مدتی
است که ذهنم در گیر این آدمهایی است که روحانی در کابینه و دستگاههای
زیر نظرش نصب می کنه هست، به غیر از مصطفی پورمحمدی که هم اینجا دربارهاش
به کرات نوشتهام و هم بسیار
دیگران برایش نوشتهاند -که مستند و کاملاً غیرقابل انکار دستش به خونهای
بسیاری آلوده است- بسیار افراد دیگری هم هستند که پیشینیه خوبی ندارند!
متأسفانه در این جمهوری اسلامی همه راهها به هاشمی رفسنجانی ختم میشود،
احمدینژاد آن چند درصد رأی واقعی ای که داشت را از برکت مخالفت با هاشمی
رفسنجانی در بین تودهها به دست آورد و حالا روحانی دارد عکس آن عمل میکند
و محبوبیتش در بین مردم را رفتهرفته با نصب مهرههای امنیتی و سیاه و بد
نام هاشمی رفسنجانی کم و کمتر میکند، آن روزی که روحانی کابینه خود را به
مجلس معرفی نمود، کابینهای که بیش از هر چیز امنیتی بودن و هاشمی ای بودن
آن به چشم میخورد بسیاری بر این گمان بودند که روحانی هنوز تیم و کادر خود
را نیافته است و از همین رو ناگزیر بوده تا از میان مدیرانی که مدتها در
«مجمع تشخیص مصلحت» در کنارشان بوده آنها را انتخاب نمایند.
از
انتخاب وزرا و افرادی همچون پورمحمدی، علی ربیعی که بگذریم و بسیار درباره
آنها گفته و نوشته شده است، بجاست که مروری بر اعضای هیات دولت داشته
باشیم.
از
جالبترین نکات کابینه آقای روحانی این است که به طور قریب به اتفاق تمامی
اعضای دولت سابقه عضویت در نهادهای انقلابی و نظامی همچون سپاه پاسداران و
یا کمیتههای انقلاب اسلامی و یا جهاد سازندگی را دارند ضمن اینکه غالب
آنان نیز در ردههای امنیتی فعالیت داشتهاند و البته این مورد در خصوص
وزیر اطلاعات استثناء است!
وزارت اطلاعات – محمود علوی
وزیر
اطلاعات دولت آقای روحانی یعنی حجتالاسلام محمود علوی فردی است بدون
سابقه اطلاعاتی و امنیتی، روحانی مجتهدی که برآمده از اختلاف میان روحانی و
خامنهای و کدخدا منشی محمدی گلپایگانی است.
روحانی
در لیست وزرای خود نام علی یونسی را به عنوان وزیر پیشنهادی اطلاعات به
نزد خامنهای میبرد اما خامنهای از او میخواهد تا حسین طائب را به
عنوان وزیر اطلاعات خود انتخاب نماید که با مخالفت روحانی مواجه میشود و
در آخر محمدی گلپایگانی آقای علوی را که از جمله افرادی است که روحانی و
گلپایگانی در زمان فعالیت مشترکشان در ارتش و سازمان عقیدتی سیاسی با وی
همکار بودند را معرفی مینماید که مورد موافقت قرار میگیرد و معرفی
میشود.
محمود
علوی که زاده و اهل فارس هست در پیش از انقلاب در چند گروه زیرزمینی و
مسلح ضد رژیم پهلوی عضویت داشته و با پیروزی انقلاب اسلامی نماینده ستاد
مرکزی انقلاب اسلامی در جنوب فارس میشود و بعد از آن یک سال نیز
(۱۳۵۹-۱۳۵۸) نماینده دفتر آیتالله خمینی در لامرد میشود و پس از آن در
دورههای اول، دوم، چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامینماینده مجلس میشود.
وی
به مدت دو سال نیز (۶۸ تا ۷۰) معاونت نظارت و بازرسی و معاونت روابط عمومی
و تبلیغات سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بوده
است تا اینکه از سال ۱۳۷۹ تا سال ۱۳۸۸ با حکم خامنهای به ریاست سازمان
عقیدتی سیاسی ارتش منصوب میشود، محمود علوی ضمناً نماینده استان تهران در
مجلس خبرگان رهبری نیز بوده است.
وزارت راه و شهرسازی – عباس آخوندی
آقای
عباس احمد آخوندی در سال ۱۳۳۶ در خانوادهای روحانی در شهر نجف (عراق)
متولد شده است، وی فرزند آیتالله علی احمد آخوندی و نوه دختری علامه
عبدالحسین امینی از مراجع نجف است وی تحصیلات ابتدایی خود را در عراق
گذرانده است تا اینکه به همراه خانواده به قم نقلمکان مینمایند و تحصیلات
متوسطه خود را در قم ادامه میدهد و سپس به دانشگاه تهران می رود.
آخوندی
از جمله طراحان اولیه تشکیل جهاد سازندگی به عنوان یکی از اصلیترین
نهادهای انقلاب اسلامی بوده و در شکلگیری و تأسیس جهاد سازندگی نقش موثری
داشت هو از سوی شهید دکتر بهشتی در اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی به
عنوان عضو شورا انتخابشده است وی همچنین در جهاد سازندگی مسئولیت امور
استانها را نیز بر عهده داشته و پس از شروع جنگ تحمیلی مسئولیت پشتیبانی
جبهههای جنگ را نیز بر عهده گرفته، وی همچنین در مرداد سال ۱۳۶۱ به عنوان
معاون سیاسی- امنیتی وزیر وقت کشور (ناطق نوری) انتخاب میشود و در دولت
دوم هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی فعالیت کرده است.
آخوندی
در میان این سالها مشاغل امنیتی بسیاری نیز داشته است مناصبی همچون:
دبیری شورای امنیت کشور، رئیس شورای تأمین ویژه غرب کشور، رئیس ستاد مرزها و
همچنین رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر بوده است. آخوندی در دولت اول هاشمی
رفسنجانی پیش از آنکه معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور گردد مدتی نیز مسئول
ستاد انتخابات وزارت اطلاعات بوده است.
کمیته اجتماعی شورای عالی امنیت ملی – رضا صالحی امیری
رضا
صالحی امیری ، فردی که گزینه سوم وزارت ورزش و جوانان روحانی بود اما
اقبال نیافت تا از مجلس رأی اعتماد بگیرد و بعد از آن به عنوان ریاست کمیته
اجتماعی شورای عالی امنیت ملی از سوی روحانی انتخاب گردید.
آقای
امیری در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی و دولت اول آقای خاتمی، مدیر کل
اطلاعات استان خوزستان بوده که در زمان مدیریت وی بر اداره کل اطلاعات
استان و زندان اداره اطلاعات چندین متهم تحت نظر اداره اطلاعات خوزستان به
طرز مشکوکی در زندان کشته میشوند تا اینکه در مرداد سال ۱۳۷۸ در پروندهای
که این اداره برای چند تن از رزمندگان سالهای جنگ به اتهام دست داشتن در
انفجار یکی از خطوط نفت و گاز استان تشکیل داده بود یکی از متهمین در
بازداشت کشته میشود (بعدها اعلام شد وی در سلول انفرادی خودکشی کرده است).
در بعد از این اتفاق توسط تعدادی از وابستگان بازداشتشدگان موضوع را به
اطلاع دفتر خامنهای میرسانند که بلافاصله دستور عزل ایشان صادر میشود و
درخواست میشود برای رسیدگی بیشتر وی به تهران اعزام شود.
صالحی امیری به تهران میآید اما در عوض محاکمه به سمت معاونت کل اداره بررسی وزارت اطلاعات منصوب میشود!
در
زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ وی در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی
حضورداشته و از جمله حامیان میرحسین موسوی بوده، تا اینکه در خلال جریان
اخذ رأی اعتماد وزارت ورزش تعدادی از نمایندگان مجلس این مطلب را عنوان
نمودند که وی با «جریان فتنه» در ارتباط بوده که صالحی امیری بطور مستند اظهار داشت
که: «عضویت من در ستاد میرحسین موسوی برای این بود که من از طرف نظام
ماموریت داشتم و گزارشهای آن ستاد را برای وزارت اطلاعات و دفتر رهبری
میفرستادم!»
معاونت پارلمانی دولت – مجید انصاری
مجید
انصاری از جمله نزدیکان به دفتر آیتالله خمینی است که از سوی خمینی
همواره به عنوان نماینده و بازرس وی در دادستانی انقلاب و زندانهای کشور
فعالیت نموده تا اینکه از ابتدای سال ۱۳۶۵ با تشکیل سازمان زندانها و
اقدامات تأمینی کشور وی به عنوان اولین رئیس سازمان منصوب میگردد.
حوادث و اتفاقات آن ایام در زندانهای کشور و به خصوص زندانهای اوین و رجایی شهر خود گویای واقعیت عملکرد وی هست.
دستیار ارشد و رئیس دفتر رئیسجمهوری – محمد نهاوندیان
درباره نهاوندیان پیشتر نوشتهام
او همان فردی است که احمدینژاد و لاریجانی به واسطه اینکه وی دارای
تابعیت آمریکا هست و به راحتی میتواند به کشور آمریکا برود به صورت
مخفیانه درحالیکه معاون شورای عالی امنیت ملی (در زمان دبیری لاریجانی و
ریاست جمهوری احمدینژاد) بود به آمریکا سفر نمود!
ظاهراً
نه دولت آمریکا و نه دولت آمریکا ستیز احمدینژاد بنا بر فاش شدن این سفر
نداشت چرا که با گذشت بیش از دو هفته از حضور وی در آمریکا هیچکدام
اطلاعاتی را منتشر ننمودند تا اینکه به یکباره روزنامه فایننشیال
تایمزنوشت یک مقام ارشد امنیتی دولت ایران هم اکنون در واشنگتن است و با
مقامات آمریکایی در حد سناتور و معاونان وزارت دفاع مشغول دیدار و رایزنی
است! به دنبال آن بود که هر دو وزارتخانه امور خارجه دولت آمریکا و ایران
در حرکتی مشابه مسئله را نه تکذیب و نه تأیید نمودند. واشنگتنتایمز که
دومین روزنامه آمریکایی بود که به این موضوع پرداخت نوشت، دولت آمریکا روز
گذشته برای توضیح آنچه «حضور غیر عادی یک مقام امنیتی ایرانی در واشنگتن»
خواند، عاجز شده بود، این روزنامهی آمریکایی افزود که به نظر میرسد این
مقام ایرانی که بر اساس آنچه “فرایندی رمزآلود” خوانده به آمریکا راه
پیداکرده، قصد حضور در یک اجلاس علمی را دارد.
نهایتاً
وزارت امور خارجه آمریکا با تأیید حضور نهاوندیان در واشنگتن تاکید نمود
که محمد نهاوندیان، معاون علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران
هم اکنون در آمریکاست اما وی برای دیدار با مقامات دولتی آمریکا در این
کشور به سر نمیبرد. در اینجا بود که درحالیکه همچنان دولت ایران موضوع
سفر نهاوندیان به آمریکا را کتمان مینمود به یکباره هاشمی رفسنجانی که آن
زمان در کویت به سر می برد فاش ساخت، نهاوندیان دعوتنامهای را برای شرکت
در گردهمایی ای که توسط دانشمندان آمریکایی سازماندهی شده، دریافت کرده است
و من گزارشهایی را مبنی بر اینکه وی گفتگوهای رسمی در واشنگتن داشته
دریافت کردهام که البته ایران این گزارشها را تکذیب کرده است. در بعد از
اینکه حضور نهاوندیان در آمریکا تأیید شد موضوع به چگونگی ورود وی به خاک
آمریکا تبدیل شد درحالیکه هنوز ابهامات بر سر علت سفر وی به آمریکا باقی
بود!
ابهامات
تا جایی بود که «شان مک کورمک»، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا نتوانست
توضیح دهد که نهاوندیان چگونه وارد آمریکا شده و فقط گفت:
سندی مبنی بر صدور ویزا برای فردی با این نام در دست نداریم. کورمک افزود
که دو راه دیگر برای ورود یک خارجی به آمریکا بدون ویزا وجود دارد؛ یکی این
است که ساکن دایم و قانونی باشد و گرین کارت داشته باشد، راه دیگر این است
که از یکی از کشورهایی که ما با آنها قانون حذف روادید داریم پاسپورت اخذ
نموده باشد.البته که نهاوندیان گرین کارت داشته و دارای تابعیت ثانوی
آمریکایی نیز بوده است! اما یکی از شرایط اخذ و حفظ گرین کارت آن است که
فرد مذکور میبایست دست کم نیمی از یک سال را در آمریکا به سر ببرند. اینکه
آیا در تمام این سالها نهاوندیان همواره به آمریکا می رفته است یا خیر را
باز یکی دیگر از مقامات اداره مهاجرت آمریکا که نامی از وی در
واشنگتنتایمز برده نشد توضیح میدهد که: راههایی برای حفظ گرین کارت بدون
پیروی از این شرط وجود دارد. در ادامهی همان گزارش آمده بود که یک مقام
دیگر خاطرنشان کرده که همچنین ممکن است گرین کارت نهاوندیان با وجود غیبت
ظاهراً طولانی وی از آمریکا لغو نشده باشد و ادارهی مهاجرت که ورود وی را
تقریباً دو هفته قبل پیگیری کرده مشخص نکرده
که آخرین بار وی چه زمانی در آمریکا بوده است و آن را در راستای حفظ حریم
خصوصی شهروندان آمریکایی که ظاهراً نهاوندیان نیز یکی از آنان است اعلام
نکرد!
اما
از معاونان و وزرای دولت روحانی که بگذریم این روزها اخبار استانداران و
فرمانداران و …از جمله اخبار داغ دولت هست، نگاهی به تعدادی از استانداران
آقای روحانی نیز میتواند جالب باشد:
استانداری اردبیل – مجید خدابخش
مراسم معارفه مجید خدابخش استاندار جدید اردبیل با حضور عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور صبح روز دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲ برگزار شد.
مجید
خدابخش در سال ۱۳۳۵ در محله میرزابخشعلی اردبیل در یک خانواده مذهبی دیده
به جهان گشود. وی تحصیلات اولیه خود را در اردبیل گذراند و در رشته ریاضی
دیپلم گرفت. بعد به دانشگاه شیراز رفت و در رشته مهندسی برق و الکترونیک
توانست فوقلیسانس مهندسی برق و الکترونیک گرفت.
در
دوران دانشجویی در آن سالها به پای درس اخلاق آیتالله دستغیب حاضر
میشد. با نزدیک شدن ایام انقلاب گرایشهای مذهبی و انقلابی و ضد سلطنتی وی
موجب فعالیت دانشجویی وی در انجمن اسلامی دانشجویان شد او در دوران انقلاب
به موطن خود اردبیل آمد و در جمع انقلابیون اردبیل در کنار آیتالله مروج و
استاد جعفری بود پس از آن بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اردبیل
به فعالیت پرداخت در آن سالها باب بود که اکثر مدیران دولتی را سپاه
پاسداران یا تأیید مینمود یا معرفی میکرد تا اینکه در اسفندماه سال ۱۳۵۹
رئیس مخابرات اردبیل شد و متعاقباً در سال ۱۳۶۲ به عنوان معاون مدیرکل
مخابرات استان آذربایجان شرقی منصوب شد.
در
دوران تصدی استانداری پرهیزگار در دولت هاشمی به خدمت خود در آذربایجان
شرقی ادامه داد. در این سالها که اردبیل هنوز استان نشده بود وی در اردبیل
مسئول ستاد خبری اردبیل بود، تا اینکه بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ در
دوران تصدی استانداری محمد زاده در آذربایجان شرق مجید خدابخش معاون سیاسی
امنیتی استانداری آذربایجان شرقی شد.
نهایتاً
در دولت دوم خاتمی بود که خدابخش از وزارت کشور به وزارت اطلاعات رفت و به
تهران منتقل شد. در این دوره ضمن ادامه تحصیل در مقطع دکتری وی در وزارت
اطلاعات در معاونت توسعه اقتصادی وزارت اطلاعات مدیر کل بود در همین ایام
بود که وی با حضور در رأس مدیریت کارخانهها و صنایع بزرگ از قبیل
آلومینیوم المهدی، ایران پویا، موتورسازان تراکتورسازی، ماشینسازی تبریز،
صنایع تجهیزات نفت و شرکت پترو امید آسیا سیاستهای امنیتی – اقتصادی وزارت
اطلاعات را دنبال مینمود با ریاست جمهوری احمدینژاد خدابخش به سپاه
پاسداران برگشت و در قرارگاه خاتمالانبیا سپاه مشغول به خدمت گردید در
دولت دوم احمدینژاد که قاسمی وزیر نفت شد وی از گزینههای جدی فرماندهی
قرارگاه بود اما ترجیح داد به مجمع تشخیص مصلحت برود و در مرکز تحقیقات آن
مجمع معاون بررسیهای اقتصادی بشود وی هم اکنون با انتصاب به استانداری
اردبیل یکی دیگر از دهها چهرههای امنیتی دولت روحانی است.
استانداری آذربایجان غربی – قربانعلی سعادت
قربانعلی
سعادت متولد ارومیه فردی که رکورددار سمت استانداری در جمهوری اسلامی است!
وی از سال ۶۹ تا ۸۴ در قالب استاندار در استانهای آذربایجان، قم و لرستان فعالیت داشته است.
اما
پیش از سال ۱۳۶۹ وی از سال ۶۰ تا ۶۲ مدیریت جهاد سازندگی آذربایجان غربی
را بر عهده داشته است در سال ۶۴ به عنوان معاون امور استانهای وزارت جهاد
سازندگی منصوب شد و تا سال ۶۲ در این سمت بود و از سال ۶۲ تا ۶۴ نیز مدیر
کل اداره اطلاعات آذربایجان غربی بوده و از سال ۶۴ تا میانههای سال ۶۹ نیز
معاون سیاسی امنیتی استانداری آذربایجان غربی بوده است.
استانداری خراسان جنوبی – وجه الله خدمتگزار
خدمتگزار
دارای لیسانس راه و ساختمان از دانشگاه فردوسی و فوقلیسانس مدیریت است،
در سوابق وی میشود به: دادستانی انقلاب اسلامی شهرستانهای قوچان و درگز و
دادیار دادسرای انقلاب اسلامی گرگان و همچنین دادستان نظامی گنبد اشاره
کرد، وی نیز همچون دیگر اعضای دولت روحانی مدتی در جهاد سازندگی فعالیت
داشته و مدتی نیز فرماندار شهرستان قوچان و مدیرکل ثبت و احوال خراسان بوده
است بعد از آن به تهران میآید و در دولت هاشمی رفسنجانی معاون طرح و
برنامه و سپس معاون مشارکتهای مردمی و حقوقی و همچنین مدتی نیز معاون
پشتیبانی سازمان بهزیستی کشور میگردد.
پس
از آن در دو سال آخر دولت هاشمی معاون امنیتی استاندار تهران و فرماندار
کرج میگردد. با آغاز ریاست جمهوری احمدینژاد وی در دو سال ابتدایی دولت
وی در وزارت اطلاعات مدیر کل تحقیقات اجتماعی میگردد و پس از آن به مرکز
تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت میآید و ریاست کمیته عمران آن مجمع را
بر عهده میگیرد.
استانداری زنجان – جمشید انصاری
جمشید
انصاری متولد زنجان است، پیش از انقلاب وی فعال جنبش اسلامی دانشجویان و
مبارزان علیه رژیم طاغوت و دارای دو بار سابقه بازداشت توسط ساواک بوده با
پیروزی انقلاب اسلامی وی به سپاه پاسداران میپیوندد و از جمله
بنیانگذاران سپاه زنجان هست پس از آن مدتی فرمانده سپاه کردستان میشود و
به سرکوب تحرکات جنبشهای ضد انقلاب میپردازد از دیگر سمتهای وی عضویت در
جهاد سازندگی و همچنین دبیری هیئت هفتنفره واگذاری زمینهای جهاد کشاورزی
و همچنین مدتی نیز از فرماندهان نیروی مقاومت بسیج زنجان بوده.
وی
نیز در خلال سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ مدیر کل اداره اطلاعات زنجان و همچنین
مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی، معاون سیاسی – امنیتی استانداری
زنجان، معاون بنیاد شهید انقلاب اسلامی و همچنین عضو شورای تأمین غرب کشور
بوده است وی پیش از انتصاب به استانداری زنجان عضو هیئتمدیره سازمان
اقتصادی کوثر (وابسته به دفتر رهبری) و مدیرعامل بنیاد آزادی و رشد و
آبادانی کشور (بنیاد باران زیر نظر محمد خاتمی)بوده است.
استانداری سیستان و بلوچستان – علی اوسط هاشمی
علی
اوسط هاشمی که متولد سال ۱۳۳۷ است، سابقه بسیار گسترده در مدیریت
استانهای کشور و مناصب امنیتی و سیاسی دارد، وی که اهل کرمانشاه است.
معاون سیاسی و امنیتی استانداری کردستان در دوره اول اصلاحات، فرماندار
تهران در دوره دوم اصلاحات، فرماندار شهرستان گیلان غرب، مدیرکل سیاسی و
انتظامی استانداری کرمانشاه، مدیرکل سیاسی و انتظامی استانداری چهارمحال و
بختیاری و … هست اوسط هاشمی به واسطه سابقه فعالیتهایش از دیگر استانداران
امنیتی دولت روحانی است شاید مهمترین تجربه اوسط هاشمی به دوران
استانداری عبدالله رمضان زاده در استانداری کردستان باز میگردد زمانی که
او معاون سیاسی و امنیتی آن استان بود و در اسفند سال ۱۳۷۷ نا آرامی های
گسترده ای در استان کردستان آغاز شد، ناآرامی هایی که حاصل فعالیتهای
تجزیه طلبانه عبدالله اوجالان رهبر کردهای ترکیه بود و ابعاد آن به خاک
ایران نیز کشیده شده بود. اوسط هاشمی در دوران سمتش در فرمانداری تهران نیز
با چالش های امنیتی روبه رو بوده است. که مهمترین آن حوادث سالهای ۷۶ تا
۷۸ و اعتراضات دانشجویی کوی دانشگاه تهران بوده است.او که استانداری
امنیتی است اما ظاهراً در تلاش است تا به «ظریف» استانداران تبدیل شود. پس
از انتصاب هاشمی به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان او هر چند روز
یکبار گزارشی از فعالیتهای خود در فیس بوک ارائه میکند و بسیار در این
شبکه اجتماعی فعال است.
استانداری فارس – سید محمد احمدی
سید
محمد احمدی متولد ۱۳۳۵ و اهل فارس، شهرستان مهر هست، وی نیز دارای سمتهای
بسیار امنیتی در وزارت کشور و وزارت اطلاعات و همچنین وزارت امور خارجه
هست.
او
که از فعالین سیاسی قبل از انقلاب است، پس از انقلاب با حکم آیتالله
مهدوی کنی به سمت بخشداری قیرو کارزین منصوب میشود و در زمان دانشجویی
سمتهایی چون بخشداری میمند و فرمانداری فیروزآباد و لارستان را به عهده
داشته تا اینکه در سال ۱۳۶۵ به وزارت اطلاعات می رود و در اداره کشورهای
عربی حوزه خلیجفارس مشغول فعالیت میگردد پس از آن با شروع دهه ۷۰ به
وزارت خارجه می رود و در سمتهایی چون سرکنسول، دبیر اول و کاردار سفارت
ایران در بحرین و امارات متحده عربی به کار مشغول میشود.
احمدی
در سال ۸۲ به استانداری فارس فراخوانده میشود و در معاونت سیاسی امنیتی
استانداری فارس مشغول به فعالیت میگردد. از دیگر سوابق امنیتی و انتظامی
وی که بازتاب بسیاری نیز در مطبوعات استان فارس و سراسر کشور داشته میتوان
به عملیاتهای نظامی و انتظامی پاکسازی مناطق جنوب شرق استان شامل
کوههای لارستان اشاره کرد ، که منجر به کشته شدن ۲۰ زندانی فراری گردیده .
استانداری قزوین – مرتضی روزبه
مرتضی
روزبه استاندار جدید قزوین نیز که پیش از این سرپرستی استانداری قزوین،
معاونت سیاسی، امنیتی استانداری خوزستان، فرمانداری قزوین، معاونت
برنامهریزی استانداری قزوین و عضویت در سپاه پاسداران انقلاب قزوین را در
کارنامه خود دارد در دولت محمود احمدینژاد در خلال سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸
یعنی در زمان وزارت محسنی اژهای بر آن وزارتخانه مدیر کل حوزه وزارتی آن
وزارتخانه بوده است، با تعویض محسنی اژهای وی نیز از وزارت اطلاعات به
مجمع تشخیص مصلحت می رود و در ستاد حوزه املاک و مستغلات آن مجمع مشغول به
فعالیت میشود.
استانداری قم – محمدصادق صالحی منش
آخرین انتصاب روحانی در جلسه روز سه شنبه ۲۶ آذر برابر با ۱۸ دسامبر بود که هیات دولت اعلام کرد، انتصابی جنجالی و پر حاشیه، انتصاب حجتالاسلام محمدصادق صالحی منش به استانداری قم.
محمدصادق صالحی٬
که در سوابقش فرماندهی تیپ حفاظت از علی خامنهای (سپاه حفاظت ولی امر) از
تمامی آنها پر رنگ تر است یکی از امنیتیترین و سیاهترین چهرههایی است
که روحانی در حوزه پیرامون خودش انتصاب نموده است وی که عضو کمیته حفاظت از
آیتالله خمینی در قم و همچنین فرمانده کمیته انقلاب اسلامی قم بوده است
در سال ۱۳۵۹ فرمانده بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم و همچنین در سال
۱۳۶۱ رئیس ستاد مرکزی کمیتههای انقلاب اسلامی کل کشور بوده است، وی همچنین
بیش از سه سال جانشین دادستان انقلاب (لاجوردی و رازینی) و جانشین دادستان
عمومی تهران بوده است، مشاور فرماندهی کل کمیته انقلاب اسلامی از سال
۱۳۶۲، دادستان نظامی مناطق جنگی جنوب از سال ۱۳۶۵، تأسیس و فرماندهی سپاه
حفاظت ولی امر از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۲ و همچنین فرماندهی تیپ حفاظت آیتالله
خامنهای از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ بوده است، صالحی منش در وزارت اطلاعات نیز
دارای مشاغل کلیدی بوده است، وی قائممقام معاونت وزارت اطلاعات از سال
۱۳۷۲ و همچنین مدیرکل کشورهای عربی وزارت اطلاعات از سال ۱۳۷۳ و رئیس ستاد
انتخابات وزارت اطلاعات از سال ۱۳۷۳ بوده،همچنین خامنهای وی را از سال
۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ به سمت معاونت اجتماعی بعثه اش منصوب نموده.
صالحی
منش از جمله نزدیکترین افراد در حلقه روحانی است که ارتباط بسیار نزدیکی
هم با خامنهای دارد وی که در اوایل دهه ۷۰ انصار حزبالله به فرمان
خامنهای تشکیل گردید نقش موثر و حلقه واسطی بین بیت رهبری و انصار
حزبالله بر عهده داشت، صالحی منش در تمامی دیدارهای حزبالله با خامنهای
حضورداشته و ضمن مدیریت جلسه حتی بر نحوه نشستن افراد و تنظیم زمان صحبت
کرده آنها نیز دخالت داشته، وی همچنین در اکثر دیدارهای حزبالله با مراجع
و دیگر شخصیتهای مذهبی و سیاسی کشور آنها را همراهی مینمود.
و
البته این داستان ادامه دارد و میشود به استانداری کردستان آقای
عبدالمحمد زاهدی و یا استانداری کرمان آقای علیرضا رزم حسینی و … هم اشاره
کرد که خود داستانی است مفصل.
با
این حساب همچنان یک سئوال بیجواب وجود دارد و اینکه، آقای روحانی که خود
را «یک حقوقدان می داند نه یک سرهنگ» چرا این قدر در دایره نزدیکان و
مدیران خود از امنیتیها و سرهنگان استفاده میکند نه حقوقدانان؟ چرا وی
برای وزارت دادگستری و یا معاونت حقوقی و پارلمانی خود هم حتی از حقوقدانان
استفاده نکرده و بیشتر مایل به چهرههای نظامی و امنیتی است؟ …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر