته باشد.
ب) افزايش نگراني و اضطراب در مردم.
ج) ترور شخصيت و لکه‏دار کردن قداست ارزشها، شهيدان و مردم شرکت کننده در تظاهرات ها.
د) ايجاد فضاي ناسالم اجتماعي.
و) ايجاد تفرقه در ميان مردم سبز، براي از بين بردن وحدت و يگانگي که پيروزي هر ملتي تنها در سايه آن تحقق خواهد يافت. نکته مهم ديگر اين‏که در شايعه‏سازي، حکومت حتما در پي نتيجه از آن نخواهد بود؛ زيرا که با ايجاد شايعه، افکار را به سمت مسائل غيرضروري سوق مي‏دهند.

2- تحريف واقعيات؛
تحريف واقعيات نيز يکي از روش‏هايي است که حکومت در آن سعي مي‏کند اذهان عمومي را از حق به باطل منحرف کرده، تا باعث شوند مسائل، طور ديگري جلوه داده شوند و به عبارتي، باعث ‏شوند تا مردم از پيام‏ها و جريانات به گونه‏اي برداشت نمايند که حکومت مي‏خواهد و اين نکته مهمي است که روش‏هاي ديگر، اغلب براي همين هدف به کار برده مي‏شوند.

3- اغراق و مبالغه؛
اين روش ساده و در عين حال کارآ، در جنگ رواني به دو طريق مورد استفاده قرار مي‏گيرد؛ حکومت، نقاط ضعف يا کمبودها و مشکلات موجود در طرف مقابل را بيش از اندازه بزرگ جلوه داده، بر آن تأکيد مي‏کند؛ تا بر نگراني مردم بيفزايد و ديگر اين‏که موارد مثبتي را که خود دارد را به جامعه ارزاني داشته، آنها را در اذهان عمومي بزرگ جلوه داده تا از اين طريق، افراد را به خود جذب کند. اين دو حرکت، هميشه در کنار هم به کار مي رود.

4- تفرقه؛
از آن‏جايي که وحدت و يگانگي، عامل اصلي در موفقيت هر ملت آزاده اي است، تفرقه نيز بر عکس آن عامل اصلي ذلت و بدبختي هر ملتي است. اين روش، تقريبا نتيجه تمام روش‏هايي است که حکومت در جنگ رواني به کار مي‏برد و در حقيقت، حکوکت کثيف در به راه انداختن جنگ رواني، در پي ايجاد تفرقه ميان گروه هاي مختلف مردم مي‏باشد؛ تا از اين طريق، بتواند به منافع خود دست يابد.

5- فريب؛
در اين روش، حکومت سعي مي‏کند تا مخاطب مورد نظر را به سمت يک فضاي ذهني متفاوت با واقعيات سوق دهد و اين عمل، يعني فريب يا دروغ بزرگ، بايد به گونه‏اي ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هيچ مقاومتي وارد آن شوند و القائاتي را که مي‏شود، بپذيرند. بنابراين، حکومت سعي مي‏کند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتيجه مورد انتظار خويش برساند.

وظيفه ما براي مقابله با جنگ رواني حکومت چيست؟
بهترين روش اين است که اول خودمان را نجات دهيم و بعد ديگران را. بدين ترتيب به هيچ عنوان در مواقع حساس و تاريخ ساز، به خبرهايي که از طريق منابع خبري حکومتي يا سرسپردگان آنها منتشر مي شوند توجه نکنيد. مخصوصا در مواقع سرنوشت ساز و حساس مبارزات. و سپس اطرافيانتان را هم از اين موضوع آگاه کنيد که اين خبري که الان روحيه شما را تضعيف کرده است يک خبر کاملا کذب مي باشد براي در هم شکستن صفوف يکپارچه مبارزين.

توجه داشته باشيد براي مقابله با جنگ رواني حکومت، به موارد زير اصلا توجه نکنيد:
1- اخباري که از راديو و تلوزيون حکومتي پخش مي شود.
2- اخباري که از خبرگزاري هاي دولتي ايسنا، ايرنا، فارس نيوز، مهر نيوز و ... منتشر مي شود.
3- اخباري که از طريق سايت هاي اينترنتي خبري-تحليلي حکومتي نظير: رجا نيوز، تابناک، الف، عصر ايران، جهان نيوز و ... منتشر مي شود.
4- اخباري که از دهان عوامل رژيم نظير بسيجي ها، سپاهي ها و اطلاعاتي ها و ... مستقيما مي شنويد.

موارد بالا را به هيچ عنوان جدي نگرفته و هراسي در دل خود بابت شنيدن اين اخبار راه ندهيد و راههاي مقابله با اثرات بعضا مخرب اين ياوه گويي ها را پيدا کنيد و به مقابله با آنها در سطح جامعه بشتابيد.
- حتي در روزهاي پس از کودتاي ننگين 22 خرداد خبرگزاري ريانووستي دولت روسيه نيز به کمک رژيم آمد و اخبار کاملا کذبي را براي تضعيف روحيه مبارزين منتشر کرد.

بنابراين وظيفه ما فرماندهان سبز مي باشد که اثرات اين جنگ هاي رواني-رسانه اي را در ميان مردمان خنثي کنيم و ستمگران را در رسيدن به اهداف پليدشان ناکام کنيم.


دونکیشوتیسم !


ازدواج


تعمین 2 ساعته وثیقه 3 میلیاردی مرتضوی


۱۳۹۳-۱۱-۰۸

پرده پوشی


پرده برداری


آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش پنجم)



آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش پنجم)


در کجا کتاب مقدس تحریف شد؟ ( کدام کشور یا شهر؟)

وقتی این سئوال را از مخالفان بپرسید، خواهید دید که آن ها پاسخ پرسش شما را نمی دانند و درمی یابند که این اتهام برای خودشان هم مبهم است.

چه قسمت هایی از کتاب مقدس تحریف شده است؟

ادعای دیگر مخالفان، تناقض و تضاد در محتوای اناجیل است. هنگامی که از تناقض و تضاد سخن به میان می آید آیا مقصود این است که یک انجیل ادعا کرده مسیح خداوند است و انجیل دیگر او را پیامبر معرفی نموده؟ آیا یک انجیل مصلوب شدن مسیح را تایید نموده و انجیل دیگر مرگ مسیح را تکذیب کرده است؟ آیا یک انجیل زنده شدن مسیح بعد از مرگ را ثبت کرده و انجیل دیگر آن را تایید نکرده است؟ آیا یک انجیل مکان تولد عیسی را بیت الحم ذکر کرده و انجیل دیگر شهر دیگری را به عنوان محل تولد نام برده است؟ آیا یک انجیل می گوید که مسیح در اورشلیم مصلوب شد و انجیل دیگر شهر دیگری را معرفی می کند؟

مخالفان نیز به خوبی می دانند که این گونه تناقض ها و تضادها در اناجیل وجود ندارد. بنابراین، در اناجیل از نقطه نظر تعلیمات الهیاتی و هم چنین ذکر وقایع و مکان رخدادها هیچ گونه تضادی مشاهده نمی شود.

یک نویسنده صرفا به گزارش اتفاق بسنده کرده و دیگری جزئیات را افزوده. اگر جزئیات بر خلاف آن واقعه، تعلیم و مکان جغرافیایی بود، آن را تناقض می نامیدیم. مثلا اگر می خواندیم که "مسیح از قایق پیاده شد و قدم به ساحل اورشلیم گذاشت، جایی که محل تولد او بود" فورا درمی یافتیم که اشتباهات جغرافیایی در متن وجود دارد. بدون تردید، شاگردان مسیح و یهودیان نیز در همان قرن اول میلادی از این آیه انتقاد می کردند و انجیل مشکوک و جعلی معرفی می گردید. مرقس به تولد مسیح اشاره نکرده، در حالی که متی تولد مسیح تشریح کرده است. لوقا جزئیات بیشتری را در مورد تولد مسیح ارائه داده. اگر چهار انجیل وقایع و تعالیم مربوط به زندگی مسیح دقیقا تکرار و کپی می کردند، چه نیازی به سه انجیل دیگر بود؟

خدا به جای کنار گذاشتن شخصیت نویسندگان کتاب مقدس، به آن ها تعلیم می داد، آن ها را از تجربیات روحانی عبور می داد تا ایمان آن ها را بنا کند. خدا به آن ها بصیرت و شناخت مافوق طبیعی عطا می کرد. به عبارت دیگر، خدا از آن ها به عنوان ماشین صرف استفاده نمی کرد. سهم و نقش آن ها تنها انتقال کلامی که خدا در ذهن آن ها می گذاشت و یا به آن ها می گفت، نبود. البته در اغلب مواقع آن ها کلمات را واقعا آن طور که از خدا می شنیدند، ثبت می کردند. اما در ضمن این موضوع روشن است که خدا از گنجینه لغات، سبک و تجربیات خود نویسندگان در انتقال و بیان واقعیات مورد استفاده قرار می داد.

پس درمی یابیم آنچه تضاد تلقی می شود ناشی از جهان بینی الهیاتی ادیان است که با هم متضاد و متفاوت هستند. مثلا مسیحیت می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که ادیان دیگر الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند. بنابراین، در زمینه این نکته بسیار حساس، یکی از این نگرش ها متناقض، نادرست و اشتباه می باشد. آنچه مسلم است، هر دو نگرش متضاد به طور هم زمان نمی توانند درست باشند.

مخالفان هم چنین ادعا می کنند که کتاب مقدس تحریف شده، زیرا به نقاط ضعف پیامبران اشاره کرده است. در پاسخ باید گفت که اگر خدا عده ای را کاملا مقدس می آفرید، این پرسش برای مردم مطرح می شد که چرا خدا تفاوت و تبعیض قائل شده است؟ چرا من باید برای دست یابی به پاکی و قدوسیت، سعی و تلاش کنم تا مقبول خدا واقع شوم، در حالی که دیگری کاملا مقدس و کامل آفریده شده؟ طبق نگرش مسیحیت، افراد در هر مقام و موقعیت باید وفاداری خود را به خدا "ثابت" کنند. هنگامی شما می توانید ادعای وفاداری کنید که قبل از آن فرصت بی وفا بودن داشته اید، ولی خودتان برگزیدید که وفادار بمانید. خدا افرادی را می خواهد که با "خواست و اراده خودشان"، وفاداری خود را ثابت کرده اند و نه این که عده ای کاملا مقدس را خلق کند. باید بدانیم خدا کیست؟ انسان کیست؟ ما انسان هستیم. هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم. انسان ها به فیض و رحمت خدا نیازمندند.

خوشبختانه کتاب مقدس به نقاط ضعف رسولان و پیامبران اشاره کرده است تا از آن ها بت نسازیم، بلکه تمرکز ما بر خداوند باشد. به یاد داشته باشیم: انسان حاصل هدف خدا و برای هدف خدا به دنیا آمده است. کتاب مقدس، نقاط ضعف پیامبران را مخفی نکرده، بلکه آن را با صداقت بیان نموده است، چرا که آنان انسان های مافوق طبیعی نبوده اند. پولس رسول چنین نوشت: "ما ضعیف هستیم، لیکن با قوت خدا زیست خواهیم کرد" (دوم قرنتیان فصل 13 آیه 5). هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم.

ترجمه کامل قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ به انگلستان ( Illegal Migration Act 2023) + لینک لجستلیشن

  قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ بخش ۳۷ - سال ۲۰۲۳ یک قانون برای تعیین مقررات و ارتباطات مرتبط با حذف افرادی از پادشاهی متحد که به نقض کنترل مه...