آیا کتاب مقدس تحریف شده است؟ (بخش اول)
مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که کتاب مقدس (عهد عتیق/عهدجدید) تحریف شده است. چنین ادعایی سبب طرح سئوالاتی می شود:
1. در کدام قرن یا سال کتاب مقدس تحریف گردید؟
2. آیا کتاب مقدس قبل یا بعد از اسلام تحریف شده است؟
3. چه کسی کتاب مقدس را تحریف کرد؟
4. در کجا کتاب مقدس تحریف شد؟ ( کدام کشور یا شهر؟)
5. چه قسمت هایی از کتاب مقدس تحریف شده است؟
6. قبل از تحریف، آن قسمت ها دارای چه آیاتی بوده اند؟ آیا کتاب مقدس اصلی را که تحریف نشده است، تا به حال دیده اید؟
7. چرا شخصی حاضر شده تا این مسئولیت دشوار تحریف کتاب مقدس را به عهده بگیرد؟
8. آیا خداوند اجازه می دهد که کلامش توسط انسان ها تحریف شود؟
9. آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟
10. آیا شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، تحریف کتاب مقدس توسط انسان ها و عدم حمایت خداوند از کلام خودش را تایید می کنند؟
در کدام قرن یا سال کتاب مقدس تحریف گردید؟
اگر این سئوال را از مخالفان بپرسید، پاسخ های متعددی را دریافت می کنید. مثلا یک نفر می گوید قرن اول میلادی، نفر بعد قرن چهارم میلادی را ذکر می کند. دیگری قرن پانزدهم میلادی را زمان تحریف معرفی کند و ادعای دیگر مربوط به قرن نوزدهم است. آن ها برای ادعای خود شواهد و مدارک تاریخی ندارند و بر حسب حدس و گمان، ادعاهای بی پایه و اساسی ارائه می دهند. گاهی مخالفان وب سایت های متعلق به مخالفان مسیحیت و یا وب سایت های غیر رسمی که اعتبار علمی آن ها قابل اعتماد نیست، به عنوان منبع موثق معرفی می کنند. آن ها هرگز به وب سایت های رسمی و معتبر باستان شناسی مراجعه نمی کنند.
عده ای از مخالفان مسیحیت بر این باورند که شاگردان مسیح، انجیل (عهد جدید) را تحریف کرده اند. آن ها ادعا می کنند از آن جا که عیسی مسیح انجیل مکتوب نداشت، بنابراین انجیل حقیقی به صورت شفاهی بود و آنچه بعدها توسط شاگردانش نوشته شد، در واقع تحریف تعالیم مسیح بود. آیا این ادعا صحیح است؟
یک. اگر این ادعای مخالفان را بپذیریم به آن معنا است که خدا نتوانست آینده را ببیند و در همان آغاز فعالیت، ناگهان غافلگیر شد، زیرا شاگردان مسیح تعالیم استاد خود را تحریف کردند. بنابراین خدا اجازه داد تا قرن ها مردم در جهالت، گناه و سرگردانی به سر ببرند. این نگرش مخالفان، محبت خدا به بشر و غیرت و پیشدانی او را نسبت به کلامش زیر سئوال می برد.
زمانی که مسیح فعالیت خود را به طور جدی شروع کرد، نوشته های انبیاء (عهد عتیق)، معیار اعتقادات یهودیان خداپرست بود. اگر قبل از ظهور مسیح، عهد عتیق تحریف می گردید، یهودیان به انحراف و بت پرستی روی می آوردند. شواهد تاریخی نشان می دهند که قوم اسرائیل در زمان مسیح، نسبت به نوشته های انبیاء خداوند، بسیار وفادار و غیور بوده اند.
دو. اگر این ادعای مخالفان را بپذیریم، بدین معنا است که مسیح در زمینه شاگردسازی موفق نبود. او حتی نتوانست شخصیت انسان ها را به درستی بشناسد، چه رسد به آن که درون اشخاص را مشاهده کند. بنابراین مسیح، مرتکب اشتباه شد و به کسانی اعتماد کرد که بعد از صعودش به آسمان، تعالیم او را تحریف کردند. در نتیجه این اقدام فریبکارانه شاگردان، عده بی شماری از انسان ها در طی قرون در جهالت، گناه و سرگردانی به سر بردند، بدون آن که از تعالیم واقعی مسیح آگاهی داشته باشند.
در اناجیل بارها می خوانیم که مسیح نه فقط درون انسان ها را مشاهده می کرد (یوحنا فصل 1 آیات 47- 50)، بلکه از گذشته آنان مطلع بود (یوحنا فصل 4 آیه 18). مسیح قادر بود درون انسان ها را ببیند و انگیزه آنان را مشاهده نماید. بنابراین، هیچکس نمی توانست او را فریب دهد تا مرتکب خطا و اشتباه شود. شاید همان مخالفان بگویند که یکی از شاگردان مسیح خیانت کرد و دیگری او را انکار کرد. پاسخ این است که مسیح، گناهان دو شاگرد را قبل از ارتکاب، پیشگویی کرد (لوقا فصل 22 آیه 34، یوحنا 13 آیات 21- 30). پطرس توبه کرد. یهودا نیز به شدت پشیمان شد، اما به جای توبه، خودکشی نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر