حمله به روزنامه عراقی در پی انتشار کاریکاتور خامنهای
الصباح الجدید 10 سال برای استقلالش جنگیده است، ولی امروز بیش از همیشه به حمایت نیاز دارد.
روزنامه مستقل عراقی الصباح الجدید طی عمر
دهساله خود بارها از تلاشهایی که برای نابودیاش صورت گرفته جان سالم به
در برده است. اما در پی حملات دهم فوریه به دفتر این روزنامه در بغداد
هماکنون سرنوشت روزنامه در هالهای از ابهام فرو رفته است. روزنامه
احتمالا مجبور است دفتری تازه برای خود دستوپا کند، کارکنان روزنامه
فراریاند و صفحه اینترنتی روزنامه در معرض حملات پیدرپی اینترنتی است.
در ساعت 4:30 دقیقه بامداد دهم فوریه بمبی در
مقابل ساختمان روزنامه منفجر شد که به پنجرهها، اثاثیه و تجهیزات ساختمان
آسیب وارد کرد. ساعاتی بعد بمبی دیگر در فاصلهای نه چندان دور از ساختمان
منفجر شد و نیروهای پلیس بمب قوی دیگری را در داخل ساختمان کشف و خنثی
کردند. (این انفجارها به دلیل خالیبودن دفتر روزنامه هیچ زخمی و کشتهای
در پی نداشت، اما برخی همسایگان خواهان انتقال این دفتر به مکانی دیگرند.)
چند ساعت بعد گروهی شبهنظامی وارد ساختمان شدند و به گفته اسماعیل زایر،
سردبیر روزنامه، «در روز روشن» آنان را تهدید کردند، اما پس از تماس
کارکنان با پلیس محل را ترک کردند.
این رشته حملات پس از آن رخ داد که به دنبال
انتشار شماره 6 فوریه ضمیمه هفتگی روزنامه، زاد، عدهای با راهاندازی
کمپینی در شبکههای اجتماعی خواهان تعطیلی این روزنامه شدند. تصویر روی جلد
شماره یادشده که به سیوپنجمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران اختصاص داشت
کاریکاتوری از آیتالله علی خامنهای بود. چاپ کاریکاتور روی جلد سنت این
ضمیمه هفتگی است که در اولین ماههای شروع بهار عربی پا به عرصه گذاشت.
احمد الرباعی، کاریکاتوریست روزنامه، تاکنون صدها کاریکاتور از شخصیتهای
سیاسی و مذهبی مختلف کشیده است، از شخصیتهای عراقی مانند جلال طالبانی
رییسجمهور و آیتاللهالعظمی سیستانی و نوری المالکی نخستوزیر گرفته تا
نلسون ماندلا و دیگر شخصیتهای مشهور جهانی. هدف از این کاریکاتورها هیچگاه
اهانت یا القای پیامی منفی نبوده است، بلکه صرفا ارایه جایگزینی برای
تصاویر خشک و بیروح اشخاص بوده است.
زایر معتقد است که کاریکاتور خامنهای صرفا
بهانهای برای حمله به روزنامه و تعطیلکردن آن پیش از زمان برگزاری
انتخابات پارلمانی عراق در بهار پیش رو است. اما ممکن است دلایل دیگری نیز
برای حمله به این روزنامه و تهدید آن در بین باشد. چندی پیش الصباح الجدید
مطالبی را در خصوص گزارش تکاندهنده سازمان دیدهبان حقوق بشر درباره
سوءاستفاده از زندانیان زن در زندانهای عراق منتشر کرد. در گزارش یادشده
دولت عراق به بازداشت غیرقانونی همسران و دختران مظنونان (سنی) فراری و
سوءاستفاده جنسی از این زنان در زندان متهم شده بود. زایر با نگارش نامهای
سرگشاده به دولت خواهان برکناری حسن الشمری، وزیر دادگستری، شد و نوشت:
«من از وضعیت مملکتم احساس سرافکندگی میکنم. مگر اینجا فاحشهخانه است؟»
در پی تلاشهای صورتگرفته برای متقاعد کردن
وزیر کشور به تامین امنیت روزنامه و کارکنان آن، هم اینک پلیس دفتر روزنامه
را به طور دایم زیر نظر دارد، اما مشخص نیست که این مراقبت تا چه مدت
ادامه خواهد یافت. زایر پس از آنکه بارها به مرگ تهدید شد هماینک موقتا در
خارج کشور به سر میبرد.
اما این اولین بار نیست که زایر مجبور به فرار
از بغداد شده است. اوایل سال 2006 در بحبوحه درگیریهای فرقهای در عراق که
طی آن هر ماه هزاران نفر مورد سوءقصد واقع میشدند، زایر روزنامه را از
دفتری کوچک در عمان پایتخت اردن اداره میکرد. او تصمیم داشت برای
میلیونها پناهنده عراقی ساکن خارج کشور نسخهای بینالمللی منتشر کند که
اعدام صدام حسین در سیام دسامبر آن سال حامیان اردنی او را در بهت و حیرت
فروبرد و شرکتی که قصد داشت نسخه بینالمللی روزنامه را منتشر کند به دلیل
نگرانی از چاپ روزنامهای ضدبعثی از این کار منصرف شد.
زایر تصمیم گرفت دفتر دومی در اربیل، مرکز
نسبتا امن منطقه خودمختار کردستان عراق، راهاندازی کند و روزنامهنگارانی
را که به کشورهای همسایه از قبیل اردن، لبنان و سوریه گریخته بودند به کشور
بازگرداند. دفتر تا پایان سال 2009 دایر بود و سپس زایر و بیشتر اعضای
هیئت تحریریه روزنامه به بغداد برگشتند.
این روزنامه با مشکلات بسیار دیگری نیز
دستبهگریبان بوده است. در ماه مه 2004 راننده و محافظ شخصی زایر حین تلاش
ماموران قلابی پلیس برای ربودن او کشته شدند. چندی بعد یکی از برادران او
را ربودند و برای آزادیاش مبلغی هنگفت تعیین کردند. وزرا تاکنون چندین بار
دادن آگهی به روزنامه را ممنوع اعلام کردهاند. بعد از تبلیغات شرکتهای
تلفن همراه و بنگاههای معاملات ملکی، بخش عمده آگهیهای روزنامه به
مناقصههای دولتی مربوط میشود. هماینک مطابق قانونی عجیب مبلغ آگهی
مناقصه تنها زمانی قابلپرداخت است که تکلیف مناقصه معین شده باشد و در
نتیجه صدها صورتحساب پرداختنشده روی دست روزنامه مانده است.
از سال 2006 تا 2008، یعنی تا زمانی که نوری
المالکی سرانجام و پس از آنکه شخصا در بصره در محاصره قرار گرفت درصدد
مقابله با شبهنظامیان شیعه در جنوب و پایتخت برآمد، غالب اوقات توزیع
روزنامه در بسیاری از شهرهای عراق و حومه بغداد ممنوع بود. در اواخر سال
2004 نیز که نیروهای امریکایی فلوجه را در محاصره خود داشتند، و تا مدتها
بعد از آن، توزیع روزنامه در شمال پایتخت به طور کامل متوقف بود. ساختمان
بُرسا در بغداد که سالها محل توزیع چندین روزنامه مستقل و حزبی بوده است
ماهها در اشغال نیروهای وابسته به حزب بعث بود. گهگاه کامیونهای حامل
کاغذ را در مسیر عمان به بغداد میدزدیدند و رانندههای آنها را میکشتند و
در نتیجه چاپخانهها بدون کاغذ میماندند.
زایر همچنین به دلیل تلاش برای تشکیل
اتحادیهای مدرن و دموکراتیک برای روزنامهنگاران، که خود نیز به دبیری آن
برگزیده شد، درگیر مشکلات جدی با اتحادیه قدیمی شد، که یکی از دهها نهاد
بعثی بود که اشغالگران امریکایی دستنخورده باقی گذاشته بودند.
روزنامه به لطف قضات مستقل و شجاع از چندین
پرونده افترا که سیاستمداران مختلف علیه آن طرح کردند و خواستار غرامتهای
کمرشکن شدند، از کارزارهای اینترنتی مغرضانهای که در آنها مزدور امریکا و
صهیونیستها قلمداد شده است، و اخیرا نیز از آبگرفتگی بخشهای زیادی از
بغداد به دلیل فرسودگی سیستم فاضلاب شهری و بارانهای سیلآسا جان سالم به
در برده است.
در پی حملات اخیر به دفتر روزنامه،
روزنامهخوانهای عراقی حمایت خود را از آن اعلام کردهاند. فوریه سال جاری
اولین بار نیست که الصباح الجدید از پیشخوان روزنامهفروشیهای عراق غایب
است، ولی این بار به دلیل هویت نامعلوم عاملان بمبگذاریها مشخص نیست
روزنامه با چه کسانی باید وارد مذاکره شود. حذف ضمیمه موردبحث از صفحه
اینترنتی روزنامه نیز آتش خشم معترضان به چاپ کاریکاتور خامنهای را، که
هیچ قصد و غرضی در پس آن نهفته نبوده، فرو ننشانده است. در گذشته روزنامه
میتوانست به یمن کمکهای مالی اهداکنندگان و همچنین پشتیبانی سیاسی وزرا و
مقامات بلندپایه عراقی، که وجود رسانههای مستقل را دستکم شری ضروری
میدانند، در برابر فشارها مقاومت کند. اما الان قطعا نیازمند حمایت
یکپارچه و همهجانبه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر