ماجرای
رابرت لوینسون بار دیگر به دلیل انتشار خبری از وی و اینکه وی مامور
سازمان سیا بوده است و از همین روی به ایران در پوشش کارآگاه خصوصی سفر
کرده است تبدیل شده است به موضوع داغ سایتهای خبری. ماجرایی که بیش از پنج
سال است تبدیل شده به یک کلاف سر در گم.
رابرت
لوینسون و یا آنطور که خانواده اش و دوستان می خوانندش «باب»، کارشناس
بازنشسته فعالیتهای مافیا در بخش مبارزه با جرائم سازمان یافته پلیس فدرال
آمریکا (افبیآی) است که در اسفند ۱۳۸۵ در جزیره کیش ناپدید شد.
باب
که ازسال ۱۹۹۸ میلادی باز نشسته شده است در بعد ازایام بازنشستگی به عنوان
کارشناس مافیای روسیه و ایتالیا و همچنین باندهای زیرزمینی اقتصادی فعالیت
آزاد خود را در قالب کارآگاه خصوصی برای کمپانی های خصوصی در آمریکا و
اروپا فعالیت می کرده است، در خلال این شغل باب پرونده ای را با موضوعیت
تجارت قاچاق سیگار ظاهرا ازدفتر نمایندگی کمپانی گروه آلتریا در
دوبی دریافت می دارد که برسر همین پرونده وی اواسط اسفند ماه سال ۱۳۸۵
برای تحقیق بر سر قاچاق این سیگار به ایران و پاکستان وارد جزیره کیش شده و
چندی بعد نیز ناپدید میشود، سفر به جزیره کیش حتی برای شهروندان آمریکایی
نیازی به اخذ روادید از کنسولگری ایران ندارد.
پس
از این واقعه که هر دو طرف ایرانی و آمریکایی تا بیش از دو ماه این موضوع
را مخفی نگه داشته بودند،با تائید وزارت امورخارجه آمریکا علنی شد و با
توجه به عملکرد مشابه جمهوری اسلامی در چندین و چند پرونده دیگر اولین
فرضیه ای را که تحلیلگران سیاسی و مطبوعات غربی به نقل از منابع سازمان
اطلاعات مرکزی آمریکا، «سی آی ای»، نوشتند این بود که نهادهای اطلاعاتی
ایران رابرت لوینسون را بازداشت کرده اند و قصد دارند وی را با علیرضا
عسگری، معاون سابق وزیر دفاع ایران که در ترکیه مفقود شده بود مبادله کنند،
در آن زمان ناپدید شدن علیرضا عسگری و رابرت لوینسون را بسیاری دال بر
درگیری پنهانی سازمان های امنیتی ایران و آمریکا دانسته و آنرا «جنگ
اطلاعاتی» می خواندند.
در بعد از این سخنان وزارت امور خارجه آمریکا
بود که چند تن از مقامات تهران هم موضعگیری نمودند، غلامحسین محسنی اژه
ای، وزیر وقت اطلاعات ایران با رد اتهام ربایش این فرد اعلام کرد ایران از
سرنوشت مامور سابق اف بی آی سرنخی در دست ندارد، غلامحسین الهام هم که در
آنزمان سخنگوی دولت ایران بود گزارش ها در مورد دستگیری رابرت لوینسون توسط
دولت ایران را تکذیب کرد و گفت که مقامات ایرانی همچنان به دنبال یافتن
سرنخها و اطلاعاتی درباره این شهروند آمریکایی هستند.
نهایتا
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ چند مقام ایرانی از جمله وزیر اطلاعات و فرمانده
نیروی انتظامی با اذعان و تائید اینکه رابرت لوینسون در اسفند ۱۳۸۵ وارد
خاک ایران شده است اعلام کردند هیچ اطلاعی از سرنوشت وی در دسترس نداریم!
پس
از این موضعگیری بود که همسر وی، کریستین لوینسون، همراه با پسرش در
دسامبر ۲۰۰۷ (دی ماه ۱۳۸۶) برای کسب اطلاع از سرنوشت لوینسون به ایران سفر
کردند و در طول اقامت خود با مقام های وزارت امور خارجه ایران ملاقات کرده و
به جزیره کیش نیز سفر کردند اما در آخرین روزاقامتش در ایران به خبرنگاران گفت:
«ما به ایران آمدیم تا تلاش کنیم باب را پیدا کنیم و به خانه برگردانیم.
سفر ما تقریبا به پایان رسیده ولی معجزه ای که به آن دل بسته بودیم اتفاق
نیافتاد.»
شاید
بشود تنها دست آورد سفر همسر باب به ایران را در این دانست که فاش گردید
که باب در آخرین ساعات حضورش در هتل مریم کیش در روز ۸ مارس با فردی به نام
داود صلاح الدین دیدار داشته است، اما او توسط پلیس بازداشت شده و وقتی
آزاد می شود و به هتل برمی گردد متوجه می شود که رابرت لوینسون دیگر آنجا
نیست. این اظهاراتی
است که داود صلاح الدین به کریستین لوینسون اظهار داشته و گفته که در بعد
از آزادی به او (صلاح الدین) مامورین ایران گفته اند که مقام ها درحال
بررسی مدارک سفر آقای لوینسون هستند و او احتمالا ظرف چند روز آزاد خواهد
شد.
داود
صلاح الدین قاتل فراری آمریکایی است که در ۳۱ تیرماه سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰
میلادی) در آمریکا، علیاکبر طباطبایی وابسته مطبوعاتی و سخنگوی سفارت
ایران در آمریکا در دوران حکومت پهلوی را در مریلند به ضرب گلوله کشته و پس
از آن برای فرار از مجازات به مقامات جمهوری اسلامی پناه آورده و از آن
زمان در ایران به سر میبرد. وی که نام اصلی ا ش دیوید بلفیلد است پس از
پناهنده شدن به ایران و گرویدنش به اسلام نام داود صلاح الدین را برخود
گذاشته و البته همچنان از سوی مقام های امنیتی آمریکا به عنوان قاتلی فراری
تحت تعقیب است.
دولت
جمهوری اسلامی البته تا سالها پناهنده شدن صلاح الدین را به ایران تکذیب
می نمود و اعلام می کرد وی در ایران نیست تا اینکه در یک اقدامی عجیب داود
صلاح الدین در سال ۱۳۸۰ در فیلم سفر قندهار به کارگردانی محسن مخملباف در
نقش پزشکی انسان دوست ظاهر شد!
اظهارات
صلاح الدین هیچگاه در ایران واکنشی را به دنبال نداشت وهیچ مقامی نه آن را
تائید نمود و نه تکذیب و این بر پیچیده شدن ماجرا می افزاید و ازطرفی هم
هیچگاه معلوم نشد که چرا اصلا باید باب با صلاح الدین دیدار داشته باشد و
آنها در چه موردی باهم گفتگو داشته اند؟ و چرا باید اصلا وی باب را به
ایران دعوت نماید؟ (صلاح الدین در سال ۲۰۰۷ به خبرنگار روزنامه فایننشال
تایمز گفته:
«یکی از ماموران امنیتی به من گفته که آقای لوینسون ایران را ترک کرده
است. در حالی که رابرت لوینسون به دعوت من به ایران آمده بود.»)
به
غیر از صلاح الدین یک فرد دیگر نیز از بازداشت لوینسون خبر داده است فردی
که در اسناد منتشر شده از سایت افشاگر ویکی لیکس ادعا شده یک زندانی سیاسی
است که در جریان رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شده
بود، این زندانی که نامش فاش نگردیده نام حک شده «ب. لوینسون» را بر دیوار
سلول خود در یکی از بازداشتگاههای سپاه پاسداران مشاهده کرده، بر اساس این
گزارش بر دیواره این سلول کلماتی انگلیسی در سه سطر حک شده بود که محتوای
آن درخواست کمک از سوی لوینسون بوده است.
بدنبال این افشاگری ها بود که فرمانده سپاه پاسداران، سرلشگر جعفری به سرعت آن را تکذیب نمود و اظهار داشت:«سپاه اگر کسی را از دشمن خود دستگیر کند، صراحتاً اعلام خواهد کرد.»
از لوینسون هیچ خبر دیگری در دست نبود تا اینکه در نوامبر ۲۰۱۰ یک پیام ویدئویی
از وی منتشر گردید، در این ویدئو که در سایت اینترنتی این خانواده نیز
منتشر شده رابرت لوینسون که به طور مشهود وزن کم کرده و از دولت آمریکا
درخواست کمک میکند. از دولت خود میخواهد به «درخواستهای گروه» رباینده
که او را برای «سه سال و نیم در اسارت خود دارند» عمل کند.
لوینسون در این نوار ویدئویی اعلام می کند با او «بدرفتاری نشده است» اما میافزاید: «حالم زیاد خوب نیست و داروهای دیابت من در حال تمام شدن هستند». لوینسون همچنین خطاب به دولت آمریکا میگوید: «مرا به خانه برگردانید، ۳۳ سال خدمت برای ایالات متحده سزاوار چنین اقدامی است»
لوینسون در این نوار ویدئویی اعلام می کند با او «بدرفتاری نشده است» اما میافزاید: «حالم زیاد خوب نیست و داروهای دیابت من در حال تمام شدن هستند». لوینسون همچنین خطاب به دولت آمریکا میگوید: «مرا به خانه برگردانید، ۳۳ سال خدمت برای ایالات متحده سزاوار چنین اقدامی است»
این
ویدئو اگرچه زمان ضبط آن مشخص نبود اما اولین نشانه اززنده بودن لوینسون
تا آن زمان بوده، در این ویدئو ربایندگان بی آنکه به درخواستهای خود که در
اظهارات لوینسون به آن تاکید شده است اشاره ای کنند به طور آشکارا با یک
صدای خفیف موسیقی شاد پشتون در اطراف محل فیلمبرداری بطور غیر مستقیم قصد
داشته اند وانمود نمایند که محل نگهداری لوینسون در پاکستان و یا
افغانستان می باشد گرچه در همان زمان بلافاصله پس از انتشار این ویدئو هیلاری
کلینتون، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که نشانههایی دال بر زنده بودن
رابرت لوینسون به دست آمده است و تاکید کرد که بنا به اطلاعات بدست آمده،
لوینسون زنده است و «در جایی در جنوب غربی آسیا» نگهداری میشود.
اما
حالا پس از گذشت دو سال از زمان انتشار آن ویدئو، کارشناسان آمریکایی می
گویند تقریبا یقین دارند که سازمان اطلاعاتی ایران ویدئوی ۵۴ثانیه ای و پنج قطعه عکس از رابرت لوینسون ۵۴ساله
را از طریق فرستنده ای ناشناس به خانواده او ایمیل کرده اند. آنها معتقدند
این ویدئو اگرچه از کافی نتی در پاکستان فرستاده شده است اما باید یک شبکه
قوی اطلاعاتی، شبیه به وزارت اطلاعات ایران پشت آن باشد.
ادعای
کارشناسان در حالی اکنون انتشار یافته که پس از دو سال تصاویری که به
همراه آن ویدئو برای خانواده لوینسون ارسال شده بود به شکل عمومی نمایش
داده می شود، در این تصاویر که رابرت لوینسون را با مو و ریش بلند و پریشان
در لباس سرهم نارنجی رنگ، لباسی شبیه آنچه که زندانیان گوانتانامو می
پوشند نشان می دهند و در هر کدام از عکس ها لوینسون قطعه کاغذ جداگانه در
دست دارد که روی آن پیام خاصی نوشته شده است. روی این کاغذها از جمله نوشته
شده: «من اینجا در گوانتانامو هستم. می دانید کجاست؟» یکی دیگر از پیام ها
می گوید: «این نتیجه ۳۰سال خدمت به آمریکا است.»
اکنون و با توجه به اینکه انتشار این عکسها نیز دو سال به طول انجامیده است اگر به ویدئوی انتشار یافته به همراه این تصاویر در سال ۲۰۱۰
بازگردیم و اظهارات لوینسون را گوش بدهیم که خطاب به دولت آمریکا می
گوید:«به درخواستهای گروه رباینده پاسخ بدهید» احتمال این مسئله می رود که
دولت آمریکا از این «درخواستها» مطلع است اما اقدام به انتشار آنها نمی
کند!
این
گمان از جایی تقویت میشود که اکنون پس از گذشت دو سال این عکس ها را همسر
لوینسون در اختیار آسوشیتدپرس قرار داده است و اضافه کرده است که دولت
آمریکا به اندازه کافی برای نجات همسرش صادق نیست و تلاش نمی کند.
از سوی دیگر دولت آمریکا در سال ۲۰۱۰
مدارکی را در اختیار گرفته که در آن به صراحت مشخص می گردد که مقامات
امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستور بازداشت ونگهداری لوینسون را صادر کرده
اند.
در
یکی ازاین اسناد معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات از ریاست سازمان قضایی
نیروهای مسلح درخواست می کند که «مجوز لازم» جهت بازداشت لوینسون را صادر
نماید که ریاست سازمان در هامش همان نامه در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۸۵دستور بازداشت وی را صادر و تائید می نماید.
در سند دیگری که متعلق است به تاریخ ۱۲/۲/۱۳۸۶مشخص
می گردد که لوینسون پس از بازداشت در کیش در بازداشتگاهی متعلق به نیروی
هوایی ارتش جمهوری اسلامی نگهداری می شده است و پس از وخامت حالش به تهران
منتقل می شود، این اسناد در کنار چند سند دیگر آشکارا مشخص می نماید که نه
تنها لوینسون توسط وزارت اطلاعات ایران بازداشت گردیده است بلکه پس از
انتقال به تهران در بازداشتگاهی در غرب تهران دست کم تا نیمه سال ۱۳۸۸
زنده و در اختیار ایران بوده است و اگر این سند را رجوع دهیم به سند
انتشار یافته ویکی لیکس این گمان را تقویت می نماید که این همان
بازداشتگاهی بوده است که منبع ویکی لیکس نیز به آن اشاره کرده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر