با
نگاهی به آنچه که مراجع و روحانیون طراز اول کشور در پیش از انقلاب اسلامی
برعهده داشتند نیک در می یابیم که مراجع همواره در پیش از انقلاب هم مورد
وثوق ملت بودند و هم ملجع ایرانیان و همواره قشر مظلوم و بی پناه در هر
برهه ایی که لازم می دید به آنها پناه می برد ، با وقوع انقلاب اسلامی در
سال ۱۳۵۷ انتظار می رفت که در حکومت اسلامی این جایگاه تقویت و بر ارج قربش
افزوده گردد اما چنین نشد !
به
عنوان مثال سال گذشته در همین ماهها بود که در یکی از روستاهای نزدیک
«خمینی شهر» در استان اصفهان جمعی از اراذل و اوباش به یک مهمانی خصوصی که
در باغی برگزار شده وارد شدند و
پس از حبس مردان حاضر در مهمانی در یک اطاق، به تعدادی از زنان و دختران
«تعرض» کردند ، فردای آن روز و با انتشار خبر در شهر مردم در تجمعی خودجوش
بسوی دادگستری استان حرکت کردند و این ماجرا نه تنها در ایران بلکه در اکثر
رسانه های بین المللی بازتاب یافت .
اولین
واکنش به این حادثه شوم از سوی موسی سالمی، امام جمعه خمینی شهر ، شهری که
اوباش آن حادثه را رقم زده اند صورت گرفت و وی گفت : « اینها (کسانی که
به آنها تعرض صورت گرفته) آدمهای علیهالسلامی نبودند.» او افزود که :«
اینجا نود درصد به محمود احمدی نژاد رای دادهاند ، اما در عوض خیری ندیده
اند.» و اضافه کرده: «شاید این کار نقشه دشمنان بوده باشد» پس از آن نیز رئیس پلیس آگاهی اصفهان هم در این رابطه گفته است که :« آنها (مهمانان) اگر لباس مناسب داشتند شاید اینطوری نمیشد.»
البته
واکنشها به همین دو اظهار نظر خلاصه نشد و با توجه به خشم مردم اصفهان این
حادثه موجی از نگرانی و واکنش مقامهای ایران را برانگیخت و رئیس قوه
قضائیه با دستوری ویژه به دادگاه کیفری استان تهران خواهان رسیدگی فوری به
این پرونده شد و آنطور که گفته شد تعدادی از عوامل این حادثه بازداشت شده
اند و محاکمه شدند .
چندی
پیش نیز ویدئویی از بانویی ایرانی در فضای سایبر منتشر شد که شرح کاملی
بود از چگونگی بازداشت و تجاوز ماموری به وی در سلول یک بازداشتگاه امنیتی!
و در واقع روز و هفته ای نیست که خبری از «قتل» ، «غارت» ، «تجاوز» و یا
اختلاس و دزدی را در جامعه شاهد نباشیم و اکنون این سئوال برای هر مسلمان و
فرد آزاده ای پیش می آید که چطور قتل و آدمکشی و تجاوز به مسلمانان در
بحرین و یمن و مصر و لیبی و فلسطین و … آنقدر تکان دهنده و دردناک است که
علماء و فضلا و مراجع قم درسهای درس خود را تعطیل می نمایند و کفن پوش به
خیابانها می آیند اما وقتی در « ام القرای مسلمین جهان» به عنوان مثال
تجاوزی صورت می گیرد ،آنوقت تجاوز شوندگان حقشان هست چون لباس ناجور بر
تنشان بوده است ؟
آیاعلماء و روحانیون محترم ایران هنوز تصمیم نگرفته اند که سکوتشان را بر علیه حکومتی که با سرنیزه بر مردم حکمرانی می کند بشکنند ؟
و اینکه آیا اصولا در
شرایط کنونی شاهد هستند که چه بر سر مردم این کشور باصطلاح اسلامی می آید
یا اینکه ایشان فقط در قبال مسلمانان دیگر کشورهای زیر ظلم و جور که آنهم
فقط شامل کشورهایی هست که منافعشان با منافع حاکمان ایران در تضاد باشد
مسئول هستند ؟ چرا که تا کنون هیچ صدایی ازآنان در قبال مسلمان کشی بشار
اسد در این روزها هم شنیده نشده.
مراجع
بزرگوار قم و مشهد و… همواره از کشور ایران به عنوان «ام القرای مسلمین» و
«کشور امام زمان» نام می برند و حالا باید از ایشان سئوال کرد که آیا می
دانند در این کشور بیش از ۲۰میلیون فقیر، ۵ میلیون بیکار، ۴ میلیون معتاد،
۳۰۰ هزار زن تن فروش ، ۶۰۰ هزار کودک کارگر ،یک و نیم میلیون محروم از
تحصیل،۸ میلیون بیسواد، ۱۸۰ هزار نابغه فرارى با ۳۰ تریلیون و۴۰۰ میلیارد
تومان خسارت ناشى از فرارمغز ها، ۴۵۰ هزار تصادف در سال، ۴۰ هزار بیمار
ایدزی، سن بزهکاری زیر ۱۰ سال، سن فحشا ۱۴ سال، و سن اعتیاد ۱۳ سال، پر شدن
زندانها از جوانان بیگناه به جرم اعتراض به ظلم و بی عدالتی، شکنجه
زندانیان تا دم مرگ، تجاوز به زندانیان سیاسی، اعدام هر روز در زندانها و
گوشه میادین شهر، فروش اعضای بدن انسانها، بیش از ۱۱ میلیون پرونده قضائی، و
جرائم بسیار بزهکاری، ۵۰ درصد طلاق و….. وجود دارد ؟
آیا این اتفاقات موجب تالمات روحی آنان نمی شود ؟
آیا می دانند در این مملکت نزدیک
۴ سال است که رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی تنها به جرم دفاع از
آرای ملت که به گفته بنیانگذار جمهوری اسلامی آیه الله خمینی «میزان»
حکومتداری بوده است در بازداشت و حصر خانگی هستند؟
اگر
می دانند و سکوت می کنند بگویند که ما در ایمان و ایمانداری و فقاهت کمی
تامل نمائیم و اگر نمی دانند هم این سئوال پیش می آید که چگونه است که از
ظلم و جنایت بر علیه مسلمانان در اقصی نقاط دنیا مطلع می شوند اما از ظلم و
جنایت در پیش چشمشان در مملکت خودشان مطلع نمی شوند ؟
و اینجا البته مسئولیت سنگینی نیز بر دوش آحاد ملت ایران است که با تلاش خود روحانیت ایران را از این بی تفاوتی و انفعال خارج سازند و
با ارتباط با آنها حضورا در دفاتر مراجع، با نامه ، تلفن، ایمیل، و به هر
روشی که ممکن است مدام و مستمر به علماء یاد آور شوند و به آنها بگویند که
ملت شاهد این بی تفاوتی آنها هستند وتا کی می خواهند در مقابل اینهمه ظلم و
جنایت فقط شاهد و تماشاچی باشند؟ به امید بیداری مراجع تقلید ایران …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر