بررسی کتاب پیدایش (آیات 26 تا 30)
سرانجام خدا فرمود:"انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند". پس خدا انسان را شبیه خود آفرید. او انسان را زن و مرد خلق کرد. ایشان را برکت داده، فرمود:"بارور و کثیر شوید، زمین را پر سازید. بر آن تسلط یابید و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیوانات فرمانروایی کنید. تمام گیاهان دانه دار و میوه های درختان را برای خوراک به شما دادم و همه علف های سبز را به حیوانات و پرندگان و خزندگان بخشیدم" (آیات 26 تا 30).
هر مرحله در مراحل آفرینش، با هدف و زمینه سازی برای مراحل بعدی می باشد. ابتدا او عالم هستی را به شکل نامرتب و ابتدایی ساخت. سپس خدا این حالت نامرتب را متشکل و منظم نمود. در مرحله بعد توده های ابر را از آب ها جدا شد. سپس زندگی گیاهی شروع شد . موجودات دریایی و حیوانات بر روی زمین آفریده شدند. بدین ترتیب، خدا به مراحل بالاتر خلقت خود پیش می رود تا این که او بالاخره تصمیم گرفت شکل منحصر به فردی از حیات را بر روی زمین خلق کند.
انسان را شبیه خود بسازیم
در مقایسه با تعداد بی شمار بت ها، بیش از یک خدا وجود ندارد. با این توصیف، خدا وجودی است بیش از "یک". خدا یگانه است و در عین حال در ذات الهی سه شخصیت وجود دارد. در آیه 26 درمی یابیم که خدای یگانه به صورت جمع سخن می گوید و خود را بیش از "یک" معرفی می کند. او در قالب جمع صحبت می کند! برخی معتقدند که خدا با فرشتگان سخن می گفت، در حالی که در گزارش آفرینش جهان، ذکری از فرشتگان نشده و کتاب مقدس نیز تعلیم نمی دهد فرشتگان در آفرینش جهان دخالت داشته اند. یوحنا چنین نوشت:"در ابتدا کلمه بود. کلمه نزد خدا بود و کلمه خود خدا بود. او از ابتدا با خدا بودو توسط او همه چیز هستی یافت (انجیل یوحنا فصل اول آیات اول تا سوم). پولس می گوید:"مسیح صورت خدای نادیده است و از همه مخلوقات برتر است، زیرا به وسیله او هر آنچه در آسمان و زمین است، آفریده شد" (کولسیان فصل اول آیات پانزدهم و شانزدهم). در پیدایش فصل اول آیه دوم می خوانیم:"روح خدا روی توده های تاریک بخار حرکت می کرد". این آیات بیانگر این مطلب هستند که در کار خلقت رابطه میان پدر، پسر و روح القدس هماهنگ و نزدیک بوده است.
در متن عبری نوشته شده "به صورت و شبیه خود بسازیم". میان این دو اصطلاح "صورت" و "شبیه"، "و" وجود ندارد و کتاب مقدس آن ها را به عنوان اصطلاحاتی که به طور فنی از یکدیگر متمایز هستند، به کار نمی برد.
آنچه مسلم است خدا روح است و جسم مادی ندارد. او ازلی و ابدی، نامحدود وعاری از گناه است. شباهت انسان به خدا از جنبه های عواطف و اندیشه است. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و از ما برتر است. انسان خصوصیات خدا را نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری منعکس می سازد. انسان مانند خدا، آزادی اراده دارد. خدا این آزادی را بخشیده تا از او پیروی کنیم یا راه دیگری را برگزینیم. از این رو، انسان ها می توانند بسیار فراتر از هر حیوانی با هوشمندی عمل کنند. هم چنین بر خلاف حیوانات، انسان قادر است مطابق اراده آزاد خویش عمل کند و تابع غریزه نیست. انسان آنقدر ارزشمند است که خدا در مسیح به شباهت انسان درآمد.
در دوران باستان، پادشاهان مشرق زمین ادعا می کردند که خدا هستند. در حالی که خدا هر انسانی را به شباهت خود آفرید. زن و مرد شبیه خدا آفریده شده اند و از این حیث برتری بر جنس مخالف ندارند.
نکته دیگر این که انسان به شباهت خدا آفریده شد تا نماینده او بر روی زمین باشد و موجودات دریایی، حیوانات روی زمین و پرندگان فرمانروایی کند. در این جا مقصود از فرمانروایی، بهره کشی و آزار و اذیت و سوءاستفاده از جانوران نیست.
نکته سوم آن که خدا انسان را زن و مرد آفرید تا بارور و کثیر شوند. خدا با روابط جنسی کاملا موافق است. اگر مخالف بود آن را هرگز خلق نمی کرد. از دیدگاه خدا، روابط جنسی بسیار نیکو است، مشروط بر آن که در چارچوب درست قرار بگیرد.
کلام خدا می فرماید:"با زنت خوش باش و از همسر خود که در ایام جوانی با او ازدواج کرده ای، لذت ببر. دلبری ها و آغوش او تو را کافی باشد و قلب تو فقط از عشق او سرشار گردد" (امثال سلیمان فصل پنجم آیات هجدهم و نوزدهم). اراده خدا این نیست که ازدواج خسته کننده، بی روح و تحمیلی باشد. رابطه جنسی هدیه ای است که خدا به اشخاص متاهل می دهد تا از یکدیگر لذت ببرند. لذت جنسی را باید در چارچوبی که خدا فراهم کرده است، یعنی ازدواج بیابیم. هم چنین کتاب غزل غزل ها، شعری در مدح شادی های زندگی زناشویی است.
در کتاب مقدس آیه ای یافت نمی شود که روابط جنسی را گناه آلود، ناپاک و اشتباه قلمداد کند. روابط جنسی درخارج از چارچوب ازدواج تایید نشده است. در نظر خدا، سکس امر بسیار نیکو و عالی می باشد. خداوند به سه دلیل سکس را به وجود آورد: تولید مثل، اتحاد میان زن و شوهر و لذت و شادی.
بسیاری از مردم تصور می کنند خدا مخالف لذت و سرگرمی جنسی است. آنان فکر می کنند که خدا می خواهد تا عواطف جنسی دائما سرکوب شود. در حالی که این استنباط نادرست، به عقده های روانی منجر می شود. البته خدا می توانست روابط جنسی را کسل کننده و اجباری خلق کند. اما او این کار را نکرد، بلکه آن را به تجربه ای جذاب، رمانتیک، نشاط آور و هیجان انگیز تبدیل کرد. به طور کلی، روابط زناشویی نتیجه گناه نیست. فرزندان هم برکات خدا هستند (مزمور 127 آیات سوم تا پنجم).
چرا خدا انسان را آفرید؟
عده ای بر این باورند که برای خدای تنها، زندگی کسل آور و خسته کننده بود، بنابراین تصمیم گرفت تا انسان ها را خلق کند! این دیدگاه به دلایل زیر قابل قبول نیست:
یک. این نگرش نادرست، بر فقدان و کمبود چیزی در خدا دلالت دارد. در حالی که خدا کامل است و در او نقص و کمبود وجود ندارد.
دو. خدا هرگز تنها نبوده است. تثلیث، برمشارکت ازلی میان سه شخصیت پدر، پسر و روح القدس تاکید دارد.
سه. با مطالعه کتاب های اشعیاء (فصل چهاردهم آیات دوازدهم تا پانزدهم) و حزقیال (فصل بیست و هشتم آیه پانزدهم)، در می یابیم که خداوند فرشتگان را قبل از آفرینش جهان، خلق نمود.
چهار. اگر خدا دنیا را برای تفریح و سرگرمی خودش خلق می کرد، شکل جهان، ظاهر انسان و نحوه زندگی بشر کاملا متفاوت بود. مثلا انسان ها اراده آزاد نداشتند و عالم هستی، پدیده پیچیده ای نبود.
پنج.در خاتمه هر مرحله از آفرینش، کلام خدا می فرماید:"خدا به آنچه آفرید، نظر کرد و از کار خود خشنود گردید". با این توصیف، بعد از خلق آدم، خداوند اظهار نظر عجیبی کرد:"خوب نیست" (پیدایش فصل دوم آیه هجدهم). قبل از ورود گناه به جهان، این اولین بار بود که خدا گفت:"خوب نیست". در خلقت کامل او فقدان چیزی مشاهده می شد: تنهایی آدم! بنابراین، او زن را آفرید. هدف اولیه خدا برای ازدواج این بود که زن و مرد شریک یکدیگر باشند و در رابطه با همدیگر، زیبایی عشق و محبت را تجربه کرده و رابطه جنسی برقرار نمایند.
شش. خدا فرمود:"انسان را شبیه خود بسازیم" (پیدایش فصل اول آیه بیست و ششم). این عبارت به آن مفهوم نیست که خدا انسان را کاملا شبیه خود ساخت، به خصوص از لحاظ جسمانی، بلکه بتواند خصوصیات او را منعکس کند. خصوصیاتی نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و از ما برتر می باشد. خدا عاری از گناه است و جاودانی و نامحدود. او این امکان را در ما قرار داده که مانند خودش عاری از گناه و جاودانی شویم، اما این آزادی را داده شده که راه دیگری را انتخاب کنیم. اگر انسان به جای اعتقاد به خدا، با خدا دوست و صمیمی شود، خصوصیات او را منعکس خواهد کرد و باعث جلال خداوند خواهد شد. روح القدس به ما کمک خواهد کرد تا شبیه مسیح شویم.
هفت. از دیدگاه خدا، انسان موجود ارزشمندی است. خداوند پدر ماست و برای نجات ما از قلمرو قدرتمند گناه چاره ای اندیشید. مسیح جان خود را به خاطر ما فدا کرد که بتوانیم تا ابدیت با خداوند زندگی کنیم. انسان جزئی از آفرینش خدا است و خدا از نحوه به وجود آوردن انسان خشنود است.
هشت. خلقت ما حاصل تصادف و اشتباه نیست. خداوند از بدنیا آمدن ما غافلگیر نشده است، بلکه او اراده فرمود تا ما را بیافریند.
نه. خدا ما را برای هدف ارزشمندی آفریده است. قبل از این که ما درمورد خدا بیندیشیم، او از قبل از تولد ما، درباره ما فکر می کرد. هدف خدا از آفرینش ما، مصاحبت و دوستی با او در ابدیت است. انسان موجودی ابدی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر