۱۳۹۴-۰۲-۲۵

نقطه جدایی


بعد از دیدن راهپیمایی ها بود که دیگه به معنی واقعی کلمه (down) شده بودم و اما بدون اینکه نشانی بر صورت خود بیارم در اعماق وجود خودم خودم رو بازخواست میکردم که برا که و چه داری فعالیت به اصطلاح سیاسی میکنی ؟ برای که مینویسی و برای که باز نشر میکنی ؟
‫#‏سنگین‬
برای کسانی که تنها علت ‫#‏راهپیمایی‬ کردن و پشتیبانی از حکومتی که به ظاهر با ان مخالف هستند را خوش گذرانی بیان میکنند اما شعار ‫#‏مرگ‬ بر کشوری میدهند که هر ساله برای اجازه اقامت ان در ‫#‏لاتاریش‬ ثیت نام میکنند و تمام طول سال را بر دعا مینشینند که اسمشان در بی اید ... با دیدن اینچنین تناقضات سوالی در من به وجود می اید که ایا من متفاوت هستم یا انها ؟
اما زمانی که طیف گسترده انها را میبینم متوجه احمقانه بودن سوال خود میشوم , نمیشود که این همه انسان مشکل داشته باشند و من سالم, پس من مشکل دار هستم که نمیتوانم متناقض رفتار کنم ... نمیتوانم شب ها پای ‫#‏ماهواره‬ ی‫#‏پارازیت‬ دار ارزوی مرگ مسببانش را بکنم و صبح در صف ‫#‏یارانه‬ ارزوی امرزش خانواده همان ها را ....
نمیتوانم با اصل و ریشه ‫#‏ولایت‬ ‫#‏فقیه‬ مخالف باشم اما هر شب برای نماز مغرب در مسجد برای گرفتن کارت ‫#‏بسیج‬ فعال.
نمیتوانم موافق این باشم که حکومت در انتخابات سال #88 رای ها را عوض کرده اما همچنان در روز ‫#‏انتخابات‬ در ابتدای صف باشم و انگشتی که اغشته به جوهر خیانت به تاریخم هست را با لبخندی سرشار از حماقت رو به دوربین بگیرم.
نه ... این مشکل من است که نمیتوانم هم ‫#‏سبز‬ باشم و هم ‫#‏بنفش‬.
تنها 4 سال از تقلب در انتخابات قبلی میگذشت اما انگار که هیچ کس هیچ چیز را به یاد نمیاورد ؟ انگار که هیچ اتفاقی نیوفتاده است ؟ نمیداستم که کسی برایش مهم نیست یا واقعا فراموش کرده ؟
انگار نسل تمام کسانی که ان روز ها دستبند سبز بر دست خود می بستند و بی هراس در خیابان ها شعار میدادند دیگر وجود ندارند ؟
یا ‫#‏مهاجرت‬ کردند یا در ‫#‏زندان‬ ها کشته شدند ... و اما انهایی که هستند دیگر نترس نیستند و ترجیح میدهند به اینده ای بهتر امیدی بنفش داشته باشند تا فریاد ازادی را با رنگ سبز بی امیزند.
خیلی دوست داشتم مثل عموم بودم ... شاد یا غمگین فرقی نمیکند فقط مثل انها زندگی کنم , اما ... نمیشود که ان چیزی که نباید بفهمی را بفهمی و مثل انها باشی ...
خیلی دوست داشتم فیلم های ایرانی نگاه کنم , با دختری که او را دوست ‫#‏دختر‬خود مینامم اما هیچ گاه دست هایش را نگرفته ام اس ام اس بازی کنم, خیلی دوست داشتم به اهنگ های خواننده هایی همچو مجید ‫#‏خراطها‬ - ‫#‏تتلو‬ - مرتضی‫#‏پاشایی‬ یا ... گوش کنم .
اصلا خیلی دوست داشتم که به مراسم ختم مرتضی پاشایی برم و با دیگران اهنگ های او را بخوانم و همینطور که به اندام دختر هایی که سیاه پوشیده اند نگاه میکنم برای شادی روح مرتضی دعا کنم ...
اما خیلی وقته که از جامعه جدا شدم ...
خیلی وقته که دیگه نمیتونم کار های نرمال مرسوم در جامعه را انجام بدم
خیلی وقته که نقطه جدایی خود را رد کرده اما همچنان در حال زندگی در این جامعه هستم و اینگونه است که انسان به نابودی درونی میرسد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ترجمه کامل قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ به انگلستان ( Illegal Migration Act 2023) + لینک لجستلیشن

  قانون مهاجرت غیرقانونی ۲۰۲۳ بخش ۳۷ - سال ۲۰۲۳ یک قانون برای تعیین مقررات و ارتباطات مرتبط با حذف افرادی از پادشاهی متحد که به نقض کنترل مه...