بررسی کتاب پیدایش (فصل اول آیات 30-31 و فصل دوم آیات اول تا چهارم)
تمام گیاهان دانه دار و میوه های درختان را برای خوراک به شما دادم
قبل از طوفان بزرگ در دوران نوح، بشر گیاهخوار بود. اما بعد از طوفان، به انسان اجازه داده شد تا گوشت بخورد (فصل 9 آیه 3). برخی از مفسران کتاب مقدس معتقدند ممکن است اجازه مصرف گوشت در فصل اول آیات 29 و 30 داده شده است.
آنگاه خدا به آنچه آفریده بود، نظر کرد و کار آفرینش را از هر لحاظ عالی دید. شب گذشت و صبح شد. این، روز ششم بود (آیه 31).
خدا در آفرینش زمین دقت فراوان به خرج داد. پس ما نباید در نگهداری از آن بی دقت و بی مبالات باشیم.
با پایان گرفتن روز/مرحله ششم، خدا هر آنچه برای عملی ساختن مقصودش ضروری بود، به انجام رسانیده بود. بنابراین می توانست آنچه را آفریده است، نیکو بنامد. در هر مرحله از آفرینش، خدا کار خلقت را ارزیابی کرده و درمی یابد که "خوب و کامل" است. خدا از تمام چیزهایی که آفرید، خشنود گردید. ما نیز جزئی از آفرینش خدا هستیم. شاید گاهی فکر کنیم بی فایده و بی ارزش هستیم، اما باید به خاطر داشته باشیم که خدا ما را برای هدفی ارزشمند آفرید. ما حاصل هدف خدا و برای هدف خدا به دنیا آمده ایم. خلقت ما تصادفی و حاصل یک اشتباه نیست. خدا از بدنیا آمدن ما غافلگیر نشده، بلکه در واقع در انتظار تولد ما بوده است. تا زمانی که این را درک نکنیم، معنای زندگی را نخواهیم فهمید. فقط از طریق خدا است که ما می توانیم هویت، معنای زندگی، هدف مان را درک کنیم. هر راه دیگری منتهی به بن بست است. خدا از مدت ها قبل از تولد ما، در مورد ما می اندیشید. هدف او برای زندگی ما، فراتر از محدوده تفکر ما است. انسان برای ابدیت خلق شده است.
اگر خدایی وجود نداشت، ما حاصل یک "تصادف" بودیم. در نتیجه، زندگی هیچ هدف، معنا و ویژگی خاصی نداشت. هیچ امیدی برای حیات پس از مرگ نیز وجود نداشت. اما وقتی خدایی وجود دارد، زندگی ما دارای معنایی بس عمیق است. یگانه راه مطمئن برای شناخت خودمان این است که بدانیم خدا کیست و برای ما چه می کند.
فصل دوم
به این ترتیب آسمان ها و زمین و هر چه در آن ها بود، تکمیل گردید. با فرا رسیدن روز هفتم، خدا کار آفرینش را تمام کرده، دست از کار کشید. خدا روز هفتم را برکت داده، آن را مقدس اعلام فرمود، زیرا روزی بود که خدا پس از پایان کار آفرینش، آرام گرفت. به این ترتیب آسمان ها و زمین آفریده شد (آیات اول تا چهارم).
آیات اول تا سوم به عنوان بخش آخر گزارش کار خداوند در آفرینش است.
خدا دست از کار کشید
در ترجمه قدیمی کتاب مقدس به زبان فارسی، چنین می خوانیم:"خدا در روز هفتم از همه کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت" (آیه دوم). عبارت "آرامی گرفت" در زبان عبری معنی "دست کشیدن" است و ریشه واژه از سبت (شبات) گرفته شده است. این آرامی به معنی غیرفعال بودن نیست، بلکه به معنی دستیابی هدف و فارغ شدن از کار خاصی می باشد. خدا نیازی به استراحت در روز هفتم نداشت. خدا دست از کار کشید زیرا کار آفرینش تمام شده بود.
در دنیایی زندگی می کنیم که بر محور کار و فعالیت می چرخد. دست کشیدن خدا از کار آفرینش سمبلی است از استراحت. اوقات استراحت، نیروی تازه ای برای کار و فعالیت به ما می بخشد.
با این توصیف، خدا در کار خلقت هم چنان فعال بود: او خلقت را برکت داد و تقدیس کرد. زمین تا قبل از سقوط انسان و رخنه گناه، به محل مقدسی تبدیل گردید. اما بعد از سقوط، خدا آسمان و زمین جدیدی آفرید (مکاشفه فصل 21 و فصل 22 آیات اول تا پنجم).
دست کشیدن خدا از کار آفرینش، اساس روز سبت است (خروج فصل20 آیه 11). روز سبت، روز استراحت و عبادت بود. خدا می دانست انسان احتیاج دارد در طول هفته وقتی را بدون شتابزدگی به عبادت و استراحت اختصاص دهیم. اهمیت روز هفتم از این امر مشخص می شود که خدا آن را برکت داد و مقدس نمود. از گزارش پیدایش از آفرینش درمی یابیم که برای انسان یک روز استراحت در هفته به همان اندازه اهمیت دارد که رابطه جنسی (فصل اول آیات 27-28) یا خوردن خوراک (فصل اول آیه 29). کار و استراحت جزء لاینفک آفرینش می باشند.
اگرچه خداوند از کار آفرینش دست کشید، اما هم چنان فعال است. زمانی که رهبران مذهبی یهود، مسیح را متهم به قانون شکنی کردند، چون روز شنبه مردی لنگی را شفا داده بود، عیسی پاسخ کاملا درست به آن ها داد. او فرمود:"پدرم همیشه کار می کند و من نیز کار می کنم (یوحنا فصل 5 آیه 17). به عبارت دیگر، عیسی می خواست بگوید:"چه اتفاقی می افتد اگر خدا همه کارهایش را در روز شنبه متوقف کند؟" در این صورت، طبیعت دچار هرج و مرج می شود و شیطان قدرت در نبود عملکرد خدا جهان را واژگون می کند. مسیح توضیح می دهد حتی در روز شنبه هم نباید نسبت به فرصت کار نیک بی اعتنا بود.
روز سبت (شبات)دو هدف داشت: فرصتی بود برای استراحت و به یاد آوردن اعمال عظیم خدا در طول تاریخ و زندگی مان.
نکته جالب این که در روز هفتم اشاره به طلوع و غروب نشده است. برخی از کارشناسان معتقدند که ما هم چنان در روز هفتم زندگی می کنیم.
آیا عهد جدید روز سبت را حذف کرد؟
در عهد عتیق، خداوند روز سبت را به عنوان روز استراحت انتخاب نمود. یک روز استراحت، این فرصت را به جسم و روان انسان می دهد تا برای شش روز کار آمادگی کسب کند. در دنیای باستان، این امتیاز نوین و منحصر به فردی بود که خدا به قوم اسرائیل عطا فرمود. با این توصیف، رهبران یهود، قوانین و تبصره های زیادی برای روز سبت نوشتند (در متن کتاب مقدس این قوانین اضافی وجود ندارد) که مسیح را وادار به واکنش نمود. رهبران یهود این تصور را در مردم ایجاد کرده بودند که انسان برای سبت پدید آمده است، در حالی که مسیح فرمود که سبت برای انسان به وجود آمده است. به عبارت دیگر، سبت فقط روز استراحت و تعمق بیشتر در کلام خداوند بود. همین.
در شریعت موسی و هم چنین عهد عتیق، قانونی که تغییر روز استراحت را از شنبه به روز دیگر منع کند، وجود ندارد. وجود چنین قانونی ضروری نبود. در واقع، خداوند آینده را می دید و می دانست که دوران انقلاب صنعتی فرا خواهد رسید و شرایط زندگی انسان ها به گونه ای دیگر شکل خواهد گرفت. در دنیای امروز، تعطیلی فرودگاه، بیمارستان، هتل ،آتش نشانی، مخابرات، رادیو و تلویزیون، نیروگاه برق... غیر ممکن و محال است. عدم فعالیت این گونه مراکز مصادف است با فاجعه. هم چنین مردم برای استراحت و رفع خستگی به مراکز تفریحی نظیر سینما، شهربازی، رستوران، پارک... می روند و اوقات فراغت خود را می گذرانند. در هر حال، کسانی که در تعطیلات آخر هفته کار می کنند، بایستی یک روز را درهفته به استراحت بپردازند.
از طرف دیگر، به نظر می آید که روز شنبه (سبت) مختص یهودیان بود و نه کلیسا. مسیحیان برای یادآوری قیام مسیح از مردگان، در روزهای یکشنبه مراسم گردهمایی را تشکیل دادند. در اواخر قرن اول میلادی، یکشنبه به عنوان روز استراحت انتخاب شد. اما به احترام یهودیان و شریعت موسی، شنبه نیز در کشورهای مسیحی به عنوان روز تعطیل قلمداد می شود. دلیل دیگراین تصمیم گیری، برای جلوگیری از اختلال درفعالیت های اقتصادی یهودیان و مسیحیان بود. بنابراین، در عهد جدید، هیچ گونه تعلیمی مبنی بر حذف روز سبت وجود ندارد.
بنابراین، یک روز در هفته را به عنوان روز استراحت و تجدید قوا در نظر داشته باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر